آخرین اخباراجتماعافغانستانتحلیلسیاست

«حق پشتون‌ها»؛ از فاشیزم تا چادرنشینی

حالا که دوستان پشتوزبانم خواسته‌اند ازین جنبش حمایت کنم، به چشم، اما حق پشتون‌ها چیست؟ حق پشتون‌ها و هر گروه قومی دیگری، این نیست که تعداد کارمندان خدمات ملکی یا نظامی‌شان به خاطر قومیت زیاد شود.


من البته به طور بنیادی به این تعاریف قومی باور ندارم، آدمی جزئی از یک گله نیست. آدمی، هر کس خودش مسئول خود وقوم وهویت خود است. با این‌حال، حالا که دوستان پشتوزبانم خواسته‌اند ازین جنبش حمایت کنم، به چشم، اما حق پشتون‌ها چیست؟ حق پشتون‌ها و هر گروه قومی دیگری، این نیست که تعداد کارمندان خدمات ملکی یا نظامی‌شان به خاطر قومیت زیاد شود، چون این در حقیقت ظلم به تخصص است. همین حالا، تمامی ریاست‌های مستقل و منابع عایداتی در دست چند نفر از یک باند است که اتفاقاً پشتو هم حرف می‌زنند، مثلاً دوست بسیار عزیزم داکتر ولید، رییس مواد نفتی است. رشته تحصیلی‌اش طب و سابقه کارش رسانه بوده، معلوم است که این‌جا حق چند متخصص امور نفتی خورده شده و بعد چه سودی برای چند میلیون «کوچ‌نشینی» دارد که درین سرما، در خیمه‌ها با بدترین شکل زندگی می‌کنند، یا چه سود برای مردم زابل و غزنی و جاجی دارد که حتی از امکانات عادی زندگی محرومند، این فخر قومی را کجای دلشان بگذارند که تمام کارمندان ارشد پشتون است، به جهنم! همه سیکه‍ باشد اما زندگی آن‌ها خوب شود، در «شینواری» و «خوگیانی»، مردم هر روز قربانی داعش نشوند، ناموس مردم را مثل برده بفروشند و خودشان در قفس بسوزند، بعد مردم خوشحال باشند که صدهزار نفر از کارمندان ارشد از قوم ماست. قوم یک دروغ «افیونی» برای تخدیر بیچاره‌هاست. قومی وجود ندارد… حق پشتون‌ها، زندگی آدم‌وار و مرفه است، حق پشتون‌ها اینست که از دست مدرسه‌های روزافزون طالب‌پروری و انتحاری خلاص شوند و در خیابان‌های شیک و خانه‌های شیک، شرکت‌ها و فابریکه‌های شیک داشته باشند و دولت را به طور کل فراموش کنند، فکر دولت و رقابت برای کسب چوکی، اولین دشمن حق پشتون‌ها و هر گروه قومی دیگرست.
رضا محمدی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا