آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

شرم پنج کیلویی!

آیا به راستی منابع دولت برای حمایت از شهروندان، به اندازه‌ای محدود است که توانایی توزیع کمکی بیشتر از این را به خانواده‌های نیازمند ندارد یا مشکل، ساختاری است و به نحوه عرضه و مدیریت کمک‌های دولتی برمی‌گردد.

کرونا در افغانستان به تدریج در حال تبدیل شدن به یک فاجعه انسانی است؛ بیماری همه‌گیری که هر روز بر طول و عرضش افزوده می‌شود و شمار بیشتری از شهروندان فقیر و بی‌پناه این سرزمین را گیر و گرفتار خود می‌سازد.
بر پایه آمارهای رسمی، مبتلایان به این بیماری براندازنده همه ساختارهای اجتماعی ـ اقتصادی، از مرز ۵۰۰ نفر در کشور ما گذشته و در سیر صعودی خود همچنان شتابناک و مهارناپذیر در حال به دام انداختن انسان‌های بیشتری است.
دولت نیز عمق فاجعه در حال شکل‌گیری ناشی از شیوع شتابان کرونا را به تمامی درک کرده و افزون بر اجرای تدابیر اجتماعی بازدارنده از ابتلای افراد بیشتر به آن، به فکر دستگیری از خانواده‌های نیازمند و شدیداً آسیب‌پذیر نیز هست.
بخشی از این تدابیر، توزیع کمک مواد غذایی و از جمله گندم در میان مردمان نیازمند است؛ کاری که در ذات خود ستایش‌برانگیز و قابل تحسین است، اما مشکل اینجا است که آنچه تاکنون به عنوان کمک دولتی، در اختیار این خانواده‌ها گذاشته شده، بسیارناچیزتر از آن است که افتخاری برای دولت فراهم آورد و حتی بسیار ناچیزتر از آن که به زبان آورده شود: پنج کیلو برای هر خانواده!
پرسش این است که آیا به راستی منابع دولت برای حمایت از شهروندان، به اندازه‌ای محدود است که توانایی توزیع کمکی بیشتر از این را به خانواده‌های نیازمند ندارد یا مشکل، ساختاری است و به نحوه عرضه و مدیریت کمک‌های دولتی برمی‌گردد؟
در این تردیدی نیست که دولت افغانستان، نه‌تنها جدا از مردم خود نیست، بلکه آیینه تمام‌نمای وضعیت اقتصادی و معیشتی آن است. دولت یک کشور فقیر، مطمئناً تهی‌دست و نیازمند است و نمی‌توان انتظار داشت که دولت کشور فقیری مثل افغانستان، ثروت و منابع مالی قدرت‌های عظیم جهانی را در اختیار داشته باشد تا در مواقع غلبه بحران‌های فراگیر، نیازهای ابتدایی شهروندان خود را سخاوتمندانه و بدون هراس از هزینه‌های سنگین، تأمین کند، اما این انتظار که دولت با شهروندان خود رفتاری انسانی داشته باشد و عزت و کرامت آنان را مخدوش نسازد، نه زیاد و نه غیرعقلانی است؛ چیزی که در توزیع گندم به شهروندان کابل‌نشین اتفاق نیفتاد و پیش و بیش از همه، این والی کابل بود که به عنوان رییس کمیته اضطرار پایتخت، کرامت شرافت و شخصیت انسانی شهروندان را لگدکوب و لجن‌مال کرد.
در حالی که ترس بزرگ‌تر از کرونا در کشور ما، عوارض و عواقب معیشتی ناشی از این ویروس است، دولت باید خود را برای روزهای سخت‌تری آماده کند و در صورت طولانی شدن عمر کروناویروس، برای مواجهه با بحران‌های احتمالی قحطی و گرسنگی، تدابیر جدی‌تر و آبرومندانه‌تری بیندیشد.
طبعا بخش عمده این تدابیر، به تأمین منابع موسع مورد نیاز غذایی مربوط می‌شود و بخش دیگر آن به مدیریت توزیع آبرومندانه آن وابسته است؛ چیزی که به لحاظ اهمیت، نه کمتر از تأمین منابع است و نه از عهده کسانی مثل والی کابل برمی‌آید.

نویسنده

محسن شهاب

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا