آخرین اخباراسلایدشوافغانستانتحلیلسیاست

نافرمانی والی‌ها؛ فرصتی برای به چالش کشیدن جدی غنی

حمایت از یک والی برکنار شده ترکمن به جمعیت این فرصت را می‌دهد تا به امریکایی‌ها و متحدین شان بفهماند که اعتراض به تمرکز بیش از حد قدرت، قومی سازی نهادهای ملی و نادیده گرفته شدن خواست‌های جوامع غیر پشتون، تنها ادعا و یا کار جمعیت نیست، بلکه سراسری، واقعی و فراقومی است. این مهم است، چون غنی و تکنوکرات‌های پشتون، قدرت وارونه جلوه دادن مسایل را برای غربی ها دارند.


آقای خدام والی سمنگان برکناری‌اش را قبول ندارد و برای کنار رفتنش شرایطی گذاشته است از جمله، رضایت جمعیت.
سرپیچی آقای خدام از امر غنی بهترین فرصت ممکن را برای جمعیت فراهم می‌سازد تا به غنی بفهماند که زمان تغییر کرده است، به نگرانی‌های قومی پاسخ بگوید و به ترس مردم از تمرکز بیش از حد قدرت حساسیت نشان بدهد. دفاع جدی جمعیت از آقای خدام به این دلایل برای جمعیت یک فرصت جدی است:
۱- خدام یک ترکمن است و جمعیت خارج از حوزه نفوذ اصلی‌اش نیاز به نفوذ و جایگاه مطمین‌تر دارد تا بتواند در مقابل بازی نسبتاً ماهرانه غنی و دیگر تکنوکرات‌های پشتون، موقعیتش را حفظ کند. جمعیت در این مورد گذشته سوال بر انگیزی دارد. گرچند در اواخر توانسته است حسن نیت بخش‌های مهمی از جامعه هزاره را به دست آورد، اما برای گسترش حوزه نفوذش در خارج از جامعه تاجیک، نیاز به رویکرد صادقانه‌تر، همدلانه‌تر، عملی و هوشمندانه‌تر دارد.

۲- حمایت از خدام به جمعیت فرصت می‌دهد که اتهام حمایت از افراد فاسد در داستان کشمکش بر سر ولایت بلخ را تا حدودی بی‌اثر کند. یعنی، کل دعوا و گفتمان پیرامون آن را می‌تواند از افراد به سمت اصول، هدایت کند. این اصول می‌تواند شامل دو اصل مهم توازن قومی در ادارات و کل دستگاه دولت و غیر متمرکز سازی بنیادین و جدی باشد. جمعیت با تکیه بیشتر بر این دو اصل، جلب حسن نیت جوامع قومی مثل ترکمن و با عبور نسبی از منافع فردی می‌تواند روند تضعیف شدنش را متوقف کند و ابتکار عمل را در دست بگیرد.

۳- حمایت از یک والی برکنار شده ترکمن به جمعیت این فرصت را می‌دهد تا به امریکایی‌ها و متحدین شان بفهماند که اعتراض به تمرکز بیش از حد قدرت، قومی سازی نهادهای ملی و نادیده گرفته شدن خواست‌های جوامع غیر پشتون، تنها ادعا و یا کار جمعیت نیست، بلکه سراسری، واقعی و فراقومی است. این مهم است، چون غنی و تکنوکرات‌های پشتون، قدرت وارونه جلوه دادن مسایل را برای غربی ها دارند.
تغییر و تبدیل شدن والی‌های کشور از کابل و به دستور یک شخص، مسخره‌ترین نمونه یک نظام متمرکزی است که لااقل در سطح اداری، عملاً یک گام تا دیکتاتوری فاصله بیشتری ندارد؛ چرا یک نفر در کابل بتواند به همین سادگی سرنوشت آدم‌های یک ولایتِ مثلاً یک میلیونی را هروقت که دلش خواست از این رو به آن رو کند؟
فيصل يقين

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا