آخرین اخباراجتماعافغانستانتحلیلسیاست

گفت‌وگو، کلید هم‌گرایی در جامعه سنتی افغانستان

منطق گفت‌وگو به‌ عنوان نیروی تسهیل‌گر بازی‌های بزرگ سیاسی و اجتماعی در کشور بیگانه است. هنوز هم خیلی تحمل شنیدن انتقادهای شهروندان را ندارند. بعضی نشستن و پاسخ گفتن به ملت و خانواده را عیب می‌دانند. بسیاری از شهروندان ظرفیت گفت‌وگو در باره‌ حل چالش‌های قومی و ملی را ندارند.


در جوامع دموکراتیک گفت‌وگو نقش موثری در کاهش نابرابری‌های اجتماعی دارد. گفت‌وگو در واقع توجه به ابعاد فرهنگی و اجتماعی قضایای گوناگون در جامعه است. به‌عبارتی، برای رسیدن به هم‌دیگر پذیری بدون خسارت انسانی می‌توان از ابزارهای نرم و تاثیرگذاری چون گفت‌وگو استفاده کرد. بناءً هدف از گفت‌وگو در این نوشتار پرداختن صرف به گفت‌وشنود روزمره نیست، بلکه به‌عنوان گفتمان تسهیل‌کننده‌ اجتماعی به‌ کار می‌رود.
افغانستان کشور ناامنی است. بخشی از بی‌ثباتی‌های این کشور به عوامل سیاسی و استخباراتی و شماری هم به تفکر سنتی، قوم‌مدارانه و منافع حزبی و سلیقه‌ای داخلی بر می‌گردد. شرایط سیاسی کشور و روند جهانی ایجاب می‌کند که به‌جای تقابل دیدگاه‌ها، با تساهل و تسامح تمام، هم‌دیگرپذیری پیشه کرد و به خشونت در سطح بزرگ و کوچک آن پایان داد.
برای کاهش این تضادها که ریشه در عوامل بزرگ بیرونی یا داخلی دارد، از ابزارهای گوناگونی می‌توان استفاده کرد. جست‌‌وجوی نقطه‌ وصل، تعیین اهداف و نیازهای مشترک و روآوری به صلح از ویژه‌گی‌های بارز کاهش تضادهای سیاسی در سطح کلان به‌شمار می‌آید. در سطح خُرد، توجه به ریشه‌های خانوادگی خشونت، عوامل فرهنگی-اجتماعی افراطیت و بسترهای توسعه‌‌نیافتگی از عناصر مهم به‌شمار می‌آید.
اما از لحاظ ارتباطی، جایگاه بی‌بدیل گفت‌وگو در تسهیلِ طرح، پذیرش و تطبیق این فاکتورهای مهم برجسته است. به بیان دیگر با استفاده از ابزارهای ارتباطی و محتواهای فرهنگی- رسانه‌ای جهت گفتمانی کردن این مولفه‌ها در راستای کاهش بی‌ثباتی و افزایش مصئونیت جمعی قدم‌های استواری برداشت.
متفکران رسانه‌ای به ‌این نظرند که درهر حالت وسایل ارتباطی تاثیراتی روی مخاطب دارد. نظریه‌های گلوله‌، تاثیرحداقلی، نظریه‌ کاشت و… از مهم‌ترین دیدگاه‌ها در عرصه‎ تاثیرگذاری پیام‌های رسانه‌ای جهت تشکیل افکار عمومی است. با این رویکرد می‌توان گفت، ریشه‌های منازعات داخلی و آسیب‌های بیرونی را می‌توان با استفاده از محصولات رسانه‌ای به گفتمان‌های مهم ملی تبدیل کرد. این کار از یک طرف، باعث گردهم آمدن آحاد انگیزه‌ها و جریان‌ها و از سویی احترام به انواع فکر انسانی است. با تبدیل کردن افکار بالقوه به گفت‌وگوی بالفعل می‌توان عوامل، پیامدها و راه‌کارهای خشونت‌های اجتماعی و سیاسی را پی‌برد.
با این‌که نزدیک به دودهه از عمر دموکراسی در این کشور می‌گذرد، منطق گفت‌وگو به‌ عنوان نیروی تسهیل‌گر بازی‌های بزرگ سیاسی و اجتماعی در کشور بیگانه است. هنوز هم خیلی تحمل شنیدن انتقادهای شهروندان را ندارند. بعضی نشستن و پاسخ گفتن به ملت و خانواده را عیب می‌دانند. بسیاری از شهروندان ظرفیت گفت‌وگو در باره‌ حل چالش‌های قومی و ملی را ندارند. هنوز گفت‌وگو به‌عنوان کلید راه‌گشا اما مغفول در روند هم‌گرایی و هم‌دیگری پذیری جامعه‌ افغانستان به‌شمار می‎رود. بنابراین برای رسیدن به تفاهم و همدلی در سطح خانواده‌گی و ملی، جهت کاهش نابرابری‌ها باید از گزینه‌ گفت‌وگو استفاده‌ جدی کرد، در غیر آن از بعد ارتباطی، عقب‌مانده به‌شمار می‌آییم.
سیدعبدالبصیر مصباح؛ استاد دانشگاه بغلان و پژوهشگر ارتباطات

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا