آخرین اخباراجتماعافغانستانتحلیلفرهنگ و دانش

بررسی ریشه‌های فرهنگی «شادیانه‌پراکنی» در افغانستان

آلتوسر عقیده دارد که دستگاه‌های ایدئولوژیک دولت از همه ما سوژه‌هایی در ایدئولوژی می‌سازد و هنجارهای ایدئولوژیک در عملکرد دستگاه‌های ایدئولوژیک، نه فقط درک مان از جهان، بلکه همچنین درک ما از خود مان، هویت مان و ارتباط مان با دیگران و به‌طور کلی با جامعه را شکل می‌دهد.


با تاکید بر اندیشه آلتوسر
شادیانه‌پراکنی یا «فیرهای هوایی» از رسم‌های دیرینه و بیان‌گر عمق خوشی بخشی از مردم افغانستان به‌ شمار می‌رود. افغانستانی‌ها در وقت شادی با « شلیک‌های پی‌هم در هوا بدون این‌که کسی را هدف بگیرند» این خوشی را تجلیل می‌کنند. من حداقل از پنج شش سالگی‌ام با «فیرهوایی» به‌عنوان نماد سرُور و شادمانی آشنا هستم. یادم است وقتی کودک شش‌ساله‌ای بیش نبودم، نزدیک سال نو دم غروب صداهای بلند «شادیانه‌پراکنی» اطراف ولسوالی یکاولنگ را گرفته بود. نیروهای دولتی و مردم ملکی از دوطرف به‌ هوا شلیک می‌کردند. ما که کودک بودیم می‌ترسیدیم. نگران می‌شدیم و می‌پرسیدیم که چه خبر است. می‌گفتند:« نترسین! دولت شادیانه میزنه»
شلیک‌های هوایی در روزهای عروسی، مراسم عقد از سوی خانواده داماد و تجلیل از برندگان مسابقات ورزشی از رسوم مردم افغانستان است. برخی این سنت‌ها در گذشته وجود داشته و شماری هم باتوجه به تفکر گذشته، در این اواخر شدت پیدا کرده است. نمونه آن فیرهوایی توسط هم‌شهریان ما پس از پیروزی تیم کریکت افغانستان در مسابقات و همچنین پیروزی مبارز، ورزشکار رزمی در یکی از مسابقات بود. اما این فیرها در برخی از ساحات افغانستان چون شهر پل‌خمری جان شهروندان را نیز گرفت. چندی پیش شدت این مسئله باعث موضع‌گیری‌ها و تنش‌های لفظی و گاه فیزیکی بین شهروندان شد. دوست‌داران شادیانه آن‌را فرهنگ افغانی عنوان ‌کردند و شماری هم آن‌ را به ‌شدت غیرانسانی، خشونت‌گرایانه و افراطی‌گری دانستند.
اگر به این مسئله دقت نشود، هیچ تردیدی نیست که این رسم به یکی از عوامل تنش‌های اجتماعی تبدیل شود. اما کاهش این عوامل که خود مدلول‌های بسیار دارد، باید به پرسش‌هایی پاسخ داد. این پرسش‌ها چنین اند: چرا در دنیای فعلی که عدم خشونت از معیارهای ارزش انسانی به‌شمار می‌رود، برخی هم‌میهنان ما از «شادیانه‌پراکنی» دفاع می‌کنند؟ چرا در کشور ما با وجود این‌همه جنگ و بدبختی هنوز هم خوشی‌های‌مان را با تفنگ تجلیل می‌کنیم؟ ریشه‌های اصلی این عمل چیست؟ و چه تاثیراتی بر زندگی مردم افغانستان در درازمدت دارد و…
به‌ نظر نویسنده، برای پاسخ به این پرسش‌ها باید ریشه‌های‌های فرهنگی و اجتماعی شادیانه‌پراکنی و این‌که از لحاظ فرهنگی چه عواملی باعث این نوع نگاه شده است را مورد بررسی قرار داد. چرا که خوشی با فیرگلوله به نوع تفکر تفنگ‌گرایانه‌ای برمی‌گردد که انگار از سال‌ها به‌ این‌سو در اعماق فکر بعضی هم‌شهریان ما درونی شده باشد.
برای توضیح این مفاهیم باید سری به کتاب‌های نظام معارف افغانستان، در سه یا چهار دهه قبل و یا پیشتر از آن زد. نسلی که امروز برای بیان شادمانی جمعی شان شادیانه شلیک می‌کنند از کودکی متاثر اندیشه‌های جنگ و خشونت اند. درست در کتاب‌های چند دهه قبل، واژه‌های «تفنگ»، «توپک»، «جبهه» و… بسیار به‌ کار رفته است و از کسانی‌ که اندیشه‌های شان برگرفته از چنین کتابی باشد، چه توقعی جز شادمانی شادیانه‌ای می‌توان داشت؟
بدون شک کتاب‌ها، نوشته‌ها، سخن‌ها و هر متنی که انسان در کودکی با آن روبه‌رو می‌شود، در درازمدت باتوجه به تاثیرات همان‌ها در زندگی اجتماعی و سیاسی‌اش اقدام می‌کند. با این رویکرد می‌توان گفت، مبانی فکر نسل دوم افغان‌هایی که شادیانه‌پراکنی می‌کنند متاثر از متونی است که در گذشته با آن روبه‌رو بوده‌اند. برای ریشه‌یابی این موضوع می‌توان از دیدگاه‌های «لوی آلتوسر» استفاده کرد. لوی آلتوسر، یکی از مارکسیستان ساختارگرا در مقاله‌ معروفش « دولت و سازوبروگ‌های ایدئولوژیک آن» به ‌خوبی به این مسئله اشاره کرده است که بخش‌های آن را در اینجا یادآوری می‌کنیم.
« آلتوسر در تعریف ایدئولوژی آن را مجموعه‌ای از تصاویر، نمادها و چارچوب‎های مفهومی می‌داند که که مهم‌ترین کار ویژه آن «سوژه‌سازی» است…. باورهای ایدئولوژیک در مدرسه «مکتب»، در کردارها و رویه‌های دانش‌آموزان در قالب آیین‌ها و مناسک‌های مادی همچون سرود دسته‌جمعی و… وجود مادی دارد.» (مهدی زاده، ۱۱۱)
آلتوسر دستگاه‌های دولتی را به دو بخش تقسیم می‌کند؛ دستگاه‌های ایدئولوژیک و دستگاه سرکوب‌گر. به باور این دانشمند دستگاه سرکوب‌گر دولت شامل قوه قهریه، ارتش، نهادهای اجرایی و… است که بیشتر جنبه فیزیکی دارد، اما دستگاه‌های ایدئولوژیک آن شامل نهادهای آموزشی، نهاد خانواده، نهادهای حقوقی، نهادهای سیاسی، وسایل ارتباط جمعی و… که به‌ صورت نرم فعالیت دارد و بیش‌تر افکار و پس از آن رفتار را تحت تاثیر قرار می‎دهد.

«جان فیسک» در توضیح این اندیشه می‌افزاید:« آلتوسر عقیده دارد که دستگاه‌های ایدئولوژیک دولت از همه ما سوژه‌هایی در ایدئولوژی می‌سازد و هنجارهای ایدئولوژیک در عملکرد دستگاه‌های ایدئولوژیک، نه فقط درک مان از جهان، بلکه همچنین درک ما از خود مان، هویت مان و ارتباط مان با دیگران و به‌طور کلی با جامعه را شکل می‌دهد.» (فیسک، ۱۳۸۱: ۱۲۱)
«ایدئولوژی از نظ آلتوسر ماهیتی ناخودآگاه دارد. ایدئولوژی درواقع نظامی از بازنمایی‌ها است، اما در اکثر موارد این بازنمایی‌ها هیچ‌ربط به آگاهی ندارد. این‌ها اکثراً تصاویر هستند و گاه مفاهیم، اما در ورای این‌ها، ساختارهایی وجود دارند که بر اکثریت عظیم انسان‌ها اعمال می‌شود، اما نه از طریق آگاهی شان. این‌ها ابژه‌های فرهنگی پذیرفته شده- درک شده‌اند و از طریق فرایندهای دور از دسترس انسان‌‎ها بر آنان اعمال می‌شود.» (حیدری، ۱۳۹۱: ۲۲)
با این توضیحات که از اندیشه‌های آلتوسر به‌دست آوردیم، به این نتیجه می‌رسیم که مکتب جزئی از سازوبرگ‌های ایدئولوژیک نظام و اندیشه‌ حاکم است که بر روان افراد در تولید روابط اجتماعی نقش به‌سزایی دارد. تاثیرگذاری دستگاه‌های ایدئولوژیک نظام‌های مستبد گذشته که «منطق تفنگ» در آن زمان حاکم بوده است، هنوز در اذهان عمومی افغانستان جریان دارد.
از آن‌جایی که این مسئله، ریشه‌ عمیق فرهنگی دارد موضع‌گیری‌های احساساتی از سوی هر شهروند، بی‌نتیجه و دردسر ساز خواهد بود. بخشی از افکار مردم این سرزمین با تیوری‌ تفنگ و جنگ قالب‌ریزی و ساختاری‌بندی شده است. بدون شک، نقش سیستم آموزشی گذشته در روند شکل‌گیری این تفکر خیلی برجسته است.
بنابراین، این تفکر را باید با فعالیت فرهنگی آسیب‌شناسی و ترمیم کرد. توجه به نظام آموزشی پاسخگوی که ریشه در تساهل و صلح‌جویی داشته باشد، می‌تواند این مشکل را تاحدی حل کند.
سیدعبدالبصیر مصباح- استاد دانشگاه بغلان و پژوهشگر ارتباطات- تهران

پی نوشت‌ها:
حیدری، آرش.(۱۳۹۱) فروید و آلتوسر: جنبه‌های جامعه شناختی روان‌کاوی. مجله جامعه شناسی ایران، دوره سیزدهم، شماره ۳
فیسک، جان.(۱۳۸۱) فرهنگ و ایدئولوژی، ترجمه مژگان برومند، فصل‌نامه ارغنون، شماره ۲۰
مهدی‌زاده، سیدمحمد.(۱۳۹۵) نظریه‌های رسانه، دیدگاه‌های انتقادی و اندیشه‌های رایج)، تهران: انتشارات همشهری

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا