آخرین اخبارافغانستانتحلیلخبر های مهمسیاست

در دوستی و دشمنی با خلیلزاد

بعید است که خلیلزاد، خود کاندیدای ریاست‌ جمهوری شود. اتهامی که حمدالله محب در واشنگتن به «فرستاده» وارد کرد و وزارت خارجه «مریکا را چنان خشمگین ساخت که او را «احضار» کرده، «اخراج کرد» و حتی «ممنوع‌الورود» به خاک امریکا نمود. در تاریخ دیپلماسی بی‌پیشینه است.

حنیف اتمر و تیمش در حمایت از خلیلزاد بیانیه پشت بیانیه و توئیت‌های متواتر نشر می‌کنند و اشرف‌غنی و مشاورش در ضدیت با خلیلزاد بیانیه‌ داده و مصاحبه می‌کنند. هر دو تیم راه افراط را در پیش گرفته‌اند. نگران آینده سیاسی خود هستند اما خود این دو تیم برنامه واقعی برای صلح ندارند و از نبود استراتژی گفت‌وگو رنج می‌برند و در پشت میز مثالی گفت‌وگو مانند نشست مسکو، نشان دادند که مذاکره یاد ندارند. چنان در نزدیکی با طالبان دست از پا نشناختند. قریب بود دست بیعت با استانکزی داده و خود را تسلیم کنند.
برعکس، اشرف‌غنی «مالکیت» مذاکرات صلح را حق طبیعی خود می‌داند. کسی می‌داند که منظور از «مالکیت و رهبری حکومت» در مذاکرات صلح چیست؟ این ترم را خود امریکایی‌ها ابداع کرده بودند که پسان به دهان حکومت افغانستان افتاد.خود اشرف‌غنی هنوز تصمیم نگرفته که در مذاکرات احتمالی رو به روی طالبان بنشیند یا در کنارشان؟ یا منتظر است که طالبان او را رییس‌ جمهور خود اعلام کنند!
واقعیت این است که نه اتمر، نه غنی و نه کرزی بدون داشتن طرح عملی صلح، هر کدام آینده سیاسی خود را در دستان خلیلزاد می‌بینند. شاید با پیش‌دستی ملاقات با نمایندگان طالبان زودتر وارد بازی شوند. این سه نفر واقعاً در این خیال‌اند که هرکدام زودتر با طالبان بغل‌کشی کرده و پشت سر طالبان نماز بخواند، مورد قبول طالبان واقع شده و در آینده رییس جمهور افغانستان می‌شود. این «خواب است و خیال است و محال».

اما پاکستان طرح دارد، در کنفرانس بن (۲۰۰۱)، بخشی از طالبان را به عنوان «طالبان معتدل» و «نمایندگان شورای پیشاور» می‌خواست وارد کنفرانس بن کند اما موفق نشد. حالا همه اعتراف می‌کنند که غیبت طالبان در کنفرانس بن اشتباه بوده. در سال ۲۰۰۳ رهبری طالبان با نامه‌ای به امضای ملاعمر می‌خواستند خود را تسلیم کنند، کرزی نپذیرفت تا این‌که شورش طالبان رفته رفته فراگیر شد. باز در سال ۲۰۱۱ بریتانیا موضوع خروج و مصالحه را پیش کشید. کرزی طرحی برای صلح نداشت. در همان سال آی‌اس‌آی پیشنهاد کرده بود که تمامی مقامات از والی تا قوماندان امنیه و قاضی و سارنوالی ولایت‌های همجوار با پاکستان توسط طالبان معرفی شوند. کرزی نتوانست بپذیرد. اما کرزی خیالاتی داشت که نمایندگان طالبان را زیر چپن و بیرق حکومتش به کنفرانس بن دوم(۲۰۱۱) ببرد. طالبان نیامدند و پاکستان نیز تحریم کرد.
طالبان برای اعاده «امارت اسلامی» یک و نیم دهه جنگیده. در خوشبینانه‌ترین سناریو ممکن است چوکی‌های ولایت و وزارت را به اقوام دیگر بدهد. و به دختران اجازه دهد به مکاتب ابتدایی بروند. به این ترتیب طالبان، در آینده هیچ سناریوی هیجان‌انگیز نه به سیاست‌مداران و نه مردم افغانستان پیش‌کش نمی‌کند.
امریکا حاضر به یک مذاکره جامع با طالبان نمی‌شد، (اگرچه بارها مذاکرات تاکتیکی انجام داده بود) تا مشروعیت حکومت در کابل حفظ شود و از طرف دیگر طالبان را یک «گروه تروریستی» می‌دانست که نبایست تا این حد امتیاز قایل شود که طرف مذاکره دیپلماتیک قرار بگیرند. اما خلیلزاد بن‌بست را شکست. اداره ترامپ را قانع نمود که تنها راه‌حل این «جنگ بی‌پایان» مذاکره مستقیم با طالبان است. ظاهراً با جدا کردن بخش امریکایی از بخش افغانی و با این بهانه که طالبان حکومت کابل را به رسمیت نمی‌شناسند افغان‌های حکومتی و اپوزیسیون را از پشت میز مذاکرات دور کرد.
خلیلزاد به آجندای امریکا اولویت قایل شد. سرعت پیشرفت مذاکرات برای امریکا در حدی است که اکنون اداره ترامپ روند مذاکرات خلیلزاد را مانند رخ‌دادن معجزه می‌بیند و با هیجان دنبال می‌کند. خلیلزاد مذاکرات را به صورت پکیج جامع طراحی کرده است یا «همه‌چیز» میان طالبان و امریکا فیصله شود یا «هیچ‌چیز». این استراتژی خوب کار کرده، در غیر آن ممکن بود بر سر یک مورد کوچک دو طرف میز مذاکرات را ترک کنند.
اما منطقی است که در این طرح «همه‌چیز یا هیچ‌چیز» خلیلزاد، درباره آینده سیاسی طالبان نیز تصمیم گرفته شود. طالبان خوب می‌داند که معامله و سازش با طالبان خیلی آسان‌تر از جلب رضایت مردم و جناح‌های مختلف کابل است. اگر آینده سیاسی طالبان به حال خود رها شود، توافقات دیگرشان نیز قابلیت عملی‌شدن ندارد.
بعید است که خلیلزاد، خود کاندیدای ریاست‌ جمهوری شود. اتهامی که حمدالله محب در واشنگتن به «فرستاده» وارد کرد و وزارت خارجه «مریکا را چنان خشمگین ساخت که او را «احضار» کرده، «اخراج کرد» و حتی «ممنوع‌الورود» به خاک امریکا نمود. در تاریخ دیپلماسی بی‌پیشینه است.

Shokh Mand, [17.03.19 12:06] اما از زاویه دیگر، خلیلزاد قصد ندارد مذاکرات صلح را تا امضای توافقنامه صلح روی کاغذ برده و رها کند. در این حالت همه‌‌ دستاوردهایش ضرب صفر می‌شود. خلیلزاد مناسب‌ترین فرد برای تطبیق توافقات صلح نیز است.
می‌تواند رهبری «دوره انتقالی» را خود به دست بگیرد بدون تکیه زدن بر چوکی ریاست دولت در کابل. و اگر طالبان هم خواهان ریاست خود خلیلزاد شوند، «پیشنهادی که او نمی‌تواند رد کند.»+
پ.ن:

  • از دیالوگ‌های مشهور فلم گادفادر/پدرخوانده است. خلیلزاد به‌ویژه گاهی اکت آلپاچینو را در «پدرخوانده» می‌کند، و حتی این جمله را در مناسبت‌هایی گفته است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا