آخرین اخباراسلایدشوافغانستانتحلیل

آسیب‌شناسی جنبش روشنایی


جنبش روشنایی به عنوان مدافع کشیدن خط برق پانصد کیلوات از مسیر بامیان روی کار آمد. پروژه‌ای موسوم به توتاپ که عبارت از پروژه‌ای بود تا انتقال برق از آسیای میانه به جنوب آسیا که شامل پنج کشور ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، افغانستان و پاکستان می‌شد را در بر بگیرد. طی طرح اولیه که شرکت آلمانی فیشنر اعلام کرده بود قرار بود این خط برق از مسیر ولایات مرکزی افغانستان از جمله بامیان عبور کند. اما دولت با ادعای کوتاه بودن مسیر سالنگ و کاهش هزینه‌ها، مسیر سالنگ را به عنوان مسیر عبور این خط برق اعلام کرد.
و اینجا بود که جنبشی به عنوان جنبش روشنایی در مخالفت با این تصمیم دولت دست به اعتراض زد. اما آیا علت اصلی تشکیل این جنبش پروژه توتاپ بود؟ دکتر قربانعلی هادی معتقد است که «سال‌ها استبداد و بی‌عدالتی، تبعیض و محرومیت در افغانستان محصول پیچیده‌ی سه نوع تفکر منفی: نژادپرستی، استعمارگری و مقدس‌سازی قدرت بوده‌اند، که از عوامل مهم پیدایش جنبش روشنایی به شمار می‌روند.» به این ترتیب به وجود آمدن جنبش روشنایی نه‌تنها بخاطر قضیه توتاپ که بخاطر سال‌ها در انزوا نگهداشتن قومی خاص و محرومیت آن‌ها بوده است. جنبش روشنایی را شاید بتوان پرشکوه‌ترین و بزرگ‌ترین حرکت مدنی در افغانستان دانست که مردم در آن حضور میلیونی داشته و خواهان تحقق خواسته‌های‌شان بوده‌اند. برای اولین‌بار جنبش روشنایی به فرهنگ‌ سیاسی حاکم در افغانستان که معتقد به اعمال زور از طریق فشارهای مسلحانه بر دولت بود، نه گفته و از طریق مدنی وارد عمل شد. اعضای جنبش روشنایی در طی راهپیمایی خود آشغال‌ها را از خیابان‌ها جمع‌آوری کرده و به سربازان گٌل دادند‌! حرکتی بسیار مدنی و تظاهراتی با برنامه‌ریزی کامل. زیرا تنها با عملکرد خشن چند تن از اعضای جنبش، امکان داشت تظاهرات به خشونت کشیده شده و جان خیلی‌ها به خطر بیفتد. از آغاز حکومت وحدت ملی تا به حال چهار جنبش بزرگ را شاهد بوده‌ایم که بیشتر اعضای این جنبش‌ها را جوانان شکل داده‌اند: نخست جنبش فرخنده در حمل ۱۳۹۴، جنبش تبسم در عقرب ۱۳۹۴، جنبش روشنایی در ثور ۱۳۹۵ و بعد جنبش رستاخیز تغییر در جوزا سال روان. که هرکدام نشانه‌ای از تغییر و تحول در درون جامعه افغانستان است. اما بحث ما در پیرامون جنبش روشنایی است، چرا این جنبش چنان که می‌بایست نتوانست عمل کند و به هدفی که می‌خواست برسد؟ در ادامه متن کوشیده‌ایم بعضی از این آسیب‌ها را که باعث کم‌رنگ شدن جنبش و ناموفق بودن آن شده است را واکاوی کنیم:
1ـ چنان که گفتیم مسئله‌ای که جنبش روشنایی با آن مطرح شد، مسئله توتاپ بود. طرح این مسئله از سوی سران جنبش با این عنوان که «توتاپ خط قرمز ما است» خود یک اشتباه بود، زیرا از لحاظ حقوقی هیچ سندی مبنی بر این‌که‌ حتماً می‌بایست لین برق از مسیر بامیان عبور کند، وجود نداشت. بهتر آن بود که سران جنبش به جای برگزیدن شعار «توتاپ خط قرمز ما است» روی مسئله «انکشاف متوازن» تاکید می‌کردند که لازمه هر حکومت دموکراتیک است و تمام شهروندان یک کشور دموکراتیک یا نیمه دموکراتیک حق برخورداری از انکشاف متوازن را دارند. این گونه، هم مسئله جنبه حقوقی و حقیقی پیدا می‌کرد هم درب گفت‌وگو باز می‌ماند. سران جنبش روشنایی می‌بایست به‌جایی تعیین کردن توتاپ به عنوان خط قرمز، کشیدن برق در بامیان و ولایات مرکزی را به هر نوع ممکن، خط قرمز خود اعلام می‌کردند.
۲ـ اخطار احمد بهزاد از سران جنبش روشنایی مبنی بر «مقاطعه» اشتباه دیگری بود زیرا کار جنبش‌های مدنی باز کردن درب گفت‌وگو است نه بستن آن. دولت با پیشنهاد ایجاد یک کیمسیون ویژه که در آن سران جنبش روشنایی نیز عضو بودند، توپ را در میدان جنبش روشنایی انداخت، ولیکن سران جنبش با درک اشتباه از گفت‌وگو به عنوان مصالحه، دولت را تهدید به تظاهرات نامحدود کرد. هرچند تظاهرات ۲۷ ثور توان و قدرت مردم را به صورت درست نشان داد، ولیکن درب گفت‌وگو و چانه‌زنی با دولت را بست و دولت با ایجاد موانع در راه‌ها و گذاشتن کانتینر، تظاهرات را عقیم کرد و عملاً سران جنبش روشنایی را دچار سردرگمی تاکتیکی کرد.
3ـ فشار بر دولت بدون لابی‌گری از بالا، خود اشتباه تاکتیکی بعدی بود که جنبش دچار آن شد، در تمام جوامع دموکراتیک تنها فشار از پایین کافی نیست و مردم باید از بالا توسط نمایندگان خودشان لابی‌گری کنند. این نوع تاکتیک را می‌توان تاکتیک «فشار از پایین و چانه زنی از بالا» عنوان کرد.

4ـ اگر جنبش روشنایی با نمایندگان و لابی‌های خود در بالا (اشخاصی چون محمد محقق، محمد کریم خلیلی و سرور دانش) قطع رابطه کرد، می‌بایست جنبش تا آخر مردمی می‌ماند و سکوی پرش برای رهبران آزموده شده را فراهم نمی‌کرد. چنانچه بر همین سکو در تاریخ ۲۰ جوزا در مصلی شهید مزاری، مسجد باقرالعلوم، سرور دانش، معاون دوم رییس‌جمهور، محمد محقق، معاون دوم داکترعبدالله، رییس اجرایی حکومت و محمد کریم خلیلی، معاون شورای عالی صلح سخنرانی کردند و آقای خلیلی در آخرین مرحله جنبش را در اختیار گرفت و خود را به عنوان منجی مطرح کرده و در نیمه روز مردم را به خانه‌های‌شان فرستاد.
5ـ تحمل و بردباری از دیگر خاصیت‌هایی است که اگر یک جنبش در خود حفظ نکند تبدیل به یک آسیب می‌شود. جنبش‌ها اگر از تحمل و بردباری برای ادامه داد خواهی بهره نبرند؛ دچار هیاهویی برای هیچ خواهند شد. جنبش روشنایی را می‌توان به عنوان «جنبش اصلاحات» عنوان کرد. در این نوع جنبش معمولاً هدف‌ها محدودتر هستند و خواست این نوع جنبش تغییر برخی جنبه‌های اجتماعی است. این نوع جنبش به انواع ویژه‌ای از نابرابری یا بی‌عدالتی و تبعیض توجه نشان می‌دهد. تفاوت اصلی این نوع جنبش با دگر جنبش‌های اجتماعی در این است که جنبش‌های اصلاحات یک فرایند اجتماعی درازمدت را دربر می‌گیرند.
درنهایت جنبش روشنایی که بیشترین آن‌ها را جوانان و تحصیل کرده‌ها در بر می‌گرفت با سرنوشتی بسیار غمگین و اندوه‌بار تظاهرات خود را به پایان برد؛ در دوم اسد سال ۱۳۹۵ در پی انفجار در میان تظاهرات کنندگان صد نفر کشته و بیش از ۲۷۰ نفر زخمی شدند.
نویسنده: مهدی سرباز

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا