آخرین اخبارآسیای میانهافغانستانتحلیلسیاست

آیا آسیای مرکزی می‌تواند ابتکار عمل را در دست بگیرد؟

اهداف اولیه آن‌ها از بین بردن تهدیدهای گروه‌های افراطی فعال در خاک افغانستان و شناسایی تغییرات در سیاست‌های طا-لبان بود که در را به روی تعامل گسترده‌تر بین افغانستان، همسایگان آسیای مرکزی و جهان باز می‌کرد

از زمان گرفتن استقلال و بیرون شدن از ویرانی‌های اتحاد جماهیر شوروی در سال ١٩٩١، پنج کشور آسیای مرکزی موضوع رویاهای قدرت‌های بزرگ بوده‌اند. روسیه با پافشاری مداوم سعی کرده است آن‌ها را از طریق اتحادهای اقتصادی و امنیتی به حوزه نفوذ خود بازگرداند. ایالات متحده و اروپا روی توسعه آن‌ها به عنوان اقتصادهای بازار و استقرار جامعه مدنی و نهادهای دموکراتیک در آنجا تلاش کرده‌اند. در همین حال، چین نقش‌های کلیدی را در ابتکار کمربند و جاده به آن‌ها واگذار کرد و میلیاردها دالر به آن‌ها وام داد تا نقاط قوت اقتصادی خود را تکمیل کنند. همه این قدرت‌های بزرگ با به کارگیری اصل کلاسیک تقسیم و فرمان جولیوس سزار به خاطر همکاری جوایزی ارایه کرده‌اند و آن‌ها را از سرکشی بازداشته‌اند. در نتیجه، آسیای‌ مرکزی این خطر را داشت که به مانور قدرت‌های بزرگ تبدیل شود و نه سوژه‌های خودشان.
تابستان امسال آسیای میانه برای غلبه بر این سرنوشت دو قدم برداشت. ابتدا، در ۲۱ جولای، رؤسای جمهور قزاقستان، جمهوری قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبیکستان که در ایسیک -کول جمهوری قرقیزستان گردهم آمدند، با ایجاد شبکه‌ای از پیوندهای نهادی توافق‌نامه‌ای را برای هماهنگ کردن تلاش‌های شان امضا کردند. این‌ توافق‌نامه حوزه‌های متنوعی مانند تجارت، اقتصاد، سیاست اجتماع، بوم شناسی، تحقیقات پزشکی و امنیت را پوشش می‌دهد. چنین ساختار مشورتی-منطقه‌ای به شدت مورد نیاز است. تا به حال، آسیای مرکزی تنها منطقه بزرگ جهان بوده است که شبکه‌ای از پیوندهای نهادی خاص خود را ندارد، یعنی ساختاری برای تدوین سیاست‌های مشترک و سازمان‌هایی که قادر به اجرای آن‌ها باشد. این امر منطقه را تحت حمات قدرت‌های بزرگ و کشورهای همسایه قرار داد که همگی در بازی مقابل یکدیگر در آسیای مرکزی مهارت دارند.
علاوه بر این، در ۲۶ جولای، همین کشورهای منطقه به منظور گسترش ارتباطات با طالبان با حمایت مقامات ارشد چندین کشور دیگر در سراسر جهان، از جمله ایالات متحده، روسیه، هند، اتحادیه اروپا و چین در تاشکند پایتخت ازبیکستان گردهم آمدند. اهداف اولیه آن‌ها از بین بردن تهدیدهای گروه‌های افراطی فعال در خاک افغانستان و شناسایی تغییرات در سیاست‌های طا-لبان بود که در را به روی تعامل گسترده‌تر بین افغانستان، همسایگان آسیای مرکزی و جهان باز می‌کرد. این نشست‌ها حوزه‌های متنوعی مانند اطلاعات، امور مالی و حقوق زنان و اقلیت‌ها را پوشش می‌داد. هدف بلندمدت آن‌ها بهبود روابط تا حدی بود که آسیای میانه بتواند دهلیزهای حمل و نقل مستقیم را از طریق افغانستان به پاکستان، هند، آسیای جنوب شرقی و ایران باز کند.
این که آیا این دو ابتکار بلندپروازانه موفق خواهد شد یا خیر، باید دید. با این حال، وجود آن‌ها نشان‌دهنده عزم آسیای مرکزی برای شکل دادن به سرنوشت شان و ظهور به عنوان یک منطقه جهانی با نهادهای مرتبط با انجمن کشورهای جنوب شرقی آسیا (آسه آن)، شورای بالتیک یا سایر نهادهای منطقه‌ای در سراسر جهان است.
چرا، سه دهه پس از به دست آوردن استقلال، کشورهای آسیای مرکزی ناگهان روی پیوند تسلیحات و همکاری متمرکز شده‌اند؟ سه تحول بسیار متفاوت باعث این حرکت مهم شد. نخست، خروج غیرمنتظره و ناگهانی امریکا از افغانستان، کشورهای آسیای مرکزی را با همسایه آشفته و بالقوه خطرناک در جنوب مواجه کرد. علاوه بر تهدید افزایش بی‌ثباتی در سراسر منطقه، ناآرامی در افغانستان امید به باز کردن مسیرهای تجاری به سمت جنوب را که به آسیای مرکزی دسترسی مستقیم به شبه قاره هند و اقتصادهای در حال رشد آسیای جنوب شرقی را می‌دهد، خاموش کرد. اهمیت آن «دری به سوی جنوب» را نمی‌توان دست کم گرفت. بدون آن، تمام آسیای مرکزی تحت فشار اقتصادی و سیاسی روسیه قرار می‌گیرد و قادر به محدود کردن تهاجمات اقتصادی چین نیست. تنها با داشتن چنین دهلیزی به جنوب آسیا، این کشورها می‌توانند حاکمیت و استقلال خود را تأیید کنند و در عین حال روابط متوازن و سازنده‌ای با تمام قدرت‌های بزرگ سیاسی و اقتصادی برقرار کنند.

دوم، تهاجم بی‌دلیل روسیه به اوکراین، موجی شوک در سراسر آسیای مرکزی ایجاد کرد، به ویژه به این دلیل که، مانند اوکراین، همه دولت‌های آن منطقه به تازگی خود را از سلطه روسیه رها کرده بودند و اکنون می‌ترسیدند که مسکو در تلاش است دوباره آن را تحمیل کند. این پارانویای نبود که صرف از سوی حاکمیت‌های جدید باشد. آیا ولادیمیر پوتین خود را با پیتر کبیر مقایسه نکرده بود، کسی که قلمرو روسیه را با تسخیر همسایگان گسترش داد؟ آیا دیمیتری مدودف رییس شورای امنیت روسیه و رییس‌ جمهور سابق روسیه اعلام نکرده بود که حمله به اوکراین اولین گام برای جمع‌آوری مجدد همه سرزمین‌هایی است که قبلاً بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بوده‌اند؟ آسیای میانه قبلاً با غرب تماس برقرار کرده بود، اما این پیوندها برای مقابله با فشارهای شمال و شرق کافی نبود. گام بعدی آشکار ایجاد پیوندهای اقتصادی و سیاسی جدید با جنوب و جنوب شرق آسیا بود. اما این نیازمند بازگشایی پیوندهای ارتباطی و تجاری است که از زمان ظهور اتحاد جماهیر شوروی خاموش مانده است.
سومین عاملی که باعث ایجاد روحیه جدید منطقه‌ای در ایسیک کول و تاشکند شد، ظهور شوکت میرضیایف به عنوان رییس جمهور ازبیکستان بود. سلف او، اسلام کریموف استقلال ازبیکستان را با جدا کردن این کشور از همسایگانش، از جمله چهار کشور دیگر آسیای مرکزی و افغانستان، مستحکم کرده بود. ازبیکستان پیشرفت کرد، اما به قیمت رنجش و ناراحتی همسایگان منطقه‌ایش و خصومت غرب که رفتار خشن این کشور با مردمش را محکوم کرد. میرضیایف نخست وزیر سابق کریموف پس از انتخابش در سال ۲۰۱۶، تغییری شدید در مسیر خود ایجاد کرد. او در یک سری اقدامات چشمگیر، اصلاحات قانونی را به وجود آورد، توسعه اقتصاد بازار را آغاز کرد و بسیاری از محدودیت‌های طولانی‌مدت را بر جمعیت ازبیکستان کاهش داد. مهم‌تر از همه، او اعلام صلح با همه همسایگان ازبیکستان کرد، ارتباطات و تجارت فرامرزی را باز و به طور سیستماتیک با سایر کشورهای آسیای مرکزی ارتباط برقرار کرد. او با این کار جنبشی را به راه انداخت که در ایسیک کول و تاشکند به ثمر نشست.
در پروتکل سراسری منطقه‌ای – که رسماً به عنوان «توافق‌نامه دوستی، همسایگی و همکاری برای توسعه آسیای مرکزی در قرن بیست و یکم» شناخته می‌شود و پنج رییس جمهور در ماه جولای روی آن توافق کردند، واقعاً چه چیزی محقق شد؟ این سند شامل ٣٢ بخش است که برای «تثبیت تلاش‌های آن‌ها» به خاطر منافع متقابل طراحی شده است. البته، امضاکنندگان را متعهد می‌کند که به مرزهای موجود احترام بگذارند، در امور داخلی سایر کشورهای شریک مداخله نکنند و اختلافات را از طریق مسالمت‌آمیز حل کنند (بخش ۲). اما بسیار فراتر از این است. بنابراین، بخش ۵ خواستار حمایت متقابل در مواجهه با تهدیدات علیه استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی هر کشور عضو است. با حمایت از این فراخوان، پروتکل (بخش ۶) امضاکنندگان را متعهد می‌کند که از پیوستن به هر گونه بلوک نظامی که ممکن هر یک از پنج کشور را تهدید کند، خودداری کنند و استفاده کشورهای خارجی از قلمرو شان را ممنوع کنند. بخش ۷ از طرفین می‌خواهد اقدام متقابل را برای توسعه همکاری در حوزه نظامی و نظامی-فنی در مورد موضوعات مورد علاقه دوجانبه انجام دهند. این به موازات ماده ۵ پیمان واشنگتن است که بر اقدامات اعضای ناتو نظارت می‌کند و بیان می‌کند که حمله به هر یک از اعضای ناتو باید حمله به همه آن‌ها تلقی شود. بخش ۷ امضاکنندگان را متعهد می‌کند که اقدامات خود را در رابطه با سایر سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای هماهنگ کنند. از جمله تهدیداتی که نیازمند چنین اقدام هماهنگی هستند می توان به تروریزم، افراط‌گرایی، جدایی‌طلبی، گروه‌های جنایت‌کار بین‌المللی درگیر با مواد مخدر و اسلحه و قاچاق انسان اشاره کرد. با این حال، منطق یکسانی به تمام سایر تهدیدات علیه حاکمیت هر کشور عضو نیز صدق می‌کند. در این پروتکل آمده است که هدف این است که تمام آسیای مرکزی به عنوان «منطقه صلح» باشد.
بسیاری از فصل‌های دیگر این توافق اعضا را متعهد می‌سازد تا ساختارهایی را برای همکاری در امور قانونی و قضایی، حمل و نقل، تدارکات (بخش ۱۴) و کلیه فعالیت‌های مؤثر بر تجارت و سرمایه‌گذاری ایجاد کنند. سپس این سند به اعضا متعهد می‌شود که در رابطه با بازسازی دریای فرسوده آرال اقدام مشترکی انجام دهند (بخش ۱۹). در راس این آجندای بلندپروازانه، فراخوان برای پیوندهای نزدیک‌تر بین مؤسسات دانشگاهی کشورهای عضو (بخش ۲۰، ۲۱)، تبادل ساختاری معلمان و متخصصان، به اشتراک‌گذاری تحقیقات بنیادی و کاربردی (بخش ۲۴) در زمینه‌های مختلف، از جمله پزشکی و فناوری و توسعه سیستم‌های اطلاعاتی مشترک (بخش ۲۳) نیز وجود دارد. گردشگری همچنین جایگاهی در این سند (بخش ۲۷) دارد که خواستار تورهای سراسری منطقه با پشتیبانی ویزاهای رایج است.

ممکن است کسی اعتراض کند که آیا پنج رییس جمهور در مورد تفاوت‌های مهم بین زبان‌ها، تاریخ‌ها و فرهنگ‌های کشورهای امضاکننده صحبت کردند؟ با پیش‌بینی چنین انتقادی، آن‌ها از راه خود برای تأیید این موضوع که آسیای مرکزی «یک فضای تاریخی و فرهنگی واحد» را تشکیل می‌دهد (بخش ۲۵) تلاش کردند. آجندای آن‌ها مطالعه و شناخت این مشترکات مغفول مانده را می‌طلبید. علاوه بر این، روسای جمهور اذعان داشتند که در داخل مرزهای هر کشور اقلیت‌های زبانی، فرهنگی و مذهبی وجود دارند. در مورد این موضوع حساس، همه آن‌ها موافقت کردند که از چنین اقلیت‌هایی در داخل مرزهای خود حمایت کنند و آن‌ها را قادر سازند که بدون اجبار دولت‌های ملی رشد کنند (بخش ۲۶).
سه تن از روسای جمهور این سند یا پروتکل را در نشست ایسیک کول امضا کردند، در حالی که دو نفر دیگر – امامعلی رحمان از تاجیکستان و سردار بردی محمدوف از ترکمنستان – تضمین دادند که در نشست بعدی این گروه امضا خواهند کرد. اولی ظاهراً می‌خواست ابتدا درگیری در مرز تاجیکستان با قرقیزستان را حل کند، در حالی که دومی که فقط سه ماه در این سمت بود، ابتدا می‌خواست با همکاران خود در عشق‌آباد مشورت کند. هر دو از حمایت شان به این پروژه به همکاران خود اطمینان دادند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا