آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

آیا جامعه اطلاعاتی می‌تواند بگوید در افغانستان چه خبر است؟

افغانستان و پاکستان – این دو احتمالاً باید به عنوان یک زوج پشت سر هم در نظر گرفته شوند – هنوز هم دو مکان محتمل برای عمل کردن به عنوان مقر یک حمله ضد امریکایی و تلفات جمعی هستند


ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
هر زمان که ایالات متحده تحت تأثیر حوادث غیرمنتظره خارجی قرار گیرد، ناگزیر بحث در مورد ناکافی بودن جمع‌آوری و تحلیل اطلاعاتی امریکا آغاز می‌شود. در پس این واکنش حقیقتی نهفته است: سازمان‌های اطلاعاتی ایالات متحده، به ‌ویژه دو بزرگ‌ترین و مهم‌ترین آن، آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) و آژانس امنیت ملی (NSA)که دومی مسئول بخش عمده‌ای از رهگیری خارجی ارتباطات و سایر گنجینه‌های دیجیتال است، اغلب آن طور که تصور می‌شود عمل نمی‌کند. انتقادات از آژانس امنیت ملی NSA معمولاً حول محور به موقع بودن – دیدن و تجزیه و تحلیل سریع رهگیری‌ها – و مشکلات ریاضی اجتناب‌ناپذیر می‌چرخد که به رمزگذاری نسبت به رمزگشایی برتری می‌دهد. و انداره‌گیری و سنجش راهی برای باز بسته‌بندی سوگیری‌ها، هم در تحلیل و هم در عملیات دارد که باعث می‌شود «حقیقت» با قدرت بیان شود، مگر زمانی که خرد متعارف شکست بخورد. تسلیحات کشتار جمعی – دیدن آن‌ها در زمانی که آنجا نیستند، ندیدن آن‌ها وقتی هستند – جنبش‌های انقلابی و تروریزم مذهبی موضوعات چالش برانگیزی برای سنجش بوده است که باید از آن‌ها پیشی بگیرد. ریاست عملیات، ابزاری که سیا را در میان سرویس‌های اطلاعاتی امریکا خاص می‌سازد، مشکلات طولانی‌مدتی در مورد جذب مامور دارد. ناتوانی مزمن در قرار دادن ماموران مناسب برای اهداف دشوار به اندازه کافی در توسعه رویکردهای خلاقانه طولانی است و یک ساختار ترفیع که افسران را با در نظر داشت اندازه جذب می‌کند، نه کیفیت؛ این امر ممکن است تقریباً ماموران بی‌فایده علیه طا-لبان و القاعده داده باشد.
افتضاح افغانستان باعث اتهامات مستمر علیه برخی در محافل سیاسی شده است که اگر در قدرت باشند، همیشه مایلند افتضاح‌های خارجی را به گردن استخبارات ضعیف بیندازند و نه سیاست‌ها و سیاستمدارانی که آن‌ها را پیش می‌برند. واضح است که پنتاگون و واحد‌های سنجش به اندازه کافی می‌دانستند و به اندازه کافی در مورد شکنندگی ارتش افغانستان هشدار داده بودند تا دولت بایدن بداند که فروپاشی بسیار سریع امکان‌پذیر است. فرض اولیه بسیاری از ناظران – که ارتش ایالات متحده و سیا درک مناسبی از ظرفیت طا-لبان ندارند – اکنون به نظر می‌رسد که عمدتاً نادرست بوده است. افسران نظامی و اطلاعاتی فکر می‌کردند که ارتش افغانستان و دولت کابل ممکن در کم‌تر از شش ماه سرنگون شوند. شاید هنوز باید در قضاوت نهایی تردید داشته باشیم. اما وقتی دنبال کاغذپرانی‌های رسمی – پیام‌ها و ایمیل‌های محرمانه – را می‌گیریم، به وضوح می‌دانیم که چه کسی و چه زمانی درباره این پایان زشت می‌دانست.
با این حال، پیش‌بینی دقیق آنچه قرار بود اتفاق بیفتد، نباید خیلی زیاد به قدرت تحلیلی نیاز داشته باشد. به یک نقشه و سوزن نیاز داشت تا تمام آنچه در سال گذشته به دست طا-لبان افتاده بود را مشخص کند. دانستن اینکه ارتش افغانستان با چه سرعتی احتمال دارد از هم بپاشد، جالب‌ترین سوال نیست. این امر به نگرانی‌های برجسته ضد تروریستی که هنوز هم پیش روی ماست کمک چندانی نمی‌کند. ۱۱ سپتمبر دیگر ممکن است باز هم اتفاق بیفتد. عصر تروریزم با تلفات جمعی، اگرچه احتمالاً رو به زوال است، ممکن است به پایان نرسیده باشد. و افغانستان و پاکستان – این دو احتمالاً باید به عنوان یک زوج پشت سر هم در نظر گرفته شوند – هنوز هم دو مکان محتمل برای عمل کردن به عنوان مقر یک حمله ضد امریکایی و تلفات جمعی هستند.

نویسنده

روئل مارک گرچت

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا