آیا مذاکرات واقعاً «میانافغانی» است؟
شب گذشته، آستانۀ شروع زمستان بود – طولانیترین شب سال – مناسبتی که در افغانستان و کشورهای فارسیزبان از آن به عنوان «شب یلدا» تجلیل میشود.
در شب یلدا، این تاریکی طولانی نیست که از آن تجلیل میشود، بلکه تولد دوباره روز است. تا شروع زمستان دیگر، روزها رفته رفته روشنتر و درازتر میشود. اما آیا روزهای افغانستان واقعاً روشنتر میشود؟
شاید، طولانیتر میشود. برای آن عده از مردم افغانستان که شاهد خشونتهای بیشتری در خیابانها هستند، روزها به طور حتم طولانی است.
اما روشنتر؟ این امر به رهبری این کشور بستگی دارد؟ هم به حکومت مرکزی افغانستان و هم به فرماندهان ارشد گروه طالبان که تمرکز شان گرفتن مناطق بیشتر روستایی است.
تا ۱۰ روز پیش، هر دو جانب در دوحه مشغول مذاکرات «میانافغانی» بودند و تلاش میکردند خود را از لجن دههها درگیری بیرون کشیده و صلح را در آن طرف پیدا کنند. اکنون، به رغم تشدید بیامان بحران در افغانستان که بین همهگیری کووید-۱۹ و جنگ داخلی گیرمانده است، تیمهای مذاکره کننده دو طرف در وسط تعطیلات سه هفتهای قرار دارند.
این، رخصتی از فضای مذاکرات پراضطراب هوتلهای مجلل دوحه است تا تیمهای دو طرف بتوانند به پیش رهبران خود بازگشته و در مورد پیشرفتها توضیحات دهند؛ امری که از سوی آنها و دیگران به عنوان «موفقیت» یاد میشود.
هیچ موفقیتی به دست نیامده است، دستکم موفقیتی که روزی مورخان از آن به عنوان موضوع مهم یاد کنند. از سپتمر تاکنون گفتوگوها تنها دو دستاورد داشته است. نخست، توافق در مورد کارشیوه گفتوگوها و دوم، ارائه فهرستهای مختلف در رابطه به موضوعاتی که میخواهند روی آن بحث کنند. پس از ۲۰ سال جنگ و سه ماه گفتوگوی رسمی، آنها تصمیم گرفتند چگونه و در مورد چه چیزی صحبت کنند.
موضوع دوم را هنوز نمیشود دستاورد گفت، زیرا تا کنون هیچ یک از طرفین فهرست و ترتیب موضوعات پیشنهادشده یکدیگر را تأیید نکردند. هر دو جانب میخواهند در مورد حقوق زنان صحبت کنند، اما طالبان میخواهند فقط در چهارچوب تفسیر خود از اسلام در مورد آن بحث کنند. حکومت افغانستان میخواهد اول در مورد آتشبس گفتوگو کند، اما طالبان میخواهد آتشبس آخرین موضوع باشد.
گفتوگوها قرار است به تاریخ ۵ جنوری از سر گرفته شود. عمل به این تاریخ تعیینشده به دلیل این که دو طرف در مورد محل برگزاری گفتوگوها اختلاف نظر دارند، زیاد محتمل به نظر نمیرسد. حکومت افغانستان میخواهد مذاکرات در داخل کشور برگزار شود، اما طالبان از این هراس دارند که این امر به معنای به رسمیت شناختن اقتدار دولت باشد. پاسخ دولت این بوده که طالبان هر منطقه از کشور را انتخاب کنند، حاضر است با آنها گفتوگو کند. اما عدم اطمینان بین طرفین آن قدر عمیق است که اکنون یکدیگر را به تقلب متهم میکنند.
رییس جمهور اشرف غنی میگوید: «افغانها میتوانند زیر یک خیمه و در هوای سرد مذاکره کنند. اکنون وقت آن نیست که هوتلهای مجلل را پیش شرط قرار دهیم».
در این مرحله، مجبور کردن مذاکرهکنندگان برای گردهم آمدن زیر یک خیمۀ سرد، ایده سازندهای است تا جوانب به راه حل دست یابند. در غیر این صورت، اختلاف بین آنها بسیار زیاد است. گذشته از اختلافات جزئی، سئوالهای بنیادی در مورد نوع حکومت و قانون اساسی افغانستان مطرح است. این موضوعات در مقایسه با تأمین آتشبس فوری و فراگیر ناچیز است.
وقتی مذاکرات دوحه در ماه سپتمبر آغاز شد، تلفات غیرنظامیان در افغانستان به شدت افزایش یافت. آمار تلفات همچنان رو به رشد است و حملات به گونه منظم و در همه جا اتفاق میافتد؛ طوری که زندگی هر شهروند افغان در خطر است. تنها هفتۀ گذشته، ۳۱ غیرنظامی در این جنگ جان خود را از دست داد. چندین خبرنگار نیز کشته شد. جمعۀ گذشته، ۱۵ کودک در نتیجه انفجار مواد منفجر ناشده جان باخت. طی ۱۴ سال گذشته، ۲۶ هزار کودک در این کشور کشته و معلول شدند.
مذاکراتی که تا کنون انجام شده، اصلاً «میانافغانی» نیست. گفتوگو بین طرفها بوده است، چنانچه آنها تلاش میکنند استراتژیهای محدود، کوچک و تکبرآمیز خود را در مقابل تلفات فزاینده ادامه دهند. آنها تلاش میکنند ذهن خود را باز کنند، بنابر این، هر گونه بحث را در مورد اینکه افغانستان واقعاً باید چگونه باشد، به تأخیر میاندازند.
تا آمدن تغییرات، این شب طولانی ادامه مییابد.