ویژه محرم- بخش هشتم- رضا محمدی- شاعر
شعری که او در رثای شهدای کربلا نوشته است هم بر همین قیاس، شعری انقلابیست. شعری که شهدای کربلا را نماد غیرت میداند و گریستن بر آن شهدا را عین شجاعت و در عین حال، صافی بخش کدروتهای دل میخواند.
سیف فرغانی یکی از بزرگترین شاعران تاریخ زبان فارسی و نماد انقلابیگری در شعر فارسیست. شاعر دار بردوش، لقبیست که خود او انتخاب کرده بود. سیف، متولد دره جادویی فرغانه است. درهای که بین ازبیکستان و قرغیزستان واقع شده است. او گرویده تصوف بود و از جمله صوفیان صافی که به جای گوشهنشینی و غارگزینی، به میان مردم آمده و روشنگری میکرد. شعر جاودانه او با مطلع «هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد» که در باره حمله مغول نوشته شده، در تمام تاریخ سمبول اعتراض شمرده میشود تا جایی که یک تکه خشم و فریاد شده:
«زین کاروان سرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران نماند و رفت
این عو عو سگان شما نیز بگذرد»
شعری که او در رثای شهدای کربلا نوشته است هم بر همین قیاس، شعری انقلابیست. شعری که شهدای کربلا را نماد غیرت میداند و گریستن بر آن شهدا را عین شجاعت و در عین حال، صافی بخش کدروتهای دل میخواند. و مرده خندی را نشانه بیغیرتی و خو گرفتن به ذلت میداند.
عزا
ای قوم درین عزا بگریید
بر کشتهٔ کربلا بگریید
با این دل مرده خنده تا چند
امروز درین عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند
از بهر خدای را بگریید
از خون جگر سرشک سازید
بهر دل مصطفی بگریید
وز معدن دل به اشک چون در
بر گوهر مرتضی بگریید
با نعمت عافیت به صد چشم
بر اهل چنین بلا بگریید
دلخستهٔ ماتم حسینید
ای خسته دلان، هلا! بگریید
در ماتم او خمش مباشید
یا نعره زنید یا بگریید
تا روح که متصل به جسم است
از تن نشود جدا بگریید
در گریه سخن نکو نیاید
من میگویم شما بگریید
بر دنیای کمبقا بخندید
بر عالم پر عنا بگریید
بسیار درو نمیتوان بود
بر اندکی بقا بگریید
بر جور و جفای آن جماعت
یک دم ز سر صفا بگریید
اشک از پی چیست، تا بریزید
چشم از پی چیست، تا بگریید
در گریه به صد زبان بنالید
در پرده به صد نوا بگریید
تا شسته شود کدورت از دل
یک دم ز سر صفا بگریید
نسیان گنه صواب نبود
کردید بسی خطا بگریید
وز بهر نزول غیث رحمت
چون ابر، گه دعا بگریید