آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

اجماع ملی؛ موانع و چالش‌ها

نهادی به نام حکومت و دولت نباید به یک شخص خلاصه شود که آقای غنی باشد. در این کشمکش‌ها چیزی که هیچ به آن پرداخته نمی‌شود، خواست و اراده مردم است.

روند گفت‌وگو‎ها میان ایالات متحده امریکا و گروه طالبان پیش از رسیدن به یک توافق سیاسی، با یک توییت دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا متوقف شد. طالبان و امریکا نُه دور گفت‌وگو کردند و بربنیاد اظهارات زلمی خلیلزاد، طرفین در پرنسیب و اصول به تفاهم رسیده بودند. پس از لغو مذاکرت صلح، دونالد ترامپ و برخی دیگر از مقامات امریکا روی تشدید حملات در برابر گروه طلبان تاکید داشته‌اند. رییس جمهور امریکا در تازه ترین مورد آغاز مذاکرات دوباره صلح را منتفی خواند. مایک پمپئو وزیر خارجه امریکا نیز گفت تا زمانی که طالبان رابطه شان را با گروه تروریستی القاعده قطع نکند، خبری از آغاز مذاکرات نیست.
ارگ از لغو مذاکرات صلح استقبال و آتش‌بس سراسری را مقدم بر صلح عنوان کرد. پیش از این، ارگ در خصوص متن توافق‌نامه صلح میان امریکا و طالبان واکنش نشان‌داده و خواستار وضاحت شده بود. یکی از عواملی که ارگ از لغو مذاکرات صلح استقبال کرد، شاید بحث برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باشد. چون اولویت امریکا نهایی کردن تفاهم‌نامه صلح بود و بارها اذعان کرده بود که اولویت شان صلح است و باید پیش از برگزاری انتخابات، روند صلح به نتیجه برسد. حال با متوقف شدن پروسه صلح، راه برای برگزاری انتخابات هموار‌تر شده است و به نظر می‌رسد که این پروسه برای انتخابات افغانستان« مزاحم»نیست.
پس از لغو مذاکرات صلح، واکنش‌ها نشان می‌دهد که هنوز در داخل افغانستان برای صلح اجماع سیاسی شکل نگرفته است و به عبارت دیگر، هر‌کس عاشق صدای خویش است. ارگ استقبال می‌کند و مخالفان سیاسی ارگ، تاکید می‌کنند که پروسه صلح باید دوباره سر بگیرد. در تازه‌ترین مورد برخی از سیاسیون کشور در همایشی در هرات خواستار آغاز مذاکرات صلح شدند و برگزاری انتخابات را فاجعه بار توصیف کردند.
از سنبله سال گذشته که پروسه صلح به رهبری زلمی خلیلزاد کلید خورد، اندکی بعد روشن شد که اجماعی در این زمینه در افغانستان وجود ندارد. در پیوند به گفتمان صلح، هر کس یا گروهی از هر طرف آهنگ‌های متفاوت و متضاد سر می‌دهند. یک گروه انتخابات را اولویت می‌خواند و گروه‌ی دیگر صلح و حکومت موقت یا سرپرست را. در حالی که صلح و انتخابات هر دو، دوتا پروسه مهم و حیاتی برای افغانستان است. چند صدایی در این دو پروسه موجب گردیده است که کشور‌های همسایه و منطقه خیلی راحت در باره ما تصمیم بگیرند و آن را اعلام کنند. به طور نمونه عمران خان نخست‌وزیر پاکستان چند باری به خود اجازه داده است که حکومت موقت را برای افغانستان مناسب بداند. برخی از حقات سیاسی هم دقیقاً تاکید روی شکل‌گیری حکومت موقت دارند. ارگ که با حکومت موقت مخالف است، خواهان برگزاری انتخابات است تا حکومت بعدی روند صلح را رهبری کند. چند صدایی در افغانستان، به گروه طلبان و کشور‌های منطقه‌ فرصت داده است که برای جمهوری اسلامی افغانستان، نسخه نویسی کنند.
چرا هر‌ جناح عاشق صدای خویش است؟

این‌که چرا در این برهه حساس در افغانستان اجماعی وجود ندارد و هرکس یا گروه‌ ترانه‌های فردی و گروهی شان را سر می‌دهند، علت آن این است که هر گروهی در پی مطالبات سیاسی خویش است. محمد اشرف غنی که از نامزدان انتخابات ریاست جمهوری است، دم از موجودیت اجماع سیاسی می‌زند، ولی در واقعیت امر چنین چیزی وجود ندارد. او تمایل ندارد که با مخالفان سیاسی ارگ و دیگر جریان‌ها زیر یک سقف جمع شود و در پیوند به اوضاع کشور رای‌زنی کند. اجماعی هم که رییس جمهور غنی از موجودیت آن یاد می‌کند، همان حلقه نزدیک به وی است که شامل چند عضو حکومت و بیرون از حکومت است. همان حلقه‌ای که در نشست‌های ارگ حضور دارد. از دید شخصیتی، آقای غنی بیشتر از آن‌که اهل اجماع و تصامیم جمعی باشد، فردگرا است. چیزی که این پنج سال به وضوح تجربه شد. ریاست اجرایی در حکومت کنونی شریک ریاست جهوری بود و دیده شد که در مسایل ملی کمتر به تصامیم داکتر عبدالله بها داده می‌شود. آقای غنی همین چندی پیش ریاست اجرایی را « مزاحم» خواند. شخص آقای غنی چون فرد شماره اول حکومت است، بیشتر از هر کسی یا آدرسی مسئولیت دارد که برای اجماع سازی تلاش کند. تجربه نشان می‌دهد که غنی بیشتر از آن‌که نیرو‌های سیاسی را زیر یک عنوان در اطراف خود گرد آورد، دفع می‌کند. این طرف مخالفان سیاسی ارگ نیز در بسیاری از موارد روی مطالبات فردی یا گروهی شان پافشاری دارند. آنان برای این‌که شخص آقای غنی را از ارگ کنار بزنند، در خصوص تاخیر انتخابات و حکومت موقت، با گروه طالبان زبان مشترک پیدا می‌کنند و همسو می‌شوند. نگرانی احزاب در خصوص چگونگی برگزاری انتخابات بی‌مورد نیست و نیاز است که تلاش شود یک انتخابات فراگیر و نسبتاً شفاف برگزار شود. اگر انتخابات خط سرخ حکومت است، بایستی خط سرخ یک کلیت به نام افغانستان هم باشد. نهادی به نام حکومت و دولت نباید به یک شخص خلاصه شود که آقای غنی باشد. در این کشمکش‌ها چیزی که هیچ به آن پرداخته نمی‌شود، خواست و اراده مردم است. نه حکومت و نه نیرو‌های سیاسی هیچ کدام از مردم نپرسیده‌اند که اولویت و خواست شما چیست. مردمی که هیزم سوخت ارگ و نیرو‌های سیاسی شده‌اند. وضعیت حاکم طوری است که امریکا و همکاران بین‌المللی افغانستان حیران مانده‌‌اند که در افغانستان به کدام صدا گوش دهند و آن را منافع کلیتی به نام «جمهوری اسلامی افغانستان» قبول کنند.

نویسنده

اختر سهیل

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا