از «برجام» تا فرجام
مهمترین و محوریترین بحث برای اداره آقای ترامپ، هنوز هم ایران است که همه تلاش و تکاپوی کنونی امریکا را در عرصه بینالمللی به خصوص حوزه خاور میانه تحت تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم آن میتوان به تحلیل گرفت.
خروج یک جانبه امریکا از «برجام»، بیرون شدن نیروهای امریکایی از سوریه، مذاکره مستقیم امریکا با طالبان، احتمال خروج بخشی از نیروهای امریکایی از افغانستان، تشویق اسراییل و عربستان به تقویت همکاری با یکدیگر، سفر جاری وزیر خارجه ایالات متحده به ۹ کشور عربی منطقه و دعوت امریکا از هفتاد کشور دنیا به «نشست لهستان»(نشست پولند) به ارتباط خاورمیانه و به خصوص مهار نفوذ ایران همه و همه گواه بر این امر است که ایالات متحده یا بهتر بگوییم رییس جمهور ترامپ، در تدارک زدن یک ضربه محکم بر ایران است.
متقابلاً، ایران با خروج نیروهای امریکایی از سوریه خلاف آنچه که آقای ترامپ توقع داشت، واکنشی نشان نداده و برای پرکردن جای خالی امریکا با روسیه و ترکیه به نزاع و اختلاف نرفت. در افغانستان طالبان را بیشتر به خود متمایل کرد تا امریکا و کشورهای عربی و در اروپا هم این موفقیت را داشت تا با انصراف کشورهای بزرگ و قدرتمند اروپایی، نشستی را که امریکاییها میخواهند، لهستان میزبانی کند.
عربستان، اسراییل، امارات و سایر دشمنان و رقبای ایران توقع داشتند و دارند تا آقای ترامپ پس از پاره کردن «برجام»، فرجام جمهوری اسلامی ایران را نیز رقم بزند که با خودداری اروپا در خروج از «برجام»، مخالفت دمکراتها با کل سیاستهای ترامپ به خصوص نوع رفتار او با ایران و کوریای شمالی، جدیت رقابت روسیه، چین و ایران علیه امریکا در سوریه و افغانستان و در نهایت مهار شورشهای داخلی ایران از جانب حاکمیت باعث شد تا این آرزو امکان تحقق پیدا نکند.
علیالرغم آنچه در بالا آمد، مهمترین و محوریترین بحث برای اداره آقای ترامپ، هنوز هم ایران است که همه تلاش و تکاپوی کنونی امریکا را در عرصه بینالمللی به خصوص حوزه خاور میانه تحت تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم آن میتوان به تحلیل گرفت.