افغانستان محور ترافیک دیپلماتیک منطقه و جهان
باید منتظر تغییراتی گسترده در ماهیت مدیریتی افغانستان از مجرای ورود نمایندگان دیگر طیفهای سیاسی و اجتماعی در ساختار قدرت باشیم؛ تغییراتی که احتمالاً تا دو ماه دیگر خودش را به وضوح نشان خواهد داد
راحل موسوی- خبرگزاری دید
در سه ماهه پس از فروپاشی جمهوریت اشرف غنی، افغانستان محور بسیاری از دیدارها و رایزنیهای مقامات منطقه و جهان شده است.
از سفرهای رسمی مقامات و نمایندگان ویژه کشورهای همسایه، مثل سفر حسن کاظمی قمی فرستاده ویژه دولت ایران به کابل تا سفر همزمان وزیر خارجه ترکیه به تهران و ملاقات با همتای ایرانی خود در باب افغانستان و رایزنی وزرای خارجه هند و عربستان سعودی در خصوص اوضاع جدید و چشمانداز آینده افغانستان و ملاقات گروههای کاری مشترک هند و فرانسه در پاریس و همینطور سفر توماس ویست نماینده ویژه امریکا در امور افغانستان به روسیه و هند و گفتوگو با مقامات آن دو کشور درباره افغانستان و در نهایت گفتوگوی تیلفونی ابراهیم رییسی رییس جمهور ایران با ولادیمیر پوتین همتای روسی خود، نشانگان بیشفعالی کشورهای همسایه و منطقه در مورد افغانستان است.
در این میان آنچه به مثابه محور مشترک این دیدارها و اعلام مواضع، قابل ردگیری و شناسایی است، وحدت نظر تمامی دولتها در خصوص حمایت از تشکیل دولت فراگیر و همهشمول در افغانستان و پرهیز از انحصارگرایی در ساختار قدرت سیاسی است.
این موضوع برای همسایگان افغانستان و قدرتهای مهم منطقهای، از جایگاهی چندان ممتاز و ارجمند برخوردار است که بسیاری از همکاریها و همسوییهای خود با حکومت طا-لبان را منوط و مشروط به تحقق همین پیششرط میدانند.
آقای کاظمی قمی نماینده رییس جمهور ایران در امور افغانستان، اگرچه از منظری اخلاقی و متناسب با علایق و مشترکات فرهنگی ـ تاریخی ایران و افغانستان تأکید کرد که جمهوری اسلامی ایران در هیچ شرایطی مردم افغانستان را تنها نخواهد گذاشت، اما همو پیشتر و در هنگام ورود به کابل، تأسیس حکومتی فراگیر و مورد قبول برای همه مردم افغانستان را بسیار مهم خوانده بود؛ چیزی که تلویحاً به عنوان پیششرط هرگونه همکاری ایران با حکومت طا-لبان شمرده میشود.
این دیدارها مخصوصاً پس از برگزاری نشست تروییکای گسترشیافته در اسلامآباد و تأکید امیرخان متقی مبنی بر تغییرناپذیری ساختار کنونی حکومت طا-لبان به دلیل آنچه از نظر این گروه، همهشمول دانسته میشود، افزایش چشمگیر یافته است.
به نظر میرسد دنیا به این نتیجه رسیده است که فشارهایی که تاکنون بر حکومت طا-لبان برای تعدیل ساختار حکومتی و گسترش دامنه آن از نظر فراگیری انجام داده است، یا کافی نبوده و یا بیاثر بوده است؛ چیزی که به صورت طبیعی تعامل با این حکومت را دشوار میکند و نمیتواند به خروج افغانستان از انزوای دیپلماتیک، کمک کند.
به همین دلیل فشردگی دیدارها و رایزنیهای منطقهای و جهانی، عمدتاً با این رویکرد انجام میشود که طا-لبان را به گردن گذاشتن به پیشنهادها و شرایط جهان برای شناسایی حکومت این گروه، متقاعد کند.
گزارشهای غیررسمی نیز حاکی از آن است که افزون بر دیدارهای رسمی مقامات و نمایندگان کشورها در مورد افغانستان، در پشت پرده هم رایزنیها و چانهزنیها میان طا-لبان و حامیان آن گروه و نیز طیف وسیعی از کشورهای همسایه، منطقه و جهان به منظور تشکیل دولتی فراگیر در کابل به گستردگی جریان دارد.
برخی گزارشهای غیر رسانهای نیز از تجمع سران طا-لبان به شمول مولوی هبت ا… آخوندزاده، رهبر این گروه در روز گذشته در کابل حکایت میکند که به نظر میرسد بیارتباط با فشارهای جهانی برای تغییر ماهیت نظام پساجمهوریت نیست.
در کنار همه این موارد، سفر مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه به تهران و سفر حسن کاظمی قمی نماینده ویژه رییس جمهور ایران در امور افغانستان، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
در دیدار آقای اوغلو با مقامات ایرانی مسئله افغانستان از محورهای اساسی آن بود و موجب تقویت این گمانه شد که فشارهای منطقهای و جهانی بر طا-لبان برای تشکیل دولت فراگیر به نتیجه ملموس عینی، نزدیکتر میشود.
بر این اساس تصور میشود که چانس چهرههای سیاسی سرشناس افغانستان، از جمله حامد کرزی رییس جمهور پیشین، عبدالله عبدالله رییس پیشین شورای عالی مصالحه و احمد مسعود رهبر جبهه مقاومت ملی برای مشارکت در ساختار قدرت افزایش یافته است.
به رغم اختلافات عمیقی که میان تهران و انقره موجود است، مولود چاووش اوغلو در سفر تهران تاکید کرد که ترکیه در خصوص افغانستان همانند ایران فکر میکند و تشکیل دولت فراگیر در قلمرو طا-لبان را یکی از راه حلهای اساسی بحران کنونی افغانستان میداند.
با توجه به این واقعیت که ترکیه و ایران از قدرتهای مهم منطقهای هستند و همزمان از طیف وسیعی از چهرهها و رهبران سیاسی ضد طا-لبان میزبانی میکنند، هردو کشور از اهرمهای فشار زیادی علیه طا-لبان برخوردارند و میتوانند این گروه را به انعطافپذیری در خصوص ساختار کابینه و توزیع قدرت بر مبنای مشارکت اقوام و اقلیتهای افغانستان وادار کنند.
در این سوی نیز طا-لبان چارهای جز کوتاه آمدن از مواضع خود در این مورد ندارند. این گروه اکنون به درستی دریافته است که بدون مشارکت دادن دیگران و با رویکرد انحصار قدرت و حذف اقوام افغانستان از میکانیزم اداری و اجرایی کشور، قادر به حکمرانی بر افغانستان نخواهد بود.
به همین جهت است که باید منتظر تغییراتی گسترده در ماهیت مدیریتی افغانستان از مجرای ورود نمایندگان دیگر طیفهای سیاسی و اجتماعی در ساختار قدرت باشیم؛ تغییراتی که احتمالاً تا دو ماه دیگر خودش را به وضوح نشان خواهد داد.