افغانستان و ترافیک و تقلای جهانی برای صلح!
برای همین است که حتی مقامات امریکایی امضاکننده توافقنامه صلح با طالبان نیز این حقیقت را پنهان نمیکنند که صلح با گروهی به نام طالبان، به معنی استقرار صلح واقعی در افغانستان نیست.
مایک پمپئو وزیر خارجه امریکا روز دو شنبه نهم سرطان، بار دیگر با ملاعبدالغنی برادر معاون گروه طالبان گفتوگوی تصویری انجام داد تا تأکید کند که امریکا همچنان به توافقنامه صلح با طالبان، پایبند است.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران نیز با اعزام محمدابراهیم طاهریان فرستاده ویژه وزارت خارجه خود در امور افغانستان به دوحه و دیدار با ملابرادر، کوشید جایگاه خود را در معادلات افغانستان بازیابی و بازسازی کند.
به دنبال آن، مایک پمپئو و زلمی خلیلزاد نماینده ویژه امریکا در امور صلح افغانستان با مقامهای کشورهای آسیای میانه از طریق کنفرانس ویدئویی بحث و گفتوگو کردند و نهایتاً روز چهارشنبه، یازدهم سرطان داکتر اشرف غنی رییس جمهور و داکتر عبدالله رییس شورای مصالحه نیز دیدار مشابه تصویری با زلمی خلیلزاد داشتند و آخرین تحولات در خصوص صلح افغانستان را بررسی کردند.
آنچه در این میان، قابل تأمل مینماید هشدارآمیز بودن دیدار مایک پمپئو با ملا برادر در قطر است. او در این دیدار به ملا برادر هشدار داده که طالبان به نیروهای امریکایی حمله نکنند؛ چیزی که نشان و نماد سرسپردگی این گروه به قدرتهای خارجی تلقی شده و خشونتهای بیسابقه و مرگبار طالبان پس از امضای توافقنامه صلح با امریکا را به روشنترین وجه ممکن، توجیه میکند.
به هر روی، ترافیک سنگینی که هماکنون در سراسر منطقه برای صلح افغانستان جریان دارد، نشانگان آشکار تلاش پرشتاب امریکا و ایران و کشورهای آسیای میانه و خاورمیانه برای بازنماندن از کاروان سریعالسیر صلح افغانستان است؛ کاروانی که بخش عمده سرعت آن از انتخابات ریاست جمهوری امریکا در ماه نوامبر (عقرب خورشیدی) آب میخورد. به بیان دیگر کوتاهی فرصت باقیمانده تا انتخابات ریاست جمهوری، مسبب افزایش سرعت تحرکات منطقهای و بینالمللی برای صلح افغانستان نیز شده است؛ زیرا این روند، در صورت پیشرفت مبتنی بر زمانبندی مورد نظر مقامات بر سر اقتدار امریکا، چانس پیروزی آقای ترامپ در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری ایالات متحده را به صورت چشمگیری افزایش میدهد. پایان دادن به جنگ بیست سالهای که دستاورد چندانی برای امریکا نداشته است، به زعم ترامپ میتواند کفه ترازوی رأی او را در انتخابات ماه عقرب، سنگینتر کند؛ اگرچه از بدچانسیهای او در هفتههای اخیر نمیتوان چشم پوشید؛ بدچانسیهایی که آدم یکدندهای مثل ترامپ را نیز وادار به قبول شکست احتمالی خود در انتخابات کرد!
بر پایه این واقعیت، تلاشهای شبانهروزی و گستردهای که هماکنون برای صلح افغانستان جریان دارد، اهداف و اغراضی غیر از صلح در افغانستان را دنبال میکند. برای همین است که حتی مقامات امریکایی امضاکننده توافقنامه صلح با طالبان نیز این حقیقت را پنهان نمیکنند که صلح با گروهی به نام طالبان، به معنی استقرار صلح واقعی در افغانستان نیست.
جدای از اینکه این تلاشها و تقلاها برایندی معکوس برای صلح در کشور داشته و طالبان به موازات گذر زمان، خشونتهای مرگبار خود علیه نیروهای امنیتی و مردم غیر نظامی را به صورت بیپیشینهای افزایش داده است، بیش از بیست گروه تروریست و دهشتافکنی که در قلمرو نفوذ طالبان حضور و فعالیت دارند، مهمترین موانع صلح و امنیت در افغانستان هستند و نمیتوان نسبت به خطرات آنان برای امنیت کشور، بیتوجه بود.
موضوع دیگر، مشکلات کلان و راهبردی امریکا با برخی همسایگان افغانستان و از جمله جمهوری اسلامی ایران است که به مثابه عامل بازدارنده امنیت و ثبات در افغانستان عمل میکند. درست است که مذاکرات مستقیم و طولانی امریکا با طالبان، زمینهساز مشروعیت سیاسی طالبان در سطح بینالملل بود و اکنون فیالمثل ارتباط ایران با این گروه، با واکنش تند و تنشآلود کابل مواجه نمیشود، اما امریکا حاضر نیست این ارتباط را برتابد و در برابر آن سکوت اختیار کند.
آنچه در این خصوص قابل توجه است، رایزنی ویدئویی مایک پمپئو با ملا برادر به دنبال دیدار نمایندگان طالبان با ابراهیم طاهریان، فرستاده ویژه وزارت امور خارجه ایران در قطر است. این رایزنی و دیدار، حامل و حاوی این پیام است که به رغم توفیق طالبان در جمع کردن میان ایران و امریکا به عنوان دو دشمن دیرینه، واشنگتن حاضر نیست آن را به دیده اغماض بنگرد و نقش دوگانه طالبان برای هموارسازی راه نفوذ همزمان تهران ـ واشنگتن در لایههای اندرونی سیاست افغانستان را تحمل کند؛ زیرا تلاش ایران برای استحکام ارتباط خود با طالبان، آنهم در شرایطی که امریکا در حال بیرون راندن نیروهای خود از افغانستان است، این زنگ خطر را برای استراتژیستها و راهبردسازان امریکایی به صدا درمیآورد که تهران نیز خود را در کنار مسکو و بیجینگ/پکن آماده پر کردن جای خالی ایالات متحده در افغانستان میکند و این از آن جهت برای امریکا قابل تحمل نیست که به نوعی متضمن تکرار تجربه عراق در افغانستان است.
با همه اینها، از یک نکته دیگر نیز نباید غفلت ورزید و آن اینکه در پیش گرفتن راه کشورهای آسیای میانه توسط پمپئو و خلیلزاد برای صلح افغانستان، معطوف به نادیدهانگاری و به حاشیه راندن ایران از روند تحولات افغانستان است، اما چنین چیزی امکانپذیر نیست؛ زیرا پیش از آن که مخالفت امریکا با نقشآفرینی ایران در روند صلح افغانستان تعیینکننده باشد، نیاز طالبان به حمایت و همراهی ایران برای تشکیل دولت در افغانستان تعیینکننده است؛ زیرا اگر کار بدانجا بکشد که طالبان در موقعیت تشکیل دولت در افغانستان قرار بگیرد، نمیتواند این کار را بدون همراهی ایران و دیگر قدرتهای معارض امریکا در منطقه انجام دهد. به همین دلیل است که طالبان به رغم آن که هویت ابزاری دارد، اما نمیتواند در خدمت خصومتهای چهلساله تهران ـ واشنگتن قرار گیرد.