آخرین اخباراسلایدشوافغانستانامنیت و حوادثتحلیلترجمهجنگجهانحقوق بشردسته بندی نشدهزنانسیاستکودکانمنطقهمهاجرت

افغانستان و توهّم آزادی پایدار آمریکایی

ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب -خبرگزاری دید

خبرگزاری دید: همه آن‌ها آمار و قربانیان یک بازی قدرت بزرگ‌تر هستند. آن‌ها از سوی ایالات متحده و متحدانش ناامید شدند؛ کسانی که از لحظه تهاجم شان در ۲۰۰۱ تا خروج فاجعه‌بار ادعا کردند می‌دانند چه چیزی برای افغانستان بهترین است. عملیات آزادی پایدار، که در آن بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ پرسونل خدمات بین‌المللی نیز کشته شدند، هیچ آزادی پایدار نماند، تنها امیدی زودگذر برای افغانستانی‌ها و داشتن زندگی بهتر بود که ناگهان و وحشیانه از بین رفت.

چند هفته پیش در تورنتو با یک زن جوان افغانستانی آشنا شدم. او برای یک نهاد بین‌المللی در افغانستان کار کرده بود که به زنانی که از مشکلات روانی رنج می‌بردند، کمک می‌کرد. با افزایش حضور نیروهای طا-لبان در سراسر کشور در ۲۰۲۱، او ناامیدانه سعی کرد تا فرار کند، زیرا می‌دانست به خاطر کار با خارجی‌ها مجازات خواهد شد. او سرانجام به همراه برادر و خواهر کوچک‌ترش از طریق ایران به برزیل گریخت. سپس سفر پرحادثه‌ای را در سراسر امریکای جنوبی آعاز کرد و از طریق جنگل پاناما، دیوار دونالد ترامپ، رییس جمهور سابق ایالات متحده و از طریق امریکا در نهایت خودشان را به کانادا رساندند.
داستان او به خاطر شجاعتش فوق‌العاده است، اما به هیچ وجه منحصر به فرد نیست. تعداد بی‌شماری از افغانستانی‌ها برای فرار از قتل، شکنجه، تجاوز و ازدواج‌های اجباری هر کاری که می‌توانستند انجام دادند. تعداد کمی از خوش‌چانس‌ها حین تخلیه میدان‌هوایی کابل توسط نیروهای غربی به مکان امن منتقل شدند. بسیاری دیگر به سرنوشت خودشان رها شدند.

دیگران سفرهای پرمخاطره خطرناکی را انجام دادند. افراد خوش‌چانس زندگی جدیدی را آغاز کرده اند. بسیاری دیگر در کمپ‌های پناهندگان گیر افتاده‌اند. تعداد بی‌شماری در طول سفرهای اودیسه‌وار شان کشته شده‌اند.
همه آن‌ها آمار و قربانیان یک بازی قدرت بزرگ‌تر هستند. آن‌ها از سوی ایالات متحده و متحدانش ناامید شدند؛ کسانی که از لحظه تهاجم شان در ۲۰۰۱ تا خروج فاجعه‌بار ادعا کردند می‌دانند چه چیزی برای افغانستان بهترین است. عملیات آزادی پایدار، که در آن بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ پرسونل خدمات بین‌المللی نیز کشته شدند، هیچ آزادی پایدار نماند، تنها امیدی زودگذر برای افغانستانی‌ها و داشتن زندگی بهتر بود که ناگهان و وحشیانه از بین رفت.
در تمام این مدت، یک مرد سرکشی کرده است. جو بایدن، رییس‌جمهور ایالات متحده، سیاستی را که ترامپ سلف او تعیین کرده بود، دنبال کرد. بایدن مدت‌ها قبل از ورودش به کاخ سفید، از تعهد صدها هزار نیروی امریکایی در یک عملیات نظامی بیهوده در افغانستان و عراق انتقاد کرده بود.

این یکی از چندین حوزه سیاست خارجی و امنیتی امریکا بود که بایدن به کار ترامپ ادامه داد. اگرچه هیچ یک از طرفین آن را به نفع خود نمی‌دیدند تا این تداوم را در بوق و کرنا کنند. حتی در میان صحنه‌های وحشتناکی که در میدان‌هوایی بین‌المللی کابل در اگست ۲۰۲۱ رخ داد، که یادآور سقوط سایگون نیم قرن قبل از آن بود، بایدن سر ارزیابی‌اش ایستاد ماند: «من قرار نبود این جنگ بی‌پایان را تمدید کنم و خروج بی‌پایان را هم تمدید نکردم.»
در بحبوحه اتهامات، تحقیقات متعددی توسط کانگرس انجام شد و گزارش‌هایی در چند ماه اول پس از شکست منتشر شد. از آن زمان تاکنون فیلم‌هایی ساخته شده و کتاب‌هایی نوشته شده است تا توضیح دهند چه اتفاقی افتاده و چه کسی بیش از همه مقصر است.
در تمام این مدت، چین به عنوان بزرگ‌ترین تهدید استراتژیک بلندمدت برای منافع غرب تلقی می‌شود. در واقع، غیرقابل تصور به نظر می‌رسد که واشنگتن یا متحدانش منابع یا حمایت سیاسی برای حفظ حضور در افغانستان داشته باشند.
با این وجود، بازگشت به آنچه در افغانستان اشتباه پیش رفت مفید است، اما نه از منظر اخلاقی بل از نگاه سیاست‌گذاری. 
گزارش جدیدی از لوری بریستو سفیر آن زمان بریتانیا (که در ایالات متحده منتشر خواهد شد، اما قبلاً در بریتانیا منتشر شده است)، بینش‌های مهمی را در مورد این فاجعه ارایه می‌دهد.
حتی قبل از ورود بریستو به کابل در ۱۴ جون ۲۰۲۱، او می‌دانست که ماموریتش کوتاه خواهد بود. توافق‌نامه “آوردن صلح به افغانستان” که دولت ترامپ در ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ در دوحه قطر با طا-لبان امضا کرده بود، یکی از بی‌اعتبارترین قراردادهای دوران مدرن بود. این توافق نه تنها ساده‌لوحانه بود بل‌که معتقد بود طا-لبان به جدول زمانی توافق شده پایبند خواهند ماند و به نحوی به طور باورنکردنی به چیزی مدرن‌تر اصلاح و تبدیل شده‌اند. اما کار این‌جا تمام نمی‌شود و آشکارا سایر شرکت کنندگان کلیدی از توافق حذف می‌شود – هیچ کدام به جز دولت افغانستان و متحدان کلیدی امریکایی‌ها در طول این کارزار.
ارزیابی کلی بریستو شایان ذکر است: «شکست کارزار افغانستان به دلیل کمبود منابع نبود. در ۲۰۱۱، در اوج اعزام نیرو توسط اوباما، ناتو بیش از ۱۳۰ هزار سرباز در افغانستان داشت. بریتانیا بیش از ۳۰ میلیارد پوند برای کمپین نظامی و کمک به افغانستان بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ هزینه کرد. هزینه‌های ایالات متحده در مقیاس کتاب مقدس بود: بین ۱ تریلیون تا ۲ تریلیون دالر در طول ۲۰ سال، یعنی بیشتر از کل تولید ناخالص داخلی افغانستان در آن دوره.

با این حال، این هزینه‌های عظیم که طی حدود دو دهه انجام شد، صلح یا ثبات یا حکومت‌داری خوب را برای افغانستان به ارمغان نیاورد.
او می‌افزاید، اگر توافق دوحه به‌عنوان کوشش جدی برای دستیابی به یک راه‌حل از طریق مذاکره درک شود، مدعی قوی‌ای برای عنوان بدترین توافق تاریخ است. اما اینطور نبود. توافق ترامپ بر اساس چیز متفاوتی انجام شد: جدول زمانی انتخاباتی ایالات متحده. هرکسی را که او ملاقات کرد و با افغانستان آشنا بود، «از معامله شوم ترامپ با طالبان و سپس از اجرای ناموفق بایدن برای خروج، بهت زده بودند».
در گرداب بسیاری از بحران‌های ۲۰۲۴، افغانستان در پاورقی تاریخ جهان احساس می‌شود. بریستو می‌نویسد یکی از درس‌های متعدد این شکست، ماهیت همکاری بین ایالات متحده و متحدانش است. «بریتانیا یک شریک کوچک‌تر بود و ما در تصمیم‌گیری ایالات متحده صدای برابر نداشتیم. این واقعیت که ما خروج نظامی را غیرعاقلانه و بد فکر می‌کردیم، سیاست ایالات متحده را تغییر نداد.» این اولین آزمون بزرگ بود. به عبارت دیگر، «اول امریکا»، به سبک ترامپ و بایدن و در پی آن بقیه شکست خوردند. و بدون شک در سایر تیاترهای درگیری، این موارد بیشتر خواهد بود، چه بایدن بار دیگر در انتخابات پیروز شود یا نشود.

نویسنده: جان کمپفنر
منبع: فارین پالیسی –  Foriegn Policy

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا