افغانستان و شکست امپراتوریها؛ امپراتوری امریکا (۴۵)
توماس فریدمن مقالهای در نیویارک تایمز نوشت و گفت: به عراق آمدهایم تا بمانیم! در مضمون مقاله تأکیدش بر نفت عراق بود
سید عطاءالله مهاجرانی
در واقع « عملیات آناکوندا» نماد شکست امریکا و هم پیمانان در افغانستان و در تقابل با مجاهدان بود. غول فنّاوری و ثروت و قدرت و تبلیغات، با دنیایی از زرق و برق و وسایل، در برابر مردمی فقیر، نیمه گرسنه، با سلاحی که در سنجش با سلاح امریکاییان و ناتو قابل سنجش نبود؛ از پای در آمدند. به تعبیر عبدالوهاب البیاتی:
دیوار محال را گوزنان با شاخ زده اند،
اینک میلادی در گور
کتاب« عملیات آناکوندا» در حقیقت، بیانیه شکست امریکا در افغانستان در همان ماههای ابتدای اشغال است. این کتاب میبایست از سوی دانشگاه دفاع ملی و دانشگاه امام حسین سطر به سطر خوانده و بررسی شده و در کلاسها آموزش داده شود. میبایست از شکست بزرگ نظامی و سیاسی و تبلیغاتی و جنگ روانی امریکا درس آموخت. چنانکه جنرال مک مستر (۱۹۶۲-) -جنرال چهار ستاره که از فرماندهان برجسته نظامی امریکا در جنگ و اشغال عراق بود و در دوران دونالد ترامپ یک سال از ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸ به عنوان مشاور امنیت ملی در دولت امریکا خدمت کرد، مقدمهای کوتاه و خواندنی بر کتاب «درس آموزی از جنگهای نوین» از جنرال «مایکل هوارد» روایت کرده است، که: «ما تاریخ را نمیخوانیم تا برای آینده از آن درس بیاموزیم. بلکه تاریخ را میخوانیم. تا برای همیشه خردورز باشیم». (۱۲)
امریکاییها که خردورز نبودند، نماد بلاهت سیاسی امریکا دونالد ترامپ بود که ترتیب حمله هوادارانش را به جلسه کانگرس داد و در زیر زمین کاخ سفید، شیوه اشغال و واکنش نمایندگان و گریز معاونش پنس را رصد میکرد. اما ما میتوانیم، از شکست مرکب امریکا در افغانستان درس بیاموزیم. چنان که بیش از هر کشور و ملت دیگری، ملت افغانستان با رنگین کمان تمام گروهها و طوایف و مذاهب و زبانهاست که میبایست از این تجربه و دستاورد به خوبی حفاظت کند. باز گردم به پرسش اصلی، چرا امریکا افغانستان را اشغال کرد و چرا یک دهه در افغانستان ماند؟ صورت مسئله این است که بعد از حادثه نهم سپتمبر، وقتی جرج بوش گفت امریکا در «موقعیت جنگی» است و «جنگ علیه ترور» را اعلام کرد، بدیهی بود که سرنوشت جنگ علیه ترور به اشغال میانجامید. از یاد نبریم که امریکا و هم پیمانان با دو دروغ بزرگ، انباشت سلاح کشتار جمعی توسط رژیم عراق و ارتباط عراق با القاعده در حادثه نهم سپتمبر، برای اشغال عراق عملیات نظامی اشغال و کشتار صد ها هزار نفر از مردم عراق بهانه تراشیدند و اشغال را توجیه کردند. کالین پاول که به نسبت فرد محترمی بود، در شورای امنیت سازمان ملل با چشم باز و با صراحت دروغ گفت. البته بعدا از آن دروغ عذر خواهی کرد. چه سود؟
با بط گفت ماهی اندر تب و تاب
شاید که به جوی رفته باز اید آب
بط گفت که چون من و تو گشتیم کباب
دنیا پس مرگ ما چه دریا چه سراب
وقتی عراق اشغال شد و تمامی اسناد حکومتی و فنی عراق از سوی امریکا غارت شد، نه نشانی از سلاح کشتار جمعی یافتند و نه ردّی از ارتباط دولت صدام حسین با القاعده و اسامه بن لادن، به همین خاطر در مرحله دیگر جورج بوش و تونی بلر، موضعشان را تغییر دادند و از «مسئله حقوق بشر در عراق» و «ساخت عراق نوین بر مبنای دموکراسی» سخن گفتند. در همان حال و هوا، توماس فریدمن مقالهای در نیویارک تایمز نوشت و گفت: به عراق آمدهایم تا بمانیم! در مضمون مقاله تأکیدش بر نفت عراق بود. بسیار مهمتر از مقاله توماس فریدمن، اظهار نظر آلن گرینزپن ( ۱۹۲۶-) رییس سابق فدرال رزرو است. او پنج دوره مسئول فدرال رزوو بود. او از سال ۱۹۸۷ تا سال ۲۰۰۶، یعنی در زمان ریگان، کلینتون و جورج بوش پدر و پسر، مسئول فدرال رزوو بود. به صراحت گفت: «ما به خاطر نفت به عراق رفتهایم.» (۱۳)
گراهام پرسون همان وقت در روزنامه تایمز چاپ لندن مقالهای نوشت، با عنوان: « گرینز پن ادعا میکند، که دلیل حقیقی جنگ با عراق بر سر نفت است».
مقاله با این جمله شروع شده است: «دولتمرد کهنه کار بانکی و مالی امریکا، آلن گرینز پن با بیان این نکته که هدف اصلی از اشغال عراق نفت است، کاخ سفید را به لرزه در آورد». (۱۴)