آخرین اخبارافغانستانمقالات علمی-تحقیقی

افغانستان و شکست امپراتوری‌ها؛ تاملی در باره واژه «افغان» و نام افغانستان(۶)

در شاهنامه فردوسی واژه« اوگان» یا « اوگان» در کنار «کاوگان» به کار رفته است. هم می‌توان واژه اوگان را به معنای سربلند و عزیز معنی کرد و هم به معنی کسی که همانندی با آفریدون دارد. چنان که «کاوگان» به معنی کسی است که همانند کاوه است

نام کشور افغانستان محصول نفوذ و نقش بریتانیا در منطقه است که با معماری ویژه و سیاست انگلیس مرزهای جغرافیایی و قومیتی و قبیله‌ای در منطقه ترسیم کردند تا همیشه تفرقه و حتی نفرت در بین مردمان منطقه، رواج داشته باشد. نام افغانستان و خط دیورند که پشتون‌ها را در دو منطقه تقسیم کرده است و ماجرای تقسیم و برسمیت شناختن آن هنوز دچار کشاکش بین پاکستان و افغانستان است؛، نشانه‌هایی از همان سیاست است که اقبال لاهوری در منطومه: «پس چه باید کرد ای اقوام شرق» به بررسی شاعرانه و هنرمندانه، شکل گیری و پیامد این تفرقه و عقب ماندگی و اتکاء به غرب (بریتانیا) پرداخته است.
زخم از او سوزن از او نشتر از او
ما و جوی خون و امید رفو
گوهرش تف دار و در لعلش رگ است
مشک این سوداگر از ناف سگ است
گر تو می دانی حسابش را درست
از حریرش نرم تر کرباس توست
وای آن دریا که موجش کم تپید
گوهر خود را ز غواصان خرید
نخست تأملی در باره واژه «افغان» داشته باشیم. فهم و دقت در باره این واژه با ابهام روبرو شده است. برخی واژه افغان را به معنی پشتون تلقی کرده‌اند. برخی نیز به همین اعتبار گفته و نوشته‌اند که همه مردم افغانستان افغان نیستند، چون همه پشتون نیستند، چگونه می‌توان هزاره و تاجیک و ازبیک و ترکمن را پشتون خواند؟
اگر ادعای نخست که افغان به معنای پشتون( یا پتان، به روایت پاکستانی‌ها و هندوها) باشد، این تردید درست است. اما اگر افغان معنایی گسترده تر و ژرف تر داشت، می‌بایست چنان برداشتی اصلاح شود و بی‌دلیل موجب جدایی نگردد.
میرمحمد غلام غبار در بخش سوم کتاب «افغانستان در مسیر تاریخ»، البته با احتیاط، واژه افغان را همان پشتون و وابسته به بخشی از ملت وسرزمین افغانستان تفسیر کرده است:
« افغانستان: در قرن نوزدهم خراسان جای خودش را به اسم تازه (افغانستان) گذاشت، در قرن دهم (افغان) که معرب (اوغان) بود در مورد قسمتی از قبایل پشتون کشور در آثار نویسندگان اسلامی پدیدار شد و به تدریج مفهوم آن وسیع تر شده می‌رفت تا در قرن هژدهم حاوی کلیه پشتون‌های کشور گردید». (۱)
اوغان، در واقع نام یک قبیله نبوده است. صفت است، مثل واژه «آزاد » و یا «آزادگان» که در شاهنامه برای ایرانیان به کار رفته است. در واقع اوغان نه نام سرزمین است و نه قبیله، یک وصف است. این وصف می‌تواند برای هزاره و تاجیک و ازبک و ترکمن، برای تمام مردمانی که در افغانستان زندگی می‌کنند، به کار رود. در این صورت می‌توان از تاجیک افغان و یا هزاره افغان و ازبیک افغان نام برد.
واژه «اوغان» که میر غلام محمد غبار به آن اشاره کرده است، معرب واژه «اوگان » است. در متون عربی به دلیل فقدان حرف گاف، از غین استفاده کرده‌اند. اوگان واژه‌ای دری یا پارسی است، که به معنی دارای آبرو و اعتبار است. «او» همان «آب» است که در گویش‌های مختلف زبان‌های هند و ایرانی و حتی اروپایی مانند زبان فرانسه برجای مانده است. در شاهنامه فردوسی واژه« اوگان» یا « اوگان» در کنار «کاوگان» به کار رفته است. هم می‌توان واژه اوگان را به معنای سربلند و عزیز معنی کرد و هم به معنی کسی که همانندی با آفریدون دارد. چنان که «کاوگان» به معنی کسی است که همانند کاوه است.
همه گرد ایوان دو رویه سپاه
به زرین عمود و به زرین کلاه
سپهدار چون قارن کاوگان
به پیش سپاه اندرون آوگان
(شاهنامهٔ فردوسی: فریدون، بخش ۱۳)
دانشنامه ایرانیکا در ذیل « افغان» به سرنوشت این واژه اشاره کرده است، از جمله، به این نکته توجه شده است که «افغان» نشانه و یا رمز افتخار بوده است. البته از روزگار باستان، این عنوان را برای پشتون‌ها به کار می‌بردند. (۲)
می‌توان دو مفهوم برای واژه افغان در نظر گرفت.
یکم: مفهومی مساوی یا منطبق بر پشتون‌ها که مفهومی‌ست که در افغانستان رواج دارد. اقوام غیر پشتون مثل هزاره ها و تاجیک ها و ازبیک ها و ترکمن ها، پشتون ها را افغان می‌خوانند و از افغان مرادشان، معنایی قومیتی و محدود است.
دوم: افغان یک صفت و تعریف است و نه نام قبیله و یا بخشی از سرزمین.
عبدالحی حبیبی در مقاله تحقیقی با اهمیتی که با عنوان «افغان و افغانستان» منتشر کرد، به همین موضوع توجه داشته است. آبگان یا اپاکان، به عنوان صفت به شکل عمومی یا برای شاپور سوم ساسانی که از سال ۳۰۹ تا ۳۷۹ میلادی پادشاهی کرد، به کار رفته است. در معنای آبگان به عنوان صفت، عبدالحی حبیبی نوشته است: « به طور صفتی مسوغ دلاوری و رشد و نجابت و یا رشته های نژادی آورده شده باشد». (۳)

پس از عبدالحی حبیبی، دکتر زمان ستانیزی استاد زبانشناسی دانشگاه کالیفرنیا مقاله‌ای با عنوان:« ریشه‌یابی کلمه افغان از دیدگاه زبان‌شناسی، اسطوره‌شناسی و تاریخ» منتشر کردند. ایشان نیز به همین نکته توجه داشته اند که واژه افغان را اگر به عنوان صفت تلقی کنیم، شامل همه مردمانی که امروزه در افغانستان زندگی می‌کنند، خواهد بود. (۴)
در قانون اساسی جدید افغانستان، با همین رویکرد به همین مفهوم اشاره شده است:
«ملت افغانستان متشکل از اقوام پشتون، تاجیک، هزاره ، ازبیک، ترکمن، بلوچ، پشه‌یی، نورستانی، ایماق، عرب، قرقیز، قزلباش، گوجر، براهوی و سایر اقوام می‌باشد. برهر فرد از افراد ملت افغانستان کلمه افغان اطلاق می‌شود». (۵)

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا