افغانستان و شکست امپراتوریها؛ رؤیای امریکایی(۴۶)
اشغال عراق و افغانستان، سناریویی بود که میبایست با توجه به بیانیه اصول اجرا میشود، سخن مهمتر! برای اجرای بیانیه و داشتن زمینه و فضای مناسب نیاز به حادثهای از سنخ یازده سپتمبر بود
سید عطاءالله مهاجرانی
در واقع اشغال عراق و افغانستان، دو بخش از یک سناریو است، سناریوی اعمال امپراتوری امریکا در جهان. این سناریو به لحاظ نظری با بیانیه بسیار با اهمیت بیست و پنج نفر از نئوکانها در سال ۱۹۹۷ یعنی در نخستین سال دوره دوم ریاست جمهوری بیل کلینتون منتشر شد. بیانیه با عنوان، «بیانیه اصول پروژه امریکا در قرن جدید» در تاریخ سوم جولای سال ۱۹۹۷ منتشر شده است. شخصیت های گوناگونی بیانیه را امضاء کردهاند، شاخصترین آن ها و یا شناخته ترین شان فرانسیس فوکویاما، دیک چینی، دونالد رامسفلد و پل ولفوویتس و زلمی خلیلزاد هستند. چنان که میدانیم، هر سه نفر چینی- رامسفلد- ولفویتس، در دولت جورج بوش حضور تعیین کننده داشتند. نقش زلمی خلیلزاد هم با موضوع افغانستان در هم تنیده شده و البته بر آفتاب افتاده است. در واقع اراده آنها بر جورج بوش که شخصیتی درجه دوم و با استعدادی متوسط و دانشی محدود بود، اعمال میشد. آنچه در بیانیه اصول آورده بودند، سه سال بعد در موضع دولت جورج بوش دوم که در حقیقت دولت نئوکانها بود، اجرا کردند. اشغال عراق و افغانستان، سناریویی بود که میبایست با توجه به بیانیه اصول اجرا میشود، سخن مهمتر! برای اجرای بیانیه و داشتن زمینه و فضای مناسب نیاز به حادثهای از سنخ یازده سپتمبر بود. از این رو میبایست با دقت و شکاکیت تمام، حادثه یازدهم سپتمبر را بررسی و تفسیر کرد. اندکی در باره امضاء کنندگان تاملی داشته باشیم:
۱: الیوت ابرامز (۱۹۴۸-) نماینده ویژه امریکا در کوریا بود، در دوره ترامپ به مدت سه سال به عنوان نماینده ویژه در امور ونزوئلا فعال بود، پروژه ساماندهی کودتا در ونزوئلا بود که شکست خورد، جان بولتون به عنوان مسئول پروژه و مشاور امنیت ملی برکنار شد. بعد از برکناری برایان هوک، الیوت ابرامز به عنوان نماینده ویژه در امور ایران انتخاب شد. قبلاً هم در قضیه ایران -کنترا، در زمان ریگان در واقع معمار پروژه بود. اطلاعاتی را که کانگرس از او خواسته بود مخفی کرد، دادگاه او را محکوم کرد و جورج بوش با استفاده از اختیار ویژه ریاست جمهوری او را بخشید. دستیار ویژه امنیت ملی در دولت جورج بوش در امور خاورمیانه و افریقا بود. دستیار ویژه در پروژه «گسترش دموکراسی» در دولت جورج بوش بود. از مدافعان جدی اشغال عراق بود، از چهره های شاخص نئوکان هاست. از یک خانواده یهودی در نیویارک است.
۲-گری لی باوئر (۱۹۴۶-) در زمان ریگان معاون وزیر آموزش بود. از حامیان جدی اسرائیل بوده و هست، یک بار از جمله نامزدهای ریاست جمهوری در حزب جمهوری بود. بنیانگذار صندوق: مسیحیان برای حمایت از اسرائیل متحدند،(CUFI) در سال ۲۰۱۰ انجمن صهیونیستهای امریکایی به او نشان لیاقت دادند.
۳-ویلیام. جی. بنت ( ۱۹۴۳-) در زمان ریگان وزیر آموزش بود. گری باوئر معاون ایشان بود.
۴- جب بوش (۱۹۵۳-) فرماندار سابق فلوریدا، برادر جرج بوش پسر
۵-دیک چینی (۱۹۴۱-) معاون ریاست جمهوری در زمان جورج بوش، از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹، در دوره جورج بوش پدر وزیر دفاع بود. در دوران جرالد فورد رییس ستاد کاخ سفید بود.
۶- الیوت کوهن (۱۹۵۶-) از یک خانواده یهودی، نزدیک به اداره جرج بوش و از همکاران کاندولیزا رایس
۷- میدگه دِکتِر ( ۱۹۲۷-) از یک خانواده یهودی، نویسنده و روزنامه نگار با نفوذ و در واقع جزو حلقه نئوکان هاست. سابقه دوستی طولانی با رامسفلد داشته است. کتابی تحلیلی در باره دونالد رامسفلد نوشته و او را تحسین کرده است.(۱۳)
۸-پائولا دوبریانسکی (۱۹۵۵-) اصلاً از یک خانواده یهودی اوکراینی است، از هاروارد دکترای مطالعات نظامی -سیاسی گرفته است. در دولت جورج بوش دوم معاون وزارت خارجه بود. ترامپ هم قصد داشت او را به همین سمت منصوب کند.
۹-استیو فوربس (۱۹۴۷-) فوربس مدیر انتشارات و سردبیر مجله اقتصادی -تجاری فوربس است، همان نشریهای که هر ساله فهرست ثروتمندترین ثروتمندان جهان را اعلام میکند!
۱۰- آرون فریدبرگ (۱۹۵۶-)
فرید برگ از دانشگاه هاروارد دکترای علوم سیاسی گرفته است. در دوره دولت بوش، دو سال به عنوان معاون دیک چینی مسئول امنیت ملی بود. سال ها در دانشگاه پرینستون تدریس کرده و مدتی مدیر برنامه مطالعات امنیت ملی در مرکز وودرو ویلسون در پرینستون بوده است
در سال ۲۰۰۱ پروژه پژوهشی « ظهور آسیا و پیامدهای آن برای امریکا» را در کتابخانه کانگرس انجام داد.
در دوران تدریس و یا مدیریت برنامه پژوهشی مرکز، فریدبرگ نقد کتاب های متعددی نوشته است. از لا به لای نقدها و انتخاب کتابها میتوان دیدگاه رادیکال نئوکانی ایشان را تشخیص داد. (۱۴)
در باره سلطه امریکا بر شرق آسیا، تقابل نظامی امریکا با چین را به دلیل گسترش و تعمیق اقتصادی و نطامی و سیاسی چین در منطقه اجتناب ناپذیر میداند. به همین دلیل برخی اشغال افغانستان و حضور نظامی سنگین امریکا در افغانستان، به ویژه در پایگاه هوایی بگرام بیشتر متوجه چین تفسیر کردهاند، تا امنیت افغانستان. (۱۵)
افزون بر بیانیه نئوکانها، ایشان در ۲۰ سپتمبر ۲۰۰۱ نیز نامهای به جورج بوش در باره تروریزم نوشته است.