افغانستان و شکست امپراتوریها؛ عملیات یازده سپتمبر بهانه اشغال(۵۲)
جورج بوش به نکته تازهای در این سخنرانی اشاره کرد: « تروریستها در نیویارک، به برجهای تجاری، نماد آزادی و اعتماد امریکا و در پنتاگون به نماد اقتدار جهانی امریکا حمله کردند»
چهارم: جورج بوش در روز ۱۴ اکتوبر در پنتاگون سخنرانی کرد. در این سخنرانی بیل کلینتون و هیلاری کلینتون حضور داشتند. جورج بوش به نکته تازهای در این سخنرانی اشاره کرد: « تروریستها در نیویارک، به برجهای تجاری، نماد آزادی و اعتماد امریکا و در پنتاگون به نماد اقتدار جهانی امریکا حمله کردند. این حمله بیش از آنچه تروریستها گمان داشتهاند، نمادین است. یک ۹/۱۱ دیگر، که نخست در سال ۱۹۴۱ اتفاق افتاد» (۳۹)
بدیهی است که خسارت تجهیزاتی که در عملیات «پرلهاربر» منهدم شد و نظامیان امریکایی که کشته شدند، با خسارت حمله به پنتاگون، در اثر برخورد هواپیمای مسافری، قابل قیاس نیست. هواپیمای ایربس مادل ۷۵۷ به شماره پرواز ۷۷ در ساعت ۹.۴۵ دقیقه صبح در روز ۱۱ سپتمبر، به ساختمان مرکزی پنتاگون برخورد کرد. در این حادثه ۱۲۵ نفر از پرسونل نظامی و غیر نظامی پنتاگون و نیز ۶۴ مسافر پرواز کشته شدند. اما چنان که جورج بوش به درستی تفسیر کرده است، اعتبار و اهمیت نمادین این حادثه قابل قیاس با عملیات «پرل هاربر» و بلکه از جهاتی مهمتر است. چنان که پس از ترور شهید قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس، قهرمانان مقاومت ایران و عراق و همراهان آنان، حمله موشکی ایران با عنوان «عملیات انتقام سخت» با پرتاب ۱۳ موشک بالستیک قیام و فاتح ۱۳، در ساعت یک و بیست دقیقه بامداد در روز ۱۸ جدی سال ۱۳۹۸به پایگاه هوایی عین الاسد و بخشی از فرودگاه/میدان هوایی اربیل که در اختیار ارتش امریکا بود، نسبت به حمله به پنتاگون از حساسیت و اهمیت بیشتری برخوردار است و از همان زاویه تفسیر نمادین جورج بوش، اعتبار بیشتری دارد. ایران برای حمله به پایگاه عین الاسد، همان زمانی را با دقت انتخاب کرده بود، که ارتش امریکا به موتر شهید قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس در فرودگاه بغداد، حمله کرده بود.
توجه جورج بوش به وجه نمادین قضیه است که درست به نظر میرسد. حمله موشکی ایران نیز در زمانی نمادین انتخاب شده بود و انجام شد. البته شایسته یادآوری است که نطقهای رییس جمهور امریکا، بویژه برای رییس جمهوری کم سواد و با استعداد زیر متوسط، توسط کارشناسان خبره نوشته میشود، برای هر واژه و تعبیر میاندیشند، رییس جمهور خواننده متن است و البته متن رسمیت دارد و سند رسمی دولت امریکاست.
پنجم: جورج بوش در سخنرانی در اجلاس عمومی سازمان ملل در نیویارک، در روز دهم نوامبر ۲۰۰۱، نکات تازهای را به مواضع پیشین خود افزود، به برخی از آن نکات اشاره میکنم:
الف: «کشورهایی هستند که از تروریزم حمایت میکنند، به تروریستها پناه میدهند، اردوگاههای آموزش نظامی برای آنها تدارک میکنند، از آنها حمایت مادی میکنند».
ب: «تروریستها در صدد دستیابی به سلاح کشتار جمعی و سلاح میکروبی و شیمیایی و اتومی هستند، این خطری است که تمام دنیا و تمدن را تهدید میکند».
ج: «روزهای واپسین دولت سرکوبگر طا-لبان فرا رسیده است. من به قربانیان حکومت طا-لبان قول میدهم که حکومت طرفدار تروریزم و رواج دهنده هروئین و سرکوب کننده حقوق زنان، پروندهاش بسته خواهد شد. وقتی رژیم از میان رفت، مردم افغانستان همراه با همه مردم جهان، خواهند گفت: درود بر آزادی!» (۴۰)
ششم: در روز ۱۱ دسمبر سال ۲۰۰۱، درست سه ماه بعد از واقعه ۱۱ سپتمبر، جورج بوش در چارلستون، در کارولینای جنوبی و در دانشگاه نظامی سیتادل، از شیوه نوین جنگی ارتش امریکا سخن میگوید. شیوهای که بعد از حادثه پرل هاربر اتخاذ شده است. « برای این که در این جنگ- جنگ علیه ترور و علیه افغانستان- پیروز شویم، میبایست به شکل متفاوتی بیندیشیم. امریکا میبایست شیوه و راه و رسم نظامی خود را بار دیگر تغییر دهد. – بار اول بعد از پرل هاربر بود،- ما جنگ را در هفتم اکتوبر آغاز کردیم، دشمن نشانههای شیوه نوین نظامی امریکا را دیده است، شیوهای که دیگر دشمن نمیتواند از آن بگریزد… مردان و زنان شجاع ما، قوانین نوین جنگ را بر اساس ارزشهای کهن، مانند شجاعت و افتخار، باز نویسی میکنند. آنان موجب افتخار این ملت میشوند. اگر امریکا بلرزد، قلب جهان میایستد، اگر امریکا جهان را رهبری کند، جهان شهامت خود را پیدا میکند!» (۴۱)
اگر جورج بوش این روزها در کتابخانهاش، در تگزاس این نطقها را بخواند!