امارت اسلامی را بر پشت ما سوار نکنید!
داستان ایتلاف با طالبان نیز همین طوری است. آن هایی كه فكر كرده اند با این اقدام می توانند قدرت و جایگاه خود را در آینده سیاسی كشور نیز تضمین كنند، اشتباه می كنند. زیرا واقعیت این است كه طالبان در دهان مان افسار و در كمر مان زین خواهند گذاشت و بعد هرگز هم پیاده نخواهند شد.
باز هم انفجار و آژیر آمبولانسها و پیكرهای به خون خفته در كابل. بازهم خانوادههایی كه داغدار شدند و گلهای كه پرپر گشتند. ولی این بار نه رستاخیز تغییری است كه برای قربانیان دادخواهی كند و نه خبری از كمپاینهای ضدطالبانی.
آن سو اما طالبان، با همه جنایات و شرارتهایی كه مرتكب شده و میشوند، پیهم به موفقیتهای سیاسی دست مییابند و كشورهای منطقه و جهان پشت سر هم به منظور قباحتزدایی از این گروه تروریستی كنفرانس برگزار میكنند و برای شان سفره مذاكره هموار مینمایند.
یک سو حكومتی كه هرگز دست از برادرخواندگی با طالبان نكشید. و سوی دیگر، سیاسیونی كه برای دیدار با رهبران این گروه صف كشیدهاند.
میدانم با موفقیتهای سیاسی و نظامی كه این گروه به دست آورده، امروز هر جناحی به دنبال ایتلاف با طالبان بوده و تمایل دارد كه در سفره موفقیت آن ها شریک شود. اما آیا حكومت و رهبران سیاسی كشور سنجیدهاند كه نتیجه ایتلاف با این گروه چیست؟ آیا از تجربههای جهانی آموختهاند كه ایتلاف با یک گروه افراطی پایانش به كجا میانجامد؟
ایتلافی كه شاه ایتالیا با موسولینی كرد، نتیجهاش چه بود؟ ایتلافی كه رییس جمهور هیدنبورگ با هیتلر كرد باعث خلق چه فجایعی گردید؟
ایتلاف با طالبان، در واقع از نوع همین ایتلافها است.
همان قصه ایتلاف اسپ با شكارچی است:«روزی و روزگاری مشاجرهای بین یک اسب و یک گوزن نر در گرفت. اسب سراغ شكارچی رفت و از او كمک خواست تا از گوزن انتقام گیرد. شكارچی با درخواست او موافقت كرد ولی گفت:«اگر می خواهی گوزن را شكست بدهی، باید به من اجازه بدهی این تكه آهن را داخل دهانت بگذارم تا بتوانم با استفاده از این افسار تو را هدایت كنم. همچنین باید اجازه بدهی این زین را روی كمرت بگذارم تا هنگامی كه دشمن را تعقیب میكنم از پشتت نیفتم. اسب شرایط شكارچی را پذیرفت. شكارچی نیز به سرعت اسب را افسار زد و زین كرد. اسب با كمک شكارچی گوزن را شكست داد. سپس اسب رو به شكارچی كرد و گفت:«پیاده شو و افسار و زین را هم بردار.» شكارچی در پاسخ گفت:«خیلی تند نرو، رفیق! حالا كه در دهانت افسار زدهام، ترجیح می دهم كه همین طور بمانی.»
(داستان اسب و گوزن و شكارچی – از مجموعه افسانههای ازوپ)
داستان ایتلاف با طالبان نیز همین طوری است. آن هایی كه فكر كرده اند با این اقدام می توانند قدرت و جایگاه خود را در آینده سیاسی كشور نیز تضمین كنند، اشتباه می كنند. زیرا واقعیت این است كه طالبان در دهان مان افسار و در كمر مان زین خواهند گذاشت و بعد هرگز هم پیاده نخواهند شد.
طالب یک گروه مستبد و تمامیت خواه است. قبلاً هم با جناحهایی، از جمله جنرال ملک توافق كرده بودند، اما به مجرد این كه به قدرت رسیدند به دنبال حذف وی برآمدند.
سرشت طالب با جنایت و شرارت و استبداد گره خورده است. این گروه آدم شدنی نیستند.
نكنید، به لحاظ خدا از این گروه قباحت زدایی نكنید! به لحاظ خدا زندانیان این گروه را رها نسازید!
به لحاظ خدا برای دیدار شان صف نبندید!
تصور كنید اگر با این خام بازیهای ما باعث دوباره به قدرت رسیدن این گروه شدیم، برای نوادگان ما چگونه این امر را توجیه كنیم؟!