آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

انتظار بی‌تناسب

انتظار شکل گرفته از رییس پیشین اجرایی حکومت وحدت ملی به تناسب روان‌شناسی، مسلک و گذشتهٔ کاری ایشان آرمان‌گرایانه و احساساتی‌ست.

شکی ندارم که آقای عبدالله بیشتر از هر سیاستمدار هم سطح و سویهٔ خود در معرکه ومیدان بوده است. از جهاد تا دولت مجاهدین و از مقاومت تا امروز، همیشه عبدالله یا در سطح رهبری بوده یا در مقام رهبری و امروز هم یک طرف بزرگ قضیهٔ افغانستان را رهبری می‌کند. و اخیراً هم با برگزار کردن تحلیف همزمان با رییس جمهور غنی، جسارت بالایی از خود به نمایش گذاشت و ظاهراً سطح توقع طرفداران خود و مخالفین رییس جمهور را به شکل بی‌سابقه‌ای بالا برد.
سوال این است که آیا این همه توقع و انتظار از ایشان در چنین یک حالتی به تناسب قد و اندام ایشان، به جا و منطقی‌ست یا خیر؟
من در عنوان جوابم را گفته‌ام که انتظار شکل گرفته از رییس پیشین اجرایی حکومت وحدت ملی به تناسب روان‌شناسی، مسلک و گذشتهٔ کاری ایشان آرمان‌گرایانه و احساساتی‌ست زیرا :
۱- او در خوشبینانه‌ترین حالت یک دیپلمات است نه یک انقلابی.
انتظار یک دگرگونی کلان که مسیر معمول را متحول کند از یک دیپلمات منطقی نیست چون کار دیپلمات بیل به روش آب زدن است نه خلاف موج و مسیر شنا کردن.
۲- او از روی تصادف وناچاری دست به این اقدام زده است نه برنامهٔ از قبل ساخته شده، شاهد بودید که تا آخرین مرحله منتظر رفتار دیگران بود تا حداقل اگر به دوام مذاکره با او راضی شوند، این کار را نکند.
۳-او به دنبال حوادث می‌رود و واکنشی عمل می‌کند.
از آغاز مراحل پروسهٔ انتخابات که نگاه بکنید، منتظر بوده که دیگران چه می‌کنند تا او عکس‌العمل نشان دهد و یا رد و قبول کند. از کار کمیسیون‌های انتخاباتی گرفته تا رقبای انتخاباتی‌اش و نهادهای مرتبط .
۴- تصمیم‌های بی‌موقع می‌گیرد.
به طور مثال در دو هزار و نُه(انتخابات ۲۰۰۹) که باید به دور دوم می‌رفت نرفت، دوهزار و چهارده(انتخابات ۲۰۱۴) که باید دور دوم نمی‌رفت رفت و همین طور در دوهزار چهارده که باید اعلان حکومت می‌کرد نکرد و بر عکس امروز که گپ به اعلان حکومت باید نمی‌کشید، کشید.
در نتیجه، می‌توان گفت که او بدون آنکه خود حوصله و علاقهٔ تقابل و شانه جنگی را داشته باشد، ماجراجویی عده‌ای که حمایتش کرده‌‌اند و نیاز بخشی از جامعه که به نحوی در معرض تبعیض و تجرید از جانب حاکمیت بوده‌اند، او را پیش کشیده است، در عین این که آقای عبدالله از طیف رهبران سنتی و ناکام عرصهٔ سیاست افغانستان، چهرهٔ مدرن‌تر به چشم جهانیان می‌خورد.
حالا هم اگرتوافقی صورت بگیرد و یا وضع به همین شکل ادامه یابد، فقط شخص او با تعداد محدودی که دور و برش حلقه زده‌اند سود خواهند برد بدون آن که ذره‌ای تغییر در ساختار نظام، تحول در زندگی مردم و دادخواست برای عدالت منظور نظرشان باشد.
اگر آقای عبدالله می‌خواست و می‌توانست، پنج سال گذشته فرصت مناسبی برای او بود که حداقل می‌شد امروز از کار کردکمیسیون‌های انتخاباتی که خودهم در تعیین آن نقش داشت، گله و شکایت نکند.
این راهم باید گفت که اگر حامیان او این وضعیت را فرصتی برای خود تلقی می‌کنند، بفهمند که قبل ازین هم هیچکس به اندازهٔ داکتر عبدالله صاحب فرصت‌های طلایی نشده و هیچکس هم به اندازهٔ او فرصت سوزی نکرده است!

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا