آخرین اخباراجتماعافغانستانتحلیلزنان

بازداشت عاملان خشونت خودفریبی است، باید با «تفکر زن‌ستیزی» مبارزه کرد

مبارزه هدف‌مند، آگانه، سازمان‌یافته و درازمدت توسط نیروهای فرهنگی و قدرت‌های ایدئولوژیک، در کنار ایدئولوژی‌های سرکوب‌گر، می‌تواند ریشه‌های زن‌ستیزی را در این جغرافیای خون‌بار از بین ببرد.


مظلومیتِ زنان در افغانستان، بر هیچ‌کس پوشیده نیست. زنان در این سرزمین از نواحی گوناگون رنج می‌برند. در این مورد بسیار گفته شده و تحلیل‌ها رفته است. کم‌تر روزی است که خبری مربوط به خشونت، لت‌وکوب، خودسوزی، قتل، محکمه صحرایی و… زنان در رسانه‌های این کشور نشر نشود.
چند روز پیش، زنی در تخار توسط افراد تفنگ‌دار غیر مسئول مورد محکمه صحرایی قرار گرفت. همین‌طور از خفه شدن یک زن توسط مخالفان مسلح در ولایت غور نیز خبر رسید. این خبرها، در جامعه‌ا‌ی که از انسانیت خبری باشد، خیلی نگران‌کننده است. مردم شوکه می‌شوند و تصمیم ‌می‌گیرند تا راهِ ‌حلی برای پایان دادن به چنین زجرها و شکنجه‌ها روی دست گیرند. همین‌گونه حکومت و مسئولان نیز چنین قضایا را به ‌صورت جدی رصد می‌کنند و از تکرار آن جلوگیری.
اما بدبختانه، در افغانستان به هراندازه که آمارها بیشتر می‌شود، سطح واکنش‌ها ضعیف‌تر می‌گردد. در حال حاضر، ساده‌گذشتن و بی‌توجهی به قضایای قتل و خشونت علیه زنان در این کشور مبالغه نیست، یک واقعیت تلخ است.
به راستی تاهنوز به صورت عمیق و انسانی فکر کرده‌ایم که چرا زنان این کشور چنین وقیحانه و مظلومانه مورد خشونت قرار می‌گیرند؟ دلایل و زمینه‌های اصلی شکل‌گیری چنین رخدادهای غیرانسانی چیست؟ چه‌کار برای حل درازمدت و عملی آن می‌توانیم؟ آیا فقط با نشر خبرها، اعلامیه‌ها و حتی دست‌گیری، زندانی کردن و اعدام عاملان چنین فجایع می‌توان از وقوع آن در آینده جلوگیری کرد؟ این‌ها پرسش‌های اساسی در زندگی ما است و برای هرکدام بایست پاسخ‌های منطقی، مستدل و عملی دریابیم و تطبیق کنیم.
درد زنان مظلوم و بی‌دفاع افغانستان که هرروز زیر ساتورهای ستم مردان جاهل، عقده‌ای، خشن و افراطی این سرزمین تارومار می‌شوند، فقط خشونت، قتل و خودسوزی نیست؛ بل‌که بی‌توجهی و ساده‌انگاری این قضایا از سوی مسئولانی است که از نشانی حقوق بشر و بهانه‌ دفاع از حریم انسانی به‌ نان و نوایی رسیده‌‌اند، اما در عمل سکوت کرده‌اند؛ سکوتی که عمق مفهوم آن بی‌طرفی نه، بل‌که نوعی توجیه و تایید بوده است.
اما حقیقت این است که به عنوان انسان مسئول که وظیفه‌ای بر دوش داریم، بایست در مقابل این ظلم که چون غده‌ای چرکین از سال‌ها بر تاروپود وجود مردم این سرزمین ریشه دوانیده است، آگاهانه، ریشه‌ای و مسئولانه مبارزه کنیم.
مبارزه‌ قانونی علیه عاملان خشونت انسانی، فقط بخشی کوچکی از راه حل است. هرچند که در این بخش هم کوچک‌ترین اقدام موثری انجام نشده، اما پرس‌وجو، دست‌گیری و تنبیه چنین افراد افراطی در کوتاه مدت می‌تواند دوای دردهای سطحی این رنج عمیق باشد. اما مبارزه هدف‌مند، آگانه، سازمان‌یافته و درازمدت توسط نیروهای فرهنگی و قدرت‌های ایدئولوژیک، در کنار ایدئولوژی‌های سرکوب‌گر، می‌تواند ریشه‌های زن‌ستیزی را در این جغرافیای خون‌بار از بین ببرد.
عوامل اصلی را باید شناخت و به کانتکست و زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی خشونت علیه زنان نگاه کارشناسانه کرد. این به معنی مبارزه با فکر خشونت علیه زن در افغانستان است. آن‌گاه راه‌های حل منطقی و درازمدت می‌توان روی دست گرفت. در غیر آن‌صورت، اقدام‌های احساساتی و کوتاه‌مدت، خودفریبی است و بس.
سیدعبدالبصیر مصباح- استاد دانشگاه و پژوهشگر ارتباطات- خبرگزاری دید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا