بازنگری توافق دوحه؛ بازی دوسر باخت ترامپ و طالبان
جیک سالیوان مشاور امنیت ملی رییس جمهوری امریکا طی تماس تیلفونی با همتای افغانستانی خود، حمدالله محب، مشاور امنیت ملی اشرف غنی اظهار داشت که توافقنامه دوحه را بررسی و بازنگری خواهد کرد. او همچنین تأکید کرده که امریکا از روند صلح و آتشبس دایمی در افغانستان حمایت میکند.
طبق اعلام کاخ سفید، مشاور امنیت ملی بایدن در تماس تیلفونی خود با همتای افغانستانی خویش تأکید کرده است که این ارزیابی، شامل تعهدات طالبان برای قطع رابطه با شبکههای تروریستی، کاهش خشونتها و پیشبرد معنادار مذاکرات با دولت افغانستان و دیگر جناحها میشود.
او همچنین در بخشی دیگر از گفتوگوی تیلفونی خود با داکتر حمدالله محب، گفته است که امریکا از حفظ دستاوردهای زنان، دختران و اقلیتها به عنوان بخشی از مذاکره حمایت خواهد کرد.
اظهارات مشاور امنیت ملی جو بایدن در خصوص روند صلح افغانستان در حالی مطرح شده است که طالبان اعلام کرده تنها راه حل بحران افغانستان، عملیاتی شدن توافق صلح دوحه است.
در گفتوگوی تیلفونی جیک سالیوان مشاور امنیت ملی رییس جمهوری امریکا با حمدالله محب، مشاور امنیت ملی افغانستان، دو نکته از همه برجستهتر و مهمتر به نظر میرسد: یکی بازنگری توافقنامه صلح دوحه و دیگری تأکید بر حفظ دستاوردهای افغانستان در زمینه حقوق زنان و اقلیتها. این دو مورد را بیشتر باز میکنیم.
۱٫ بازنگری توافقنامه صلح امریکا با طالبان
توافقنامهای که در دهم حوت سال گذشته(۱۳۹۸) میان امریکا و طالبان در دوحه قطر، پس از نزدیک به هجده ماه مذاکره نفسگیر زلمی خلیلزاد با سران این گروه به امضا رسید، در دو محور با نقص فنی ـ حقوقی بسیار آشکار مواجه بود: یکی اینکه محتوای این توافقنامه تا آنجا که منتشر شد، سراسر به نفع طالبان و نهایتاً اسلامآباد به عنوان حامی اصلی این جریان تروریستی بود. بر مبنای توافقنامه دوحه، طالبان در موقعیت ممتاز سیاسی قرار گرفته و به رغم قرار داشتن سران و رهبران آن گروه در فهرست سیاه سازمان ملل متحد، از مشروعیت بینالمللی اعطا شده توسط خلیلزاد برخوردار شد و به موازات آن با توهم پیروزی بر امریکا، عنانگسیختهتر از قبل به خشونت و خونریزی علیه مردم و نیروهای دولت جمهوری اسلامی افغانستان روی آورد.
نقیصه دوم آن افزون بر وارد آوردن لطمهای جدی و جبرانناپذیر به حیثیت و اتوریته ابرقدرتی ایالات متحده در نظام بینالملل، ابهامات حقوقی گستردهای است که در آن وجود دارد و باری رییس جمهور غنی نیز در سخنرانی خود تحت عنوان «اعمار صلح» تأکید کرد که بخشهای زیادی از توافقنامه صلح امریکا و طالبان، مبهم است.
بنابراین بازنگری متن این توافقنامه به لحاظ فنی و حقوقی، از ملزومات نخستین دست یافتن به صلح پایدار و ثبات سراسری در کشور است، در غیر آن دستیابی به این مهم، بسیار دشوار مینماید. به واقع آنچه ضرورت بازنگری در توافقنامه صلح امریکا و طالبان را محرز میسازد، بازیابی موقعیت حقوقی دولت جمهوری اسلامی افغانستان به عنوان ساختاری برآمده از انتخابات مشروع و دموکراتیک از یک سو و بازخرید حیثیت سیاسی امریکا در نظام بینالملل از سوی دیگر است.
۲٫ حفظ دستاوردهای افغانستان
دستاوردهای مادی و معنوی افغانستان در بیست سال گذشته، ثمره تلاش مشترک دولتمردان، نیروهای رزمی و دفاعی، رسانهها، نهادهای مدنی و کلیت مردم افغانستان با همیاری و همکاری حامیان بینالمللی کشور در نبردی طولانی، نفسگیر و فرساینده با تروریزم وارداتی بینالمللی است. بنابراین، مسئولیت دفاع و مرزبانی از این ارزشها و دستاوردها نیز نیازمند همدلی و هماهنگی دولت جمهوری اسلامی افغانستان و حامیان بینالمللی آن در عرصه نظامسازی، نهادسازی و نهادینهسازی ارزشهایی مانند حقوق بشر حقوق زنان و حقوق اقلیتهای قومی ـ مذهبی در شرایطی است که قمار انتخاباتی دونالد ترامپ، رییس جمهور پیشین امریکا با طالبان، آنها را در معرض نابودی و فروپاشی قرار داده است.
با بر سر کار آمدن دولت جو بایدن در امریکا و با توجه به مشی و منش مبتنی بر عقلانیت و دیپلماسی فعال این دولت که متناسب با اقتضائات فرهنگی ـ سیاسی ایالات متحده و ایجابات زندگی در قرن ۲۱ است، بار دیگر امید محافظت از دستاوردهای حقوق بشری افغانستان در بیست سال گذشته، احیا شد و گفتوگوی تیلفونی مشاور امنیت ملی دولت بایدن با آقای حمدالله محب، همتای افغانستانی خود، نشانگان امیدبخش تغییر رویکرد استراتژیستها و تصمیمسازان دولت جدید ایالات متحده در خصوص روند صلحی است که مبنایی جز تراشیدن وجهه انتخاباتی برای دونالد ترامپ نداشت.
به بیان دیگر، نگاه ابزاری و سوداگرانه و سوداندیشانه دونالد ترامپ به سیاست داخلی و خارجی امریکا و جنگ و صلح افغانستان، تا آنجا پیش رفت که دولت و دموکراسی و داد و درد مردم افغانستان در آستانه قربانی شدن در قمار انتخاباتی او با طالبان قرار گرفت و هم ترامپ و خلیلزاد و هم طالبان، بیش از همه برای عملیاتی شدن آن توافقنامه ننگین و سنگین و پرهزینه از نظر سیاسی ـ حقوقی برای افغانستان و امریکا، عجله داشتند و عظیمترین فشارهای سیاسی و امنیتی را نیز بر دولت و مردم افغانستان تحمیل کردند.
اکنون نیز اگر میبینیم گروه طالبان در ابتدا توافق صلح دوحه را مبنای مذاکرات صلح بیناافغانی قرار میدهد، یا یک روز مانده به مراسم تحلیف جو بایدن، پیام آمیخته با نگرانی نسبت به حفظ این توافقنامه به سران سکانداران جدید واشنگتن ارسال میکند، یا پس از تأکید آنتونی بلینکن، نامزد وزارت خارجه دولت بایدن بر بازنگری آن توافقنامه، سخنگوی این گروه تنها راه حل بحران افغانستان را در عملیاتی شدن توافق دوحه میداند؛ برای آن است که با بر سر کار آمدن دولت جدید در امریکا، همهچیز و از جمله متن توافق صلح دوحه از بیخ و بن در معرض دگردیسی قرار میگیرد و رؤیای امارت طالبان، به گونهای تعبیر میشود که باب میل این گروه و اربابان و ارابهداران خارجیاش نیست.
در این میان، آنچه مایه نگرانی برخی تحلیلگران شده است، ابقای زلمی خلیلزاد در سمت قبلی نمایندگی ویژه وزارت خارجه امریکا برای صلح افغانستان است، اما با توجه به عزم جزم دولت بایدن برای بررسی مجدد و بازنگری مبنایی متن توافقنامه صلح دوحه، این نگرانی نیز بیپایه و اساس است؛ زیرا خلیلزاد پس از این و در دور جدید مأموریت خود، برخلاف دور پیشین، کسی فراتر از مجری برنامههای راهبردی برآمده از بازنگری وزارت خارجه امریکا در این توافقنامه نیست، در حالی که او در دور نخست، به مثابه کسی رفتار میکرد که هم برنامهساز بود و هم مجری برنامه ساختهشده؛ برنامهای که از حاشیههای ناشی از تعلقات خاص سیاسی ـ نژادی وی نیز مصئون نبود.