آخرین اخبارافغانستانتحلیلمنطقه

بحران افغانستان؛ چین در کجا ایستاده است؟

چین از همه ابزارهای سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی و در صورت لزوم نظامی، برای دست یافتن به اهداف و منافع خود در افغانستان، استفاده خواهد کرد تا در خلأ ناشی از فرار امریکا از افغانستان، نقش و نفوذ خود را در کشور افزایش دهد

از زمانی که جو بایدن، رییس جمهور امریکا جدول زمانی خروج نیروهای امریکایی را از افغانستان اعلام کرد و به تبع آن ناتو نیز راه خروج را در پیش گرفت، قدرت‌های منطقه و از جمله چین، بیش از گذشته به فکر نقش‌آفرینی در افغانستان پسا-امریکا شدند.
طبیعی است که چین به موجب منافعی که در افغانستان دارد و نیز نگرانی‌هایی که ارتباط اویغورها با طالبان برای پکن به وجود آورده است، بیش از دیگران نسبت به قضایای افغانستان حساسیت نشان می‌دهد.
آنچه پکن در افغانستان دنبال می‌کند، گسترش دامنه نقش و نفوذ خود از طریق ایجاد روابط گسترده با دولت افغانستان از یک طرف و برقراری ارتباط با طالبان از طرف دیگر است. بخشی از اقدامات پکن در این خصوص، از مجرای تلطیف روابط دوست دیرینه‌اش اسلام‌آباد با کابل محقق می‌شود. ضمن این‌که گرانیگاه دیپلماسی اژدهای زرد، تجارت و سرمایه‌گذاری بیشتر است و این، هرگونه توسل به ابزارهای نظامی برای ورود به میدان افغانستان را از سوی سیاستگذاران حزب کمونیست، غیر محتمل می‌سازد.
چین به درستی دریافته است که بهره‌برداری از منابع طبیعی افغانستان، به دلیل الزامات جئوپلیتیکی و لوجستیکی، توسط همسایه‌های نزدیک آن مؤثرتر از اقدام همسایه‌های دور افغانستان برای بهره‌وری از این منابع است. به همین دلیل، پکن در پی آن است که با خروج کامل نظامیان امریکایی از افغانستان ـ البته اگر چنین چیزی روی دهد ـ اهداف اصلی خود را در افغانستان دنبال کند.
آنچه پکن را برای این هدف، جدی و مُصِر ساخته است اتکای آن به توانایی‌های اقتصادی‌اش است که پوتانسیل آن را برای تبدیل شدن به یک شریک قابل اعتماد، بالا برده است.
با توجه به سرمایه‌گذاری‌های هنگفت چین در افغانستان و نیز نشست‌های چندجانبه‌ای که تاکنون از سوی پکن در خصوص موضوع افغانستان برگزار شده، می‌کوشد همزمان هم از روند صلح افغانستان حمایت کند، هم در کنار دولت اشرف غنی قرار داشته باشد و هم زمینه‌های دسترسی خود به طالبان را فراهم آورد. اینهمه، افزون بر دنبال کردن هدف دست‌یابی به منافع عظیم تجاری و اقتصادی، به منظور حفاظت از منافع امنیتی پکن هم صورت می‌گیرد تا به این ترتیب در آینده، خط ارتباطی اویغورهای مسلمان با طالبان قطع و خیال پکن از ناحیه تهدیدی که از سوی اویغورها متوجه خود می‌بیند، راحت شود.
مقام‌های محلی در ولایت شمال‌شرقی بدخشان که واخان در آن واقع است، اخیراً ادعا کردند که بسیاری جنگجویان اویغور در بخش‌هایی از آن ولایت کوهستانی حضور دارند، اما طالبان چنین ادعاهایی را رد کرده‌اند. چنین چیزی مایه نگرانی عمیق چین از توسعه رویکردهای تندروانه اسلامی توسط شهروندان اویغور این کشور در داخل مرزهای سرزمینی خود است و نمی‌تواند پکن را به تلاش برای خشکاندن ریشه‌های آن بر نینگیزد.
حمایت از روند صلح، همکاری با دولت و ارتباط با طالبان، هرکدام به نوبه خود امکانات گسترده‌ای را برای جلوگیری از نفوذ تفکر رادیکال در میان شهروندان مسلمان چین فراهم می‌آورد و پکن با هوشمندی و زیرکی این سیاست را در مواجهه با افغانستان دنبال می‌کند. به علاوه، هم‌پیمانی راهبردی با پاکستان به عنوان حامی اصلی تروریزم و طالبان، فرصت دیگری است که پکن سعی می‌کند از آن برای محافظت از منافع امنیتی خود بهره‌برداری کند.
همچنان که اشاره شد، پکن در حوزه دیپلماسی، از روند آشتی در افغانستان حمایت کرده و افزون بر میزبانی از نشست‌های غیر رسمی بین طالبان و نمایندگان دولت افغانستان، از دیدارهای عمومی رهبران ارشد طالبان مانند ملا عبدالغنی برادر رییس دفتر طالبان در دوحه قطر (جون ۲۰۱۹) هم استقبال کرده ‌است.
طالبان به عنوان گروهی که مسبب شکست و زمین‌گیری امریکا و ناتو در افغانستان شد، از این ظرفیت برخوردار است که در آینده نیز به مثابه ابزاری برای تضعیف غرب مورد استفاده قدرت‌‌های شرقی از جمله چین قرار گیرد و این چیزی است که برای پکن به عنوان یکی از رقبای اصلی واشنگتن، خوشایند و جذاب است و این غول شرقی را وادار به برقراری ارتباط گسترده‌تر با طالبان می‌کند؛ چیزی که به مثابه محور مشترک چین و پاکستان در برابر هند به عنوان رقیب منطقه‌ای چین نیز کارآیی بالایی دارد.
به این ترتیب، چین از همه ابزارهای سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی و در صورت لزوم نظامی، برای دست یافتن به اهداف و منافع خود در افغانستان، استفاده خواهد کرد تا در خلأ ناشی از فرار امریکا از افغانستان، نقش و نفوذ خود را در کشور افزایش دهد.
اما باید توجه داشت که پکن به دنبال استقرار حکومتی در افغانستان است که روابط دوستانه با پاکستان داشته باشد و قادر به تأمین ثبات هم باشد. حکومتی با این ویژگی، کارکردی چندگانه دارد؛ از جمله بسترسازی برای منافع تجاری و اقتصادی پکن، تقویت هم‌پیمانی استراتژیک، با پاکستان و تضعیف هند و امریکا.

با این حال، بعید است که چین توانایی ایفای نقشی را داشته باشد که امریکا و ناتو در افغانستان از سال ۲۰۰۱ تاکنون بازی کردند. راه و رسم چین، غیر از راه و رسم امریکا است.

نویسنده

راحل موسوی- خبرگزاری دید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا