برگشت امریکا با امنیت و صلح رابطه معکوس دارد!
امریکا کشوری است که مطابق اسناد فاش شده از سوی خود آن، در هر توطئه، دسیسه، کودتا و ایجاد ناامنی در کشورهای مختلف دست دارد و با تزریق اسلحه و دالر سبب گسترش جنگ و ناامنی و بدبختی میشود؛ مثال دم دست جمهوری اوکراین است که جنگ در آن به لطف دالرها و تسلیحات امریکایی مبدل به سریال خون و جنایت شده است
اخیراً شیرمحمد عباس استانکزی معین سیاسی وزارت امور خارجه در سخنرانیی گفته که نمیتوان تا ابد با امریکا دشمنی کرد. او افزوده که اکنون امریکا باید به افغانستان برگردد و در بازسازی این کشور سهیم شود. معلوم است که منظور آقای استانکزی برگشت نظامی امریکا نیست، اما آیا برگشت امریکا در هر شکل و شمایلی که باشد با توجه به تجربه بیست ساله حضور نظامی و سیاسی این کشور در افغانستان، برای ما سودمند و مفید است یا همان طور که در دو دهه گذشته پر از خون و باروت و ویرانی و تباهی بود، باز هم میراثی جز غارت و قتل و اشغالگری چیزی به ارمغان نمیآورد.
از جانب دیگر سخنان عباس استانکزی این مفهوم را افاده میکند که دشمنی با امریکا تاکتیکی بوده و تا تصاحب قدرت و تغییر کانالهای ارتباطی اعتبار داشته است. بر این اساس، دشمنی و دوستی با امریکا امری کاملاً مبتنی بر حفظ منافع استوار است و هیچ متغییر دیگر نمیتواند معادله را متحول بسازد.
اما در این خصوص روشن کردن چند نکته نیاز اساسی جامعه پس از ۱۵ اگست در افغانستان است که بر مبنای آن بتواند راهبردهای زیست سیاسی را طرح کرده و در مارکیت پالیسی جهانی متاعی برای عرضه داشته باشد. با توجه به این که تجربه دو دههای حضور امریکا، امضای پیمان امنیتی و دوستی راهبردی را با این کشور داریم، به نظر میرسد که ذات امریکا قویاً با صلح و امنیت و رفاه و آزادی منطقه ما در کل و کشور ما اخصاً رابطه معکوس دارد؛ یعنی هر قدر با امریکا نزدیک شویم یا به سوی آن میلان داشته باشیم، به همان اندازه امنیت و آزادی و رفاه خود را به خطر انداختهایم و هر قدر از این ابر قدرت کذایی دور باشیم، دست کم نفس راحتی میکشیم. مثال دم دست آن همین نظام جمهوری در افغانستان بود که چطور قربانی دوستی امریکا شد.
برگشت امریکا به افغانستان چه در شمایل دیپلماتیک و چه در شکل نظامی، بحران افغانستان را پیچیدهتر، عمیق تر و وخیم تر خواهد کرد؛ زیرا این کشور که در دو دهه گذشته جنایات جنگی و ضد بشری در افغانستان مرتکب شده، معادن را غارت نموده و هزاران خانه و روستا را بمباران کرده، چطور میتواند در بازسازی کشور سهم داشته باشد.
گذشته از این، امریکا کشوری است که مطابق اسناد فاش شده از سوی خود آن، در هر توطئه، دسیسه، کودتا و ایجاد ناامنی در کشورهای مختلف دست دارد و با تزریق اسلحه و دالر سبب گسترش جنگ و ناامنی و بدبختی میشود؛ مثال دم دست جمهوری اوکراین است که جنگ در آن به لطف دالرها و تسلیحات امریکایی مبدل به سریال خون و جنایت شده است.
برگشت امریکا به افغانستان موضوع کوچکی مثل از سر گیری فعالیت فلان کمیته کمک بشردوستانه یا بهمان انجیو نیست که در چارچوب کشور قابل مدیریت باشد، این موضوع با توجه به نگرانی کشورهایی مثل روسیه، ایران و چین از حضور امریکا در کشوری که معروف به قلب آسیا است، بدون شک دشمنی این کشورها را بر خواهد انگیخت و دور دیگری از بحرانها را رقم خواهد زد، چه این کشورها به هیچ عنوان حضور امریکا را در هر نوع و نحوی که باشد بر نمیتابند و آن را مخل امنیت ملی خود تعریف میکنند.
با این تفاسیر، شکی وجود ندارد که حضور امریکا در افغانستان افزون بر این که هیچ دال محوری ندارد، سبب واکنش کشورهای منطقه شده و موج تازهای از بحرانهای اطلاعاتی، امنیتی و اقتصادی را برای کشور جنگ زده ما به بار میآورد. پس بیایید عطای امریکا را به لقای آن ببخشیم؛ زیرا بر اساس این مثل معروف، آزموده را آزمودن خطاست.