آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

بلاول بوتو، میراث‌دار کی است؟

بلاول در یک نشست خبری در امریکا بسته‌بودن مکتب‌های دختران در افغانستان را نکوهش کرد و طا-لب‌ها را به اجرای تعهدات جهانی شان فراخواند. روشن است که او حضورش در سمت وزارت خارجه را مدیون تعلقش به خاندان بوتو-زرداری است

بلاول بوتو، میراث‌دار کی است؟

بلاول بوتو در ۳۳ سالگی وزیر خارجه‌ پاکستان شده است. بلاول در اولین سفرش به عنوان وزیر خارجه، به ایالات متحده رفته است و رسانه‌های پر مخاطب جنوب آسیا، گفتار و موضع‌گیری‌های او را در این سفر زیر ذره‌بین قرار داده‌اند. بلاول در یک نشست خبری در امریکا بسته‌بودن مکتب‌های دختران در افغانستان را نکوهش کرد و طا-لب‌ها را به اجرای تعهدات جهانی شان فراخواند. روشن است که او حضورش در سمت وزارت خارجه را مدیون تعلقش به خاندان بوتو-زرداری است. در این هیچ تردیدی نیست که در تمام کشورهای جنوب آسیا از جمله هند، پاکستان، افغانستان و بنگلا‌دیش سیاست خاندانی ریشه‌ فرهنگی و تاریخی عمیق دارد. در این منطقه رهبری سازمان‌های سیاسی و حتا تنظیم‌های شبه‌نظامی میراثی است. در پاکستان خاندان بوتو و خانواده‌ شریف در جریان اصلی سیاست حضور دارند. خاندان شریف همین حالا قوه‌ اجرایی را در مرکز و ایالت مهم پنجاب به دست دارد. مریم نواز هم وارث پدرش نواز شریف شمرده می‌شود. در هند خاندان نهرو-گاندی تقریباً پنج‌دهه پس از استقلال حکومت کردند. بنگلا‌دیش را خاندان شیخ مجیب‌الرحمان بانی استقلال این کشور اداره می‌کند. رژیم واپس‌گرا و غیر انتخابی طا-لب را در افغانستان خاندان مولوی جلال‌الدین حقانی و خانواده‌ ملامحمد عمر در کنترول دارد، نیروی مقاومت ضد این رژیم هم که آرمانش یک حکومت انتخابی و دمکراسی است توسط پسر شادروان احمدشاه مسعود رهبری می‌شود. این نمونه‌ها بیان‌گر ریشه‌های عمیق سیاست خاندانی در‌ منطقه‌‌ جنوب آسیا است. اما خاندان بوتو ویژگی‌های جالب منحصر به فرد دارد. این ‌خانواده به رغم ریشه‌ فیودالی‌ و روستایی‌اش در ایالت سند، نیروی پیش‌رو است و اعضای آن در ۶۰ سال اخیر در نوجوانی روی کار می‌آیند، میراث ماندگار به‌جا می‌گذارند و اکثراً به مرگ غیر طبیعی از دنیا می‌روند. ذوالفقار علی‌بوتو، پدر‌کلان‌‌مادری بلاول که تحصیل‌کرده‌ آکسفورد بود، در ۲۹‌سالگی وزیر تجارت کشورش شد و مانند نواسه‌اش در ۳۳ سالگی به وزارت خارجه رسید. ذوالفقار در دهه‌ ۶۰ میلادی وزیر خارجه‌ جنرال ایوب خان بود و در جنگ سال ۱۹۶۵ بین هند و پاکستان، مفاد قرارداد آتش‌بس را مذاکره کرد. در آن دهه ذوالفقار علی‌بوتو با هندی‌ها روی کشمیر هم مذاکرات جدی و خیلی پیچیده انجام داد. او در سال ۱۹۶۷ از جنرال ایوب خان برید و حزب مردم پاکستان را با گرایش سوسیالیستی در اقتصاد تاسیس کرد. او پس از جنگ سال ۱۹۷۱ سمت ریاست جمهوری را از جنرال یحیی خان تحویل گرفت و در سال ۱۹۷۳ که چهل‌وچند سال داشت اولین صدراعظم سیستم حکومتی پارلمانی پاکستان شد. قانون اساسی کنونی پاکستان میراث ذوالفقار علی‌بوتو است. این قانون اساسی سیستم حکومت پارلمانی را به پاکستان به ارمغان آورد. به رغم این که قانون اساسی مصوب سال ۱۹۷۳ پاکستان که میراث ذوالفقار علی‌بوتو است از کودتاهای نظامی جان سالم به در برد، اما خودش قربانی کودتا شد و زند‌گی‌اش پایان یافت. جنرال ضیاالحق حکم اعدام او را در اپریل سال ۱۹۷۹ امضا و اجرا کرد. ذوالفقار علی‌بوتو در روز اعدامش بیشتر از ۵۱ سال نداشت ولی در همین عمر کم به وزارت خارجه، ریاست جمهوری و صدراعظمی کشورش رسید و قانون اساسی برای آن به میراث گذاشت. پس از مرگ بی‌اجل جنرال ضیاالحق در سال ۱۹۸۸ دختر ذوالفقار علی‌بوتو و مادر بلاول، بی‌نظیر بوتو به قدرت رسید. خانم بوتو سه ماه قبل از مراسم تحلیفش بلاول را به دنیا آورد. او اولین نخست‌وزیر زن در دنیای اسلام است. بی‌نظیر دوبار نخست‌وزیر شد و قبل از روی کار آمدنش طعم زندان جنرال ضیاالحق را هم چشید و در سال ۲۰۰۷ در سایه‌ زمام‌داری یک حاکم نظامی دیگر ترور شد.‌ جنرال مشرف او را در سال ۲۰۰۰ تبعید کرد و در ۲۰۰۷ مجبور شد به برگشتش موافقت کند. بی‌نظیر بوتو هم هنگام ترور بیش از ۵۵ سال نداشت و با مرگ سرخش به اسطوره‌ دمکراسی‌خواهی بدل شد. مرگ او را تمام نیروهای دمکراسی‌خواه منطقه و حکومت حامد کرزی در افغانستان ماتم گرفتند. حامد کرزی و حکومتش به این امید بودند که بی‌نظیر با اکثریت مطلق آرا پیروز شود، با پشتوانه‌ رای‌دهندگانش ارتش را در کنترول بگیرد و پالیسی کشورش را در مورد افغانستان تغییر دهد. تفصیل مناسبات و روابط حکومت حامد کرزی و بی‌نظیر بوتو در کتاب خاطرات دکتر دادفر سپنتا آمده است. روابط خاندان بوتو با افغانستان به این برهه محدود نیست. ذوالفقار علی بوتو با داوود خان روابط کاری دوستانه داشت و هر دو در سال ۱۹۷۴ به هم‌دیگر وعده کرده بودند که مشکل دو کشور را حل می‌کنند و روابط دو دولت را نورمال می‌سازند. اما هر دو قربانی کودتا شدند و مجال نیافتند. ذوالفقار علی‌بوتو گویا به پسرانش میر شهنواز بوتو و میر مرتضی بوتو توصیه کرده بود که انتقامش را از جنرال ضیاالحق بگیرند.

شهنواز و مرتضی پس از دفن پدرشان سازمان شبه‌نظامی الذوالفقار را تشکیل دادند که هدف اعلامی آن سرنگونی جنرال ضیاالحق و اعاده‌‌ قانون اساسی سال ۱۹۷۳ بود. آنان با سازمان شان در سال ۱۹۸۰ در کابل مستقر شدند. حکومت ببرک کارمل در تلافی حمایت جنرال ضیاالحق از مخالفانش، از میر مرتضی و میر شهنواز حمایت می‌کرد. شهنواز و مرتضی در وزیر اکبر خان اقامت گزیدند و همسران کابلی فارسی‌زبان اختیار کردند. مرتضی با فوزیه و شهنواز با ریحانه ازدواج کرد. فوزیه و ریحانه دختران فصیح‌الدین خان بودند که گفته می‌شود از کدرهای سابقه‌دار وزارت خارجه‌ افغانستان بود. الذوالفقار به حمایت خاد، روس‌ها، دولت سوریه و دولت لیبیا در پاکستان کمپاین ترور و خراب‌کاری به هدف بی‌‌ثبات سازی رژیم جنرال ضیاالحق به راه انداخته بود. از ترورهای مشهور آنان قتل چوهدری ظهور الهی سیاست‌مدار پول‌دار پنجابی بود. اولادهای این شخص بعداً حزب مسلم‌لیگ قاید اعظم را راه انداختند که از موتلفان جدی عمران‌خان بود و تا آخر با او ایستاد. الذوالفقار در سال ۱۹۸۱ یک هواپیمای خط هوایی پاکستان را هم از مسیر کراچی- پشاور ربود و به فرودگاه(میدان هوایی) کابل آورد. شخصی به اسم سلام‌الله تیپو از کدرهای مهم الذوالفقار این عملیات را رهبری کرد و شخص مرتضی بوتو مغز متفکر آن بود. او فهرستی از زندانیان حزب مردم را آماده کرد و از جنرال ضیاالحق خواست آنان را در بدل رهایی مسافران هواپیما از زندان آزاد کند. گفته می‌شود که شخص داکتر نجیب که آن زمان رییس خاد بود بحران هواپیما‌ربایی الذوالفقار را مدیریت می‌کرد. ظاهرا داکتر نجیب حمایت خاد از الذوالفقار را شخص خودش زیر نظر داشت. گفته می‌شود که خود مرتضی بوتو مسافران هواپیمای ربوده شده را به کمک خاد تثبیت هویت کرد. در میان مسافران یک افسر میان‌رتبه‌ ارتش پاکستان به اسم جگرن طارق رحیم، حضور داشت که تفنگ‌داران الذوالفقار او را در داخل هواپیما تیرباران کردند و جسدش را در باند فرودگاه کابل انداختند. از قضا این شخص یاور نظامی ذوالفقار علی‌بوتو در زمان صدارتش بود. گفته شده است که او با التماس صدا می‌کرد که یاور ذوالفقار علی‌بوتو بود و پسرانش او را می‌شناسند، اما سودی نکرد. مرتضی و سازمانش آن زمان به انتقام از ارتش پاکستان می‌اندیشیدند. آن هواپیما شش مسافر امریکایی نیز داشت. هواپیمارباها پس از چند روز طیاره را به دمشق بردند و جنرال ضیاالحق زیر فشار امریکا تمام زندانیان حزب مردم و الذوالفقار را آزاد کرد و ماجرا پس از ۱۳ روز پایان یافت. الذوالفقار بعد دچار اختلاف‌های درونی شد و توان عملیاتی خود را از دست داد. شهنواز بوتو در پاریس به مرگ مرموز از دنیا رفت. گفته می‌شد که به او زهر خورانده‌اند. همسر او ریحانه متهم شد که به شوهرش زهر داده است. پولیس فرانسه او را بازداشت کرد اما پس از مدتی آزاد شد ولی این حادثه مرتضی بوتو را به همسرش فوزیه بی‌اعتماد ساخت. مرتضی و فوزیه در کابل صاحب یک دختر به اسم فاطمه بوتو شده بودند. مرتضی از فوزیه جدا شد و با دخترش فاطمه به دمشق رفت و در آن‌جا با یک بانوی آوازخوان سوری ازدواج کرد. مرتضی بوتو در سال ۱۹۹۳ رسماً الذوالفقار را منحل کرد به پاکستان برگشت و حزب مردم را منشعب ساخت. او به این باور بود که خواهرش بی‌نظیر بوتو با همسرش آصف‌علی زرداری از آرمان‌های پدرش فاصله گرفته‌اند و صرف خودش وارث ذوالفقار علی‌بوتو است. مرتضی در اوج اقتدار خواهرش در سال‌های ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶ با او مخالفت کرد. او باری به طرف‌دارانش در دهکده‌‌ اجدادی شان سخن‌رانی کرد و بی‌نظیر بوتو را به باد انتقاد گرفت که موجب درگیری بین طرف‌داران بی‌نظیر و مرتضی شد. پس از این حادثه بی‌نظیر ورود برادرش به روستای اجدادی شان را منع کرد. اما در سپتمبر سال ۱۹۹۶ مرتضی بوتو در حالی که خواهرش نخست‌وزیر بود در یک حادثه‌ مشکوک از سوی پولیس هدف قرار گرفت و کشته شد. تا هنوز هم کسی نمی‌داند که پولیس به امر کی و در چه ‌شرایطی به او شلیک کرد. مدت کوتاهی پس از ترور مرتضی بوتو، حکومت دوم بی‌نظیر بوتو با انحلال پارلمان به تاریخ پیوست و آصف‌علی زرداری به ظن دست داشتن در قتل خسربره‌اش زندانی شد، ولی حقیقت را کسی نمی‌داند. رازهای ترور بی‌نظیر بوتو و شهنواز هم روشن نیست. حال که بلاول به میدان آمده است دیده شود که چه‌میراثی به جا می‌گذارد و به‌ چه سرنوشتی دچار می‌شود.


نویسنده

فردوس کاوش

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا