تأملاتی در راکتباران کابل
راحل موسوی- خبرگزاری دید
کابل اولین روز هفته و اولین روز ماه قوس را با موشکباران گسترده آغاز کرد. قربانیان این حملات راکتی، با احتمال افزایش تلفات، ۸ کشته و ۳۱ زخمی اعلام شد.
اگرچه راکتپراکنی در کابل بیسابقه نیست، اما راکتباران اول قوس پایتخت، در نوزده سال گذشته بیپیشینه است.
آخرین راکتباری کابل به ۲۸ اسد امسال برمیگردد؛ زمانی که رییس جمهور غنی در حال اجرای مراسم گذاشتن اکلیل گل به پای منار استقلال در محوطه ساختمان وزارت دفاع ملی بود، اما راکتباری امروز از جهات زیادی، متفاوت بود. آنچه در پی میآید، بازشماری وجوه تفاوت این راکتباران با نمونههای مشابه پیشین است.
- گستردگی اهداف
نخستین شاخصه حملات راکتی روز شنبه کابل، گستردگی اهداف آن است. ۲۳ موشک از دو موتر در منطقه تهیه مسکن و منطقه بین چارراه گل سرخ و چارراه مارکیت، به حوزههای پنجگانه دوم، دهم، یازدهم، پانزدهم و شانزدهم شلیک شد و این در نوع خود در نزدیک به ۲۰ سال گذشته، بیسابقه است. در طول مدتی که کابل به مثابه یک هف نظامی از سوی عوامل تروریست شناسایی شده است، به ندرت اتفاق افتاده که همزمان چندین نقطه کلیدی آن هدف حملات راکتی قرار گیرد، اما راکتباری روز شنبه از آن جهت نگرانکننده بود که پنج نقطه مهم کابل و از جمله منطقه سبز امنیتی و دیپلماتنشین آن، هدف حملات همزمان موشکی قرار گرفت. سفارت ایران در منطقه سبز وزیر اکبرخان، یکی از فرودگاههای موشکهای شلیکشده بود و این نشان میدهد که ناامنی، به صورت خزندهای در حال نفوذ به مناطق سبز امنیتی پایتخت است. - دو روز بعد از سفر عمران خان
موشکباران کابل از نظر زمانی نیز قابل تأمل است. این حملات دقیقاً دو روز بعد از سفر پرطمطراق عمران خان، نخستوزیر پاکستان به کابل صورت گرفت. او در سفر خود از تلاش برای کاهش سطح خشونتها در افغانستان گفت، اما اندکی پس از بازگشت وی، نه تنها تغییری در میزان خشونتها نیامد، بلکه جریانهای تروریستی وابسته به دولت آقای خان، به شیوههای تازه خشونتآفرینی روی آوردند. اگرچه تاکنون نهادها و مقامات حکومتی مشخصاً انگشت اتهام خود را به سمت پاکستان برای حمایت از موشکباران کابل نشانه نرفتهاند، اما معمولاً و با توجه به مداخلهجویی خونین پاکستان در امور افغانستان و تروریستپروری آشکار سازمان استخباراتی این کشور، نه ذهنیت همگانی و نه نیروها و نهادهای آگاه، کشوری غیر از پاکستان را عامل این اقدامات دهشتافکنانه نمیدانند.
در این میان آنچه بیش از هر چیز دیگر این گمانه را تقویت میکند، ناسازگاری و تنشهای پشت پرده رییس جمهور غنی با عمران خان در سفر رسمی دو روز پیش وی به کابل است. تصور میشود برخلاف ظاهر سازگار و موافق رسانهای دو رهبر، آنان در پشت پرده با اختلافات جدی در خصوص روند صلح مورد نظر دولت افغانستان و حمایت اسلامآباد از جریانهای دهشتافکن، از جمله طالبان مواجه بودهاند و این میتواند به تشدید تنشها توسط نیروهای نیابتی و مزدوران جنگی اسلامآباد منتهی شود. بنابراین استبعادی ندارد که راکتباری روز شنبه کابل نیز برخی و بخشی از فرایند نارضایتی عمران خان از سفر به کابل باشد. - ناکارآمدی میثاق امنیتی
حملات راکتی به کابل، همزمان با جدیت آقای امرالله صالح، معاون اول ریاست جمهوری برای اجرای طرح میثاق امنیتی صورت گرفت. او روزانه با رجزخوانیهای فیسبوکی، آمار بالابلندی از برخورد با عناصر و عوامل تروریستی و نیروهای مخل نظم و امنیت جامعه منتشر میکند و مدعی کارآمدی طرح میثاق امنیتی است، اما شلیک همزمانِ ۲۳ موشک از قلب پایتخت و در قلب پایتخت، نشاندهنده این حقیقت است که ادعاهای سنگین و آمیخته با افتخار آقای صالح، انطباق چندانی با واقعیت ندارد و او در اجرای طرح میثاق امنیتی، توفیق مورد ادعای خود را نداشته است.
به نظر میرسد یکی از دلایل ناکامی طرح میثاق امنیتی، برخوردهای سلیقهای و غالبا انتقامآمیز آقای صالح با مهرهها و مواردی است که مشمول این طرح به ظاهر ضربتی قرار میگیرند. در این خصوص توجه به اطلاعات افراد آگاه و اهل خبره قابل تأمل است که مدعیاند آقای صالح صلاح کار خود را در آن دیده است که در پوشش طرح میثاق امنیتی، از افرادی انتقامجویی کند که با آنان مشکل شخصی دارد. بر پایه این ادعا، میثاق امنیتی، نه تنها صبغه و انگیزه و رویکرد ملی ندارد، بلکه با اهداف و انگیزههای برآمده از کینهتوزیهای شخصی آقای صالح درآمیخته، و این به جای آنکه به اجرای قانون و ایجاد نظم در پایتخت بینجامد، اوضاع را مخصوصاً به لحاظ امنیتی، بدتر از گذشته میکند. - موشکباران در کابل، بنبست در دوحه
در حالی که در بیش از دو ماه گذشته، کمترین پیشرفتی در روند مذاکرات بیناافغانی در دوحه قطر حاصل نشده و این روند عملاً به بنبست خورده است، افغانستان صحنه تشدید خشونتها و خونریزیهای طالبان بوده است. اگرچه طالبان مسئولیت حملات راکتی به کابل را نپذیرفته، اما همچنانکه اشاره شد اینگونه اقدامات تروریستی، چندانه با کارنامه این گروه، گره خورده است که هیچ کسی در صدور آن از ناحیه طالبان، تردیدی به خود راه نمیدهد. بنابراین تصور میشود طالبان با توسل به شیوههای جدید خشونتافزایی به منظور افزایش فشارها بر دولت، در بنبست مذاکرات قطر رخنه کنند.
چه گروهی مسئول است؟
طالبان گفته که حملات موشکی روز شنبه کابل، توسط این گروه انجام نشده است. پیشتر نیز طالبان از پذیرش مسئولیت حمله به مراکز علمی ـ آموزشی دانشگاه کابل و کوثر دانش در کابل، خودداری کرده بود؛ به واقع این شگرد تازه این گروه است تا خود را صلحطلب و متعهد به امنیت شهروندان نشان دهد و به زعم خود با بازسازی وجهه و چهره مخدوش خود در اذهان همگانی، از آنان روانی دریافت کند؛ غافل از اینکه نفرت مردم از طالبان و منابع حمایتکننده این گروه در پاکستان، آنقدر ریشهدار و برخوردار از واقعیتهای انکارناپذیر گرهخورده با کارنامه خونین خشونتآفرینی آن است که با این ظاهرسازیهای صالحانه و صلحجویانه تغییر نمیکند.
آنچه این باور را نسبت به طالبان تقویت میکند این حقیقت است که اگرچه طالبان خود را مسئول چنین جنایاتی نمیداند، اما امتیاز سیاسی این اقدامات تروریستی، به حساب این گروه در مذاکرات صلح دوحه واریز میشود.