سلطانزوی تاریخ را سرچپه خوانده است!
وقتی از B52 گپ میزنید منظورتان سقوط طالبان و فتح دوباره کابل است. توجیه شما غیر منطقی و مردود است، زیرا B52 هیچ کسی را از زیر بوته و پلوان به قدرت نیاورد بلکه جبههای که با اتحاد ملی در برابر تروریزم میجنگید و مقاومت میکرد در یک ایتلاف کاملاً مشروع و تعریف شده با جامعه بینالمللی وارد کابل شد.
متاسفانه به نمایندگی از تیم دولتساز این دومین بار است که آقای داود سلطانزوی غلطهای کلانی را در ارائه دیدگاه خویش مرتکب میشود که خلاف دستور رهبری برای مسئولین و سخنگویان این تیم انتخاباتی میباشد.
بارها دیده شده که در مواجهه با سخنگویان سایر تکتها، اعضای تیم دولتساز مودبتر، جامع تر و ملی تر ظاهر شدهاند و البته در نخستین همایش تیم دولتساز هم که همه شاهد بودند، محترم امرالله صالح معاون اول این دسته انتخاباتی به ارتباط هویت سیاسی، فرهنگی و ملی خود همه چیز را واضح نموده و دلایل شمولیت خود و همراهانش را درین این تیم روشن، منطقی و مدلل بیان کرد.
اینجا دوسه نکته خدمت آقای سلطانزوی ضرور است گفته شود که اول وقتی «آن ها» میگویید منظورتان تیم ثبات و همگرایی است، ولی وقتی اتهام میبندید و از وقایع گذشته میگویید، بخش بزرگی از بدنه تیم دولتساز را نیز زخمی میکنید؛ چون «آن هایی» که منظور شما هستند، تنها وابسته ثبات و همگرایی نه بلکه بخش قابل ملاحظه هریک از تیمهای انتخاباتی به شمول دولتساز را نیز تشکیل میدهند. شما این را یا درست نخواندهاید یا تجاهل میکنید، هرچند گذشته هر کسی که در افغانستان کار سیاسی کرده است به تمام معنا بینقص و عیب نیست.
دوم، وقتی از جلسه چاریکار(نشست جبلالسراج) صحبت میکنید منظورتان مقدمات فتح کابل بواسطه نیروهای ظفر آفرین ملی به قیادت احمدشاه مسعود بزرگ است که نه بواسطه کدام معامله و سازک بازک بلکه در پایان یک مبارزه نفسگیر ملی و اسلامی حاصل شده است.
با این حرف خویش، شما عظمت قیام یک ملت را به سخره میگیرید که فکر کنم این نشان دهنده نوعی عقده محرومیت شما ازین افتخار ملی و تاریخی است.
سوم، هم وقتی از B52 گپ میزنید منظورتان سقوط طالبان و فتح دوباره کابل است. توجیه شما غیر منطقی و مردود است، زیرا B52 هیچ کسی را از زیر بوته و پلوان به قدرت نیاورد بلکه جبههای که با اتحاد ملی در برابر تروریزم میجنگید و مقاومت میکرد در یک ایتلاف کاملاً مشروع و تعریف شده با جامعه بینالمللی وارد کابل شد. شما از هر جایی که خوانده و شنیدهاید برعکس است، زیرا B52 کسانی را به قدرت رسانید که مصروف کارهای نه چندان مناسب در بازارهای اروپا و امریکا بودند.
خلاصه باید گفته شود که در مرحله نوین حیات سیاسی افغانستان، به خصوص امروز که نیاز ویژه به وحدت و همدلی مردم ما از اقشار، گروها و جریانهای گوناگون است، تازه کردن بحثهای کهنه و فرسوده که در گذشته هم ارزش چندانی نداشته، نه تنها خوب نیست بلکه زشت و نفاقافکنانه نیز میباشد.