آخرین اخباراجتماعفرهنگ و دانش

تنها هنر تکنالوجی؛ انزوای بشر- بخش دوم و پایانی

اگر جایگاهی که امروز از نظر سیاسی یا فرهنگی داریم راضی‌تان نمی‌کند، واقعیت مجازی و واقعیت افزوده مقصد مناسبی برای فرار از واقعیت موجود است. من به‌شدت نگران نسلی هستم که از وضع موجودش راضی نیست، اما به‌ جای درگیر شدن در فعالیت‌های سیاسی به واقعیت مجازی پناه می‌برد

پول: مشکل بعدی، الگوریتم‌هایی هستند که به ‌طرز روبه‌ رشدی تصمیم می‌گیرند ما چه نسخه‌ای از واقعیت را مشاهده کنیم (الگوریتم‌هایی مثل خبرخوان فیسبوک). حالا ما چگونه می‌توانیم درعین آنلاین‌ماندن، از شر این حباب‌های فیلترکننده خلاص شویم؟
ترکل: این‌ها واقعاً الگوریتم‌های خطرناکی هستند. مشخص شده که الگوریتم‌های مورد استفاده در یوتیوب و فیسبوک مردم را به‌سمت نقاط سرحدی (افراط و تفریط) سوق می‌دهند. مطالعات نشان می‌دهد که در یوتیوب، صرف‌نظر از اینکه از کجا شروع می‌کنید، درنهایت به منتهاالیه سمت راست یا منتهاالیه سمت چپ یک نظریه یا موضوع کشیده خواهید شد.
علتش این است که هرچه جلوتر می‌روید بیشتر به‌سمت محتوا‌های رادیکال‌تر هُل داده می‌شوید حتی اگر در ابتدا با محتوایی در میانۀ جاده شروع کرده باشید. با وانیل شروع می‌کنید و ۱۰ کلیک نگذشته کارتان به فلفل چیلی می‌کشد، چراکه الگوریتم تلاش می‌کند هرچه بیشتر درگیرتان کند.
مشخصاً فکر می‌کنم راه‌هایی برای مقاومت در برابر این موضوع وجود دارد. البته منظورم این نیست که به چیزی مثل دورۀ سم‌زدایی و ترک احتیاج دارید؛ و البته که باز این حرف به این معنا نیست که تلاش‌هایی برای معتاد کردن شما به این محصولات وجود ندارد.
مطمئن نیستم که اعتیاد تعبیر درستی برای این موضوع باشد. اگر به شما بگویم که به مت‌آمفتامین معتاد شده‌ام می‌دانید که قدم بعدی چیست. باید بروم سراغ کمپ ترک اعتیاد. اما اگر بگویم که به فیسبوک عادت کرده‌ام وضعیت فرق می‌کند.
وقتی مردم لذت‌ها و فعالیت‌های متفاوت و آدم‌های جدیدی را وارد زندگی خود کرده و روش‌های لذت‌بخش‌تر و پُرنشاط‌تری را برای کنار هم بودن پیدا می‌کنند، نمی‌شود گفت که معتاد شده‌اند.
در واقع، آن‌ها درگیر این بازی شده‌اند، آن‌ها مجذوب یک فعالیت جذاب شده‌اند. تعبیر اعتیاد یک حس درماندگی و بی‌پناهی را منتقل می‌کند. باید برایش عبارت متعادل‌تری پیدا کنیم.
پول: شما می‌گویید که ما هنوز می‌توانیم از تلفن‌های همراهمان برای اهداف مفید استفاده کنیم، اما باید این کار را با «ارادۀ» قوی‌تری انجام دهیم. ممکن است برای این یک مثال بزنید؟
ترکل: فرض کنید من و شما برای ناهار بیرون می‌رویم. خیلی از مردم در این شرایط گوشی‌هایشان را با خود می‌آورند، اما خاموشش می‌کنند و پُشت‌ورو روی میز می‌گذارندش. اثبات شده است که، در این حالت، گفتوگو‌ها هم از همدلیِ کمتری برخوردار خواهد بود و هم موضوع صحبت به مسائل کم‌اهمیت‌تر تنزل خواهد یافت.
منظور از استفادۀ با اراده از گوشی این است که اگر قرار باشد با هم ناهار بخوریم و همدیگر را بشناسیم، باید گوشی‌هایمان را در جایی خارج از محدودۀ دید خود قرار دهیم. حضور گوشیْ فکر و ذکر شما را به جا‌های دیگری می‌کشاند. وقتی در کنار آدم‌های دیگر هستید، باید واقعاً بخواهید که با آن‌ها باشید.
گوشیْ آدم‌ها را در لحظات فراغت بسیار کم‌طاقت می‌کند. پی‌درپی گوشی خود را چک می‌کنید و تند و تند پیام‌های ورودی جدیدی از سراسر دنیا روی گوشی‌تان دریافت می‌کنید. افرادی که با آن‌ها مصاحبه کرده‌ام می‌گویند که صحبت‌کردن رودررو با مردم خیلی کُند و حوصله‌سَربَر است.
یکی از نکات مرتبط با استفادۀ ارادی از فناوری این است که بتوانید آن را کنار بگذارید و با خسته‌کننده‌بودن آدم‌ها و کُندی آن‌ها اُخت شوید.
پول: شما دربارۀ ارزشمندبودن ملال و ارتباط آن با خلاقیت و نوآوری هم صحبت کرده‌اید. اینکه به ‌جای استفاده از گوشی برای برانگیختگی دائماً تشویقمان می‌کنید که تنهایی خود را بازیابیم. آیا لازم می‌دانید که توصیه‌های غیرمرسوم بیشتری از این دست از شما بشنویم؟
ترکل: دقیقاً. باید به خودتان اجازه دهید که حوصله‌تان سَر برود. فکر می‌کنم به همین دلیل است که مراقبه (مدیتیشن) هر روز طرفداران بیشتری پیدا می‌کند. با خانمی مصاحبه کردم که به قانونی موسوم به هشت‌دقیقه اعتقاد داشت:
هشت دقیقه به خودتان زمان بدهید تا متوجه شوید که آیا یک گفت‌وگو به ثمر خواهد نشست یا خیر، آیا اصلاً سرانجامی خواهد داشت یا خیر. اما می‌گفت که نمی‌تواند آن هشت دقیقه را تاب بیاورد و آن‌قدر حوصله‌اش سَر می‌رود که سرانجام سراغ گوشی‌اش خواهد رفت…
این بخشی از نیاز به مراقبه است. مردم احساس بی‌قراری می‌کنند. آن‌ها نمی‌توانند زندگی را با سرعت کُند انسانی تحمل کنند. حتی موقع قدم‌زدن در ساحل هم مدام گوشی‌شان را چک می‌کنند. ما در آغاز مسیری برای رسیدن به لحظۀ عقب‌گَرد هستیم.
پول: در جدیدترین کتابتان، بازپس‌گیری گفت‌و‌گو۵، از استراتژی‌های انسانی برای مقابله با افراط در ارتباطات الکترونیکی در مدرسه، محل کار و کوچه و خیابان می‌گویید. نکات اصلییِ که رهبران کسب‌و‌کار‌ها باید در مورد چالش‌های این‌چنینی بدانند، چیست؟

شری ترکل استاد جامعه شناسی فناوری در دانشگاه ام آی تی

ترکل: یکی از مهم‌ترین مطالعات موردی در این زمینه مربوط به مدیری است که از منشی‌اش خواست تا از او در برابر همۀ ایمیل‌ها و تماس‌ها محافظت کند تا او بتواند با آسودگی و در تنهایی بر روی ارائه‌اش کار کند، ولی موفق به این کار نشد و نتوانست کاری کند که در کارش وقفه نیفتد.
شما باید مسیرتان را برای بازپس‌گیری ملال و تنهایی پیدا کنید. اما قبل از آن باید به این فکر کنید که بازپس‌گیری ملال و تنهایی برایتان چه معنایی خواهد داشت. چراکه اگر درست انجامش دهید باید بعدش قادر باشید که گفت‌وگو با دیگران را هم باز ستانید.
شما مادامی که با خودتان گفت‌و‌گوی مناسبی برقرار نکرده باشید قادر نخواهید بود که این کار را با دیگران انجام دهید. اگر تحمل گوش‌دادن به صدای خودتان را نداشته باشید به احتمال زیاد چیزی که در گفت‌وگو‌ها از دیگران می‌خواهید این خواهد بود که به شما بگویند که واقعاً کی هستید.
یاد بگیرید که نیازی ندارید پیوسته پیام ورودی و محرک جدید دریافت کنید، برای بازپس‌گیری گفت‌وگو با مردم، سعی کنید، به‌جای ارسال پیام متنی یا ایمیل، اول سراغ گفت‌و‌گوی مستقیم بروید. اجزای سازندۀ یک مشارکت گفت‌وگو محور را بشناسید. انتظار نداشته باشید که دیگران فوراً با شما هماهنگ شوند. برای شروع، همین‌که کل روز با دیگران پیام ردوبدل نکنید کافی است.
مکان‌هایی را در سازمانتان با‌عنوان گوشی‌ممنوع و فقط برای صحبت‌کردن مستقیم تعیین کنید: مکان‌های مقدسی برای گفت‌وگو.
همچنین وقتی ما ایمیلی را دریافت می‌کنیم تمایل پیدا می‌کنیم که تصمیمات مهم را سرعت ببخشیم، پس لازم است که در جواب فقط بنویسید «دارم روی موضوع فکر می‌کنم» و تماشا کنید که چطور این رویکرد به سرعت منتشر می‌شود. شگفت‌زده خواهید شد و سپس عجیب‌ترین پاسخ‌ها را دریافت خواهید کرد.
پول: گفته‌اید ابزار‌های جدید اپل را، که به کاربر امکان می‌دهد زمان صرف‌شده روی برنامه‌ها را مدیریت کند، به فال نیک می‌گیرید. اما معتقدید که می‌توان آن را صرفاً به‌عنوان یک فناوری بزرگ برای منحرف‌کردن تلاش‌های مدیریتی برای تعامل سالم‌تر میان محصولات و کاربران هم درنظر گرفت. شما گفتید این قدم اول است و قدم دوم می‌تواند این باشد که فناوری تغییر کند و قدری از اغواگری‌اش بکاهد. چه نوع تغییری مدنظرتان است؟
ترکل: کاملاً واضح است که حرکت هوشمندانه‌تر برای این منظور می‌توانست این باشد که آن‌ها پیش از ایجاد این حجم عظیم داده جلوی آن را بگیرند، حجم زیادی از داده که باعث می‌شود مردم بفهمند نمی‌توانند از این همه داده که خودشان تولیدش کرده‌اند دل بکنند.
آن‌ها آگاهانه از فناوری‌هایی استفاده می‌کنند که مردم را در این برنامه‌ها نگه دارند؛ بنابراین کار درست‌تر این است که ابزار‌هایی را در اختیارتان بگذارند که با آن‌ها بتوانید رفتار خودتان در برنامه را رصد کنید. در این صورت، بهتر خواهید توانست کنترل رفتار خود را به ‌دست بگیرید.
قدم دوم این است که با دید انتقادی بیشتری به نحوۀ طراحی برنامه‌هایتان بنگرید. به اینکه آیا لازم است که برنامه‌ها تااین‌حد اغواکننده باشند؟ اینکه این برنامه‌های اغواکننده را برای چه ردۀ سنییِ طراحی می‌کنید؟ و اینکه چه تصمیماتی در مورد نحوۀ استفادۀ مردم از این گوشی‌ها می‌گیرید؟
موضوع وقتی پیچیده‌تر می‌شود که بدانیم این کار‌ها فقط به شرکت‌های فناوری‌محور محدود نمی‌شود. نشد یک‌بار یکی از مجلات مربوط به زنان را باز کنم و داخلش مطلبی نبینم دربارۀ اینکه چگونه واقعیت مجازی و واقعیت افزوده قرار است زندگی من را بهتر کند.
واقعاً قرار است به ‌محض اینکه بتوانم صابون خود را در واقعیت افزوده تجربه کنم، ناگهان زندگی‌ام شادتر شود؟ اینکه قرار است همۀ ابعاد زندگی‌مان به واقعیت افزوده مزین شود یک اغواگر بسیار بسیار بزرگ و وقت‌تلف‌کن برای همۀ ما خواهد بود.

گمان نمی‌کنم که ما این‌گونه به قضایا نگاه کنیم. چیزی که باید به آن فکر کنیم این است که ما به چه فناورییِ نیاز داریم و چرا؛ و هم‌زمان باید جنبشی را برای جاگذاشتن گوشی‌هایمان در خانه راه بیندازیم. ما دنیای کاملاً جدیدی که گوشی‌هایمان قرار است نشانمان دهند را زیادی برای خودمان بزرگ کرده‌ایم.

من، به‌ جای چسبیدن به موضوعات عامه‌پسندِ مُودِ روز، شروع به ایراد نقد‌های اساسی‌تری کرده‌ام دربارۀ اینکه ما چگونه فناوری را به‌عنوان راه‌حلی برای مشکلاتمان می‌بینیم.

اگر جایگاهی که امروز از نظر سیاسی یا فرهنگی داریم راضی‌تان نمی‌کند، واقعیت مجازی و واقعیت افزوده مقصد مناسبی برای فرار از واقعیت موجود است. من به‌شدت نگران نسلی هستم که از وضع موجودش راضی نیست، اما به‌ جای درگیر شدن در فعالیت‌های سیاسی به واقعیت مجازی پناه می‌برد.

• این مطلب گفت‌و‌گویی است با شری ترکل و در تاریخ ۹ نومبر ۲۰۱۸ با عنوان «How to make space for both people and technology» در وب‌سایت تینک:‌اکت منتشر شده است.
•• شری ترکل (Sherry Turkle) استاد برنامۀ علم، تکنالوجی و جامعه در دانشگاه ام. آی. تی. است و آخرین کتاب او تأکید دوباره بر گفت‌وگو: قدرت حرف زدن در عصر دیجیتال (Reclaiming Conversation: The Power of Talk in a. Digital Age) است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا