توافق صلح امریکا و طالبان؛ مسیری به ناکجاآباد
طالبان غیرقابل اعتماد هستند؛ دکترین آنها با مدرنیته و حقوق زنان قابل سازش نیست و در عمل، آنها قادر به داشتن کنترول داخلی لازم و نظم و انضباط سازمانی لازم برای اجرای یک توافقنامه وسیع و گستردۀ مانند این نیستند.
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
با رهبری نیروهای ناتو و امریکا در افغانستان بین سالهای ۲۰۱۱–۲۰۱۳، من دیدگاه خودم را در مورد این توافقنامه دارم که بر مبنای تجربه عملی و زنده است. همانطور که من به طور آشکار گفتهام، طالبان غیرقابل اعتماد هستند؛ دکترین آنها با مدرنیته و حقوق زنان قابل سازش نیست و در عمل، آنها قادر به داشتن کنترول داخلی لازم و نظم و انضباط سازمانی لازم برای اجرای یک توافقنامه وسیع و گستردۀ مانند این نیستند. این به اصطلاح «توافقنامه برای آوردن صلح در افغانستان» نه تنها از سوی طالبان عملی و اجرا نمیشود، بلکه صلح نیز به همراه نخواهد داشت.
در اینجا من شماری از اشتباهات خاص را در چند نقطه بیان خواهم کرد:
امریکا به شمار قابل توجهی از تعهدات بزرگ متعهد شد، طالبان نشدند.
از زمانبندی خاص برای خروج گرفته تا یک سری تعهدات دیپلوماتیک و حقوقی، مذاکره کنندگان ایالات متحده دقیقاً آنچه را که قصد دارند برای تحقق ختم توافق خود انجام دهن به تفصیل ارائه دادند. همه این کارها – به ظاهر – انجام شد تا فضایی ایجاد شود که طالبان احساس کنند ایالات متحده امریکا به روشنی و با حسن نیت کار میکند.
با این حال، طالبان از طرف خود به مواردی بسیار ناچیز که بتوان آن را معنادار ارزیابی کرد، متعهد شدند. خیالپردازی در مورد مذاکرات جاری با حکومت افغانستان یا قصد بزرگ حفظ افغانستان از شر آنهایی که در تبانی با طالبان علیه منافع امریکا و متحدین همکاری میکنند – قابل اندازهگیری و ارزیابی نیست و قابل اجرا نیز نمیباشد. و چرا ما باید باور کنیم که طالبان اکنون با القاعده و دیگران قطع رابطه میکنند، وقتی زیر فشار ۱۵۰ هزار نیروی ایتلاف و صدها هزار نیروی امنیتی افغانستان این کار را نکردند؛ آنها این کار را نخواهند کرد.
این امر تنها نظر من نیست، بلکه رهبران طالبان نیز در محافل غیر رسمی خود همین را میگویند. بدون وجود یک میکانیزم خاص تأییدیه و اجرایی، تعهدات آرزومندانه طالبان غیرممکن خواهد بود و حوادث خشونتآمیز محلی به عناصر سرکش این گروه مرتبط است.
ایالات متحده و طالبان متعهد به گفتوگوهای میانافغانی هستند. خشونتهای جاری از تطبیق آن جلوگیری میکند.
توافق رسمی ایالات متحده و طالبان شمار گفتوگوها را توضیح میدهد که میتواند در آینده بین ایالات متحده، طالبان و دولت افغانستان ادامه یابد. با این وجود، خشونت مداوم، به ویژه علیه جوامع غیرنظامی بیگناه، تا حد زیادی ارزش این بحثها را نفی میکند. طالبان دقیقاً طبق برنامه، به دولت افغانستان حمله میكنند در حالی كه ظاهراً به امریكا و متحدان ما حمله نمیكنند. چرا ایالات متحده باید متعهد به توافقنامهای باشد که طالبان بر اساس آن به نتیجه برسند که امریکا و شرکای ایتلاف از حملات مصئون باشند، اما ایالات متحده باید نسبت به حملات طالبان بالای متحد اصلیش در این جنگ – حکومت افغانستان – شاد و خرم باشد؟ به تنهایی، دولت افغانستان برای یافتن یک دلیل خوب و منطقی برای مواجهه با حملات مداوم، تحت فشار قرار خواهد گرفت. این فعالیتها توسط طالبان تعریف دقیقی از رفتار با عدم حسن نیت است و با خروج ایالات متحده، دولت افغانستان برای پاسخگو دانستن طالبان و وارد شدن در مذاکره با رویکردی برابر حتی از راه دور، اقتدار و قدرت کمتری خواهد داشت.
در چنین شرایطی، کل فرضیه مذاکرات صلح میانافغانی زیر سؤال میرود و به طور بالقوه، بی فایده است.
طالبان ظرفیت محدودی برای کنترول خشونتهای شان دارند، حتی اگر بخواهند این کار را انجام دهند.
بر اساس تجربه خودم، طالبان یک گروه بیش از حد غیر متمرکز و متنوع هستند تا بتوانند خود را به طور معنادار کنترول کنند. بارها در جریان آتشبس عید، در حالی که طالبان از ظرفیت خود برای کنترول خشونت استفاده میکردند، صدها غیرنظامی بیگناه افغانستان کشته و زخمی شدند. شما به طور مستقیم با شورای کویته یا شورای پشاور طالبان مذاکره کنید، با آن هم فرماندهان میدانی هستند که تصمیمات مستقل اتخاذ میکنند و از توافقنامهها و گفتوگوهای «رسمی» غایب هستند.
توافق فعلی حکومت افغانستان را ملزم به آزادی ۵ هزار جنگجوی طالبان میکند. با این حال، با هر مورد آزادی خشونتها بلافاصله افزایش خواهد یافت.
برای اینکه واضح بگویم، اگر ایالات متحده تمایلی به موضع گرفتن به نمایندگی از حقوق زنان نداشت، هیچ مشکلی برای مذاکره در مورد امتیاز و حق ویژه حکومت افغانستان در مورد آزادی ۵ هزار جنگجوی طالبان نیز نداشت. این ۵ هزار زندانی در دست حکومت افغانستان است چون آنها قاتلان هستند. قاتلان نیروهای امنیتی افغانستان، اما بدتر از آن، قاتلان افراد ملکی بیگناه.
پس باید بدانیم که این جنبه توافقنامه برای حکومت غنی بسیار سخت تمام میشود که در عوض در تصمیمگیری آنها از سوی حکومت ایالات متحده باید حمایت میشد، به ویژه با توجه به این احتمال که این افراد در عرض چند روز پس از آزادی شان در خط مقدم نبرد حضور یابند. این نقص حیاتی توافقنامه است و من شگفتزده نشدم که پس از ۲۴ ساعت از امضای این توافقنامه، رییس جمهور اشرف غنی آزادی این زندانیان را انکار کرد. اگر این زندانیان آزاد شوند، باید با رضایت و در نتیجه گفتوگوهای میانافغانی باشد، نه به عنوان پیش شرط از سوی طالبان برای گفتوگو با حکومت افغانستان، و مطمئناً نه در آغاز گفتوگوها.
سرانجام و مهمتر از همه، ایالات متحده نتوانسته است یک معیار بینالمللی قابل قبول برای حقوق زنان برقرار کند.
وقتی در مورد موضع امریکا در رابطه به حقوق زنان در چهارچوب گفتوگوهای ایالات متحده و طالبان سوال شد، مقامات امریکایی هر گونه نقش امریکا را در تضمین حقوق زنان رد کردند و پیشنهاد دادند که این امر به مردم افغانستان واگذار شود. جایگاه زنان در افغانستان امروز دقیقاً نتیجه مشارکت ایالات متحده و ایتلاف است و هرگز نمیتوانست بدون ایستادگیهای شجاعانه از سوی فعالان زن افغانستان و نیز تعهد دوامدار ما طی دو دهه گذشته روی حقوق زنان، ظهور کند.
این امر کاملاً پوچ است که باور کنیم دولت افغانستان و طالبان بتوانند به نتیجه در مورد زنان افغانستان برسند که مطابق با ارزشهای ما باشد.
طالبان میدانند که چه سالی است و اینکه نیروهای امریکایی پیش از انتخابات ریاست جمهوری این کشور بیرون خواهند شد. آنها شرط میبندند که این اداره (دولت ترامپ) – که به دنبال اشاره به این توافقنامه در کمپاینهای انتخاباتی خود به عنوان شواهدی مبنی بر حفظ وعدههای خود است – به هیچ عنوان تمایلی برای ملغای این توافق ندارد یا با نقض قوانین محلی بر نخواهند گشت. طالبان هرچیزی هستند: فروشندگان مواد مخدر، عاملان خشونت علیه زنان و تروریست، اما یک چیز نیستند: احمق.