توافق طالبان و امریکا؛ محوریت دولت در گفتوگوهای میانافغانی به صلح میانجامد
اگر این نیروهای مردمی در کنار دولت قرار بگیرند و در جانب مقابل تنها گروه طالبان قرار داشته باشد، بدون شک مذاکره از موضع قدرت صورت خواهد گرفت و چنین میپندارم که از این طریق به صلح پایدار خواهیم رسید در حالی که نظام و ارزشهای سالیان پسین را نیز حفظ کردهایم.
مایک پمپئو وزیر امور خارجه امریکا در تماس تیلفونی به رییس جمهور اشرف غنی از «پیشرفت قابل ملاحظه» در مذاکرات امریکا و طالبان خبر داد.
مقامات امریکایی و افغانستان نیز گفتهاند که دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا توافقنامه صلح با طالبان را پذیرفته است، با این شرط که طالبان «به تعهدات خود برای کاهش دایمی خشونتها» در افغانستان عمل کنند.
از سویی هم، آسوشیتدپرس به نقل از منابعی در میان طالبان گفته که این گروه با ارائه پیشنهاد ۷ روزه کاهش خشونت، به واشنگتن اولتیماتوم داده تا در این زمینه پاسخ دهند، در غیر آن همه چیز ضرب صفر خواهد شد.
ایالات متحده بعد از بیش از یک سال مذاکره با هیئت طالبان در قطر، ظاهراً به پیشرفت قابل ملاحظه در زمینه گفتوگوهای صلح دست یافته، اما بخش مهم و پیچیده روند صلح، گفتوگوهای میانافغانی است که تاکنون حرفی از آن به میان نیامده و دورنمای آن نیز مبهم به نظر میرسد.
به فرض این که مذاکرات امریکا و طالبان به نتیجهای دست یافته و توافقنامه صلح بین دو طرف در آینده نزدیک به امضا رسد، اما بحث اصلی اجماع و یکدستی حکومت-سیاسیون در افغانستان است که به احتمال زیاد وجود ندارد و سیاسیون بدون درک وضعیت حساس کنونی، هر کدام بر طبل خود میکوبد و ساز خود را میزند.
با این حال، چالش عمده فراروی روند گفتوگوهای میانافغانی، زمانی ظهور خواهد کرد که طالبان با داشتن یک تیم مذاکرهکننده، آمادگی کامل داشته باشند و در این طرف پراکندگی همچنان وجود داشته باشد. بدون شک، رفتن به سوی گفتوگو با طالبان با عدم داشتن موضع واحد، محکوم به شکست است و یا دستکم نتایج پرباری نخواهد داشت. این امر میتواند دستاوردهای چندین سالۀ ملت را در راستای آزادی بیان، حقوق زنان و نظام مردمسالاری با خطر مواجه سازد و امید کسانی را که در این راه قربانی شدهاند، از بین ببرد.
هر گونه اقدام یکجانبه و عدم اجماع در مذاکرات میانافغانی، بحرانی تازه بر دفتر بحرانهای چهل ساله افغانستان است و احتمال آغاز جنگی جدید را بلند میبرد.
برخی سیاسیون به نشست بن اشاره میکنند و با تمسک به آن میخواهند نوعی فرافکنی کرده و حاکمیت موجود را دور بزنند. اما در این مورد در نظر گرفتن این نکته ضروری است که در آن برهه زمانی، کشور فاقد یک حکومت مرکزی مشروع بود و ضرورت زمانه ایجاب میکرد که سیاسیون از جناحهای مختلف گرد هم آیند و نظامی را بنیان بگذارند که امروز موجود است.
در این وضعیت و با موجودیت نظام، بدون شک هم استمعال مشروع قوه در حیطه صلاحیتهای آن است و هم نماینده مشروع ملت میباشد، پس بهترین گزینه این خواهد بود که در گفتوگوهای میانافغانی، محوریت مذاکرات در دست دولت بوده و سیاسیون نیز در کنار آن قرار داشته باشند. سیاسیونی که امروز بیرون از حکومت هستند نیز با حاکمیت دست کم یک وجه مشترک دارند و آن باورمند بودن به نظامی است که در بن به وجود آمد.
اکنون رسالت بزرگان، چهرههای سیاسی و رهبران احزاب است که در محور دولت گرد هم بیایند و بار دیگر یک معضل کلان ملی را در اتحاد و همراهی حل کنند. اگر این نیروهای مردمی در کنار دولت قرار بگیرند و در جانب مقابل تنها گروه طالبان قرار داشته باشد، بدون شک مذاکره از موضع قدرت صورت خواهد گرفت و چنین میپندارم که از این طریق به صلح پایدار خواهیم رسید در حالی که نظام و ارزشهای سالیان پسین را نیز حفظ کردهایم.