توطئههای پنهان ثبت سادات به عنوان قوم مستقل
ما را به عنوان قوم مستقل از پیکر عزیز تشیع و ملت اهل بیت جدا نسازید و نه از پیکر پشتونها، تاجیکها، هزارهها و … بگذارید گل سر سبد همه اقوام باشیم و همچنان مقدس و قابل احترام همه.
شخصاً از نظر احساسات نژادی به عنوان یک سیّد از رسمی شدن عنقریب سادات به عنوان قوم مستقل طی فرمان تقنینی رییس جمهور شادمان شدم؛ اما به عنوان یک روشنفکر باسواد و احیاناً متفکر و دوراندیش، هم تباران عزیزم را متوجه توطئههای پشت پرده و زیر پوست این قضیه میسازم تا مسئولیتم را ادا نموده و فرداها بار وجدانی سکوت در مقابل آن بر دوشم نباشد.
۱- حکومت فاشیزم میخواهد با تبارز دادن و گویا رسمیت دهی اقوام کوچک و گروههای اجتماعی مُهر غلط هویت افغانی را بر پیشانی ما بزند و در تذکرههای برقی همه را به صورت عام «افغان» درج کند.
۲- یک تعداد دست اندرکاران این پروسه در زمان انتخابات میخواهند تنور را گرم کرده و به نان و نوایی برسند و هویت مقدس ما را فدای شکم و زیر شکم شان نمایند.
۳- شیعه در افغانستان در اقلیت است و پارچه پارچه کردن بیشتر آن تحت عنوان قوم و ملیت و زبان جفای بزرگی در حق اهل بیت و «امام جعفر صادق» و «امام زمان» است.
ما همه شیعه و علوی و جعفری هستیم
۴- از نظر علمی و اتنولوژی، قومی در جهان به نام سادات یا آقایان وجود ندارد، اگر دنبال هویت قومی و نژادی خود هستید «عرب» بنویسید و اگر حتی طایفه تان را رسمی میسازید «بنی هاشم» بنویسید که واژههای علمی حقوقی و مشهور و تاریخی است.
۵- «سادات» یک هویت غیر علمی و فقط یک گروه اجتماعی است، نه قوم! در تمام کشورها حتی بیشتر از افغانستان سادات به عنوان «بنی هاشم» و مشخصتر، نسل پیامبر اسلام وجود دارد اما قومی به نام سادات نیست. مثلاً در ایران، عراق، حجاز و شامات، هند و پاکستان، آسیای میانه و … چون سید در عربی کلمه عام و احترامی است به معنای «آقا» در کشورهای عربی زبان ممکن است به هر فردی غیر از تبار بنی هاشم اطلاق شود.
۶- یک قوم با فرمان تقنینی رییس جمهور یا هر کسی دیگر ساخته نمیشود و از نظر اتنولوژی قواعد و اصولی دارد.
۷- ما را به عنوان قوم مستقل از پیکر عزیز تشیع و ملت اهل بیت جدا نسازید و نه از پیکر پشتونها، تاجیکها، هزارهها و … بگذارید گل سر سبد همه اقوام باشیم و همچنان مقدس و قابل احترام همه! برای رسیدن به قدرت و ثروت راههای دیگری را جستوجو کنید و با ریسمان خودتان به چاه پایین نشوید که این کار ما را بیشتر ضعیف و منزوی میسازد.
۸- چه بهتر است که در شناسنامههای برقی و سرود ملی و قانون اساسی نامی از قوم و طایفهای به میان نیاید وهمه، تا اسم این کشور افغانستان است افغانستانی باشیم و اگر خیلی احساسات تباری در روح و روان ما زبانه میکشد به همان افزودن «سید» در پیشوند نام مان و تخلصهای «هاشمی و علوی و حسینی و فاطمی و موسوی و سجادی و سادات و …» و ملیت عربی خود قناعت کنیم.
گرچه عربی بودن و قریشی بودن و حتی هاشمی بودن هم کدام فضیلت ندارد ولی هویت اجتناب ناپذیر است و نمیشود آنرا کتمان یا تبدیل کرد.
ابوجهل هم عرب بود؛ یزید از قریش، ابولهب و متوکل هاشمی بودند! ابوبکر بغدادی هم خود را سید و از نسل پیامبر میداند، تازه ملکه بریتانیا را هم میگویند سیده است.