آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

جستجو برای ثبات در افغانستان!

قدرت‌های بزرگی مانند چین و روسیه بر روابط دوجانبه خود با تهران و اسلام‌آباد تکیه خواهند کرد تا اطمینان حاصل کنند که بلاتکلیفی در افغانستان، برنامه‌های استراتژیک آن‌ها را در آسیای میانه و جنوبی بر هم نزند

ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
خروج ایالات متحده از افغانستان در تابستان گذشته بسیاری از کشورهای همسایه را که به انجام مسئولیت سنگین ایالات متحده در منطقه عادت کرده بودند، دچار مشکل کرد. با غنودن طا-لبان در کابل، شبکه‌های شبه‌نظامی احتمالاً گسترش خواهد یافت و ناامنی ممکن در سراسر مرزهای افغانستان نفوذ کند. این دورنما همچنان عامل نگرانی در ده‌ها کشور است. با این حال، ایران و پاکستان بزرگ‌ترین همسایه‌های افغانستان، دو کشوری اند که بیشترین نفوذ را در این کشور دارند و همچنین بیشترین خطر.
مرزهای طولانی ایران و پاکستان با افغانستان همراه با پیوندهای تاریخی قومی، زبانی و فرهنگی به این دو کشور میدان داده تا نقش مهمی در امور داخلی افغانستان ایفا کنند. در مقابل، هیچ یک از سه کشور همسایه آسیای میانه یا چین که با افغانستان محصور در خشکی هم مرز هستند، به آن اندازه در این کشور نفوذ ندارند. چین برای مدیریت افغانستان تحت سلطه طا-لبان روی ایران و پاکستان حساب می‌کند و کشورهای عربی خلیج فارس برای اطمینان از تامین منافع خود در این کشور به پاکستان متکی هستند. پس از خروج ایالات متحده، ایران و پاکستان رقبای اصلی خواهند بود که آیندۀ افغانستان تحت کنترول طا-لبان را شکل می‌دهند.
پایان دوره طولانی مداخلات مستقیم قدرت‌های بزرگ در افغانستان، خلا خطرناکی را بر جای گذاشته است. ایران و پاکستان با وجود اختلافات فراوان، هر دو به دنبال ثبات و امنیت در کشوری هستند که دو نسل در وضعیت جنگی قرار داشته است. منافع آن‌ها در افغانستان اغلب از هم گسسته یا در تضاد مستقیم قرار گرفته است، اما اکنون آن‌ها مجبور به همکاری به شیوه‌هایی خواهند بود که در گذشته چنین نکرده‌اند.
امور ازهم می‌پاشد
ایران و پاکستان به طا-لبان نیاز دارند تا دولتی بسازند که بتواند اندکی ثبات را حفظ کند و داعش شاخه خراسان و سایر بازیگران جهادی فراملی را تحت کنترول داشته باشد. ایران که به تازگی تهدید داعش را در جناح غربی خود در عراق خنثی کرده است، نمی‌خواهد شاهد افزایش قدرت جهادی‌ها در جناح شرقی‌اش باشد. پاکستان نگران است که فعالیت‌های داعش در افغانستان، شبه‌نظامیان را در داخل مرزهایش تحریک کند. طا-لبان اکنون ممکن است از نظر نظامی بر افغانستان تسلط داشته باشند، اما تا استقرار حکومت مؤثر در سراسر کشور فاصله بسیار دارد و در غیاب رسمیت بین‌المللی حکومت شان، هرگز به اقتصاد قابل دوام اهمیتی نمی‌دهند. در این شرایط داعش می‌تواند پا به میدان بگذارد. این گروه شبه‌نظامی و سایر نیروهای جهادی فراملی از تقلای طا-لبان برای ایجاد تعادل بین مصلحت‌گرایی لازم برای حکومت‌داری با تعهدات ایدئولوژیکی اصلی شان سود خواهند برد. اگر طا-لبان رفتار خود را تعدیل کنند، ممکن است بسیاری از اعضای آنان به گروه‌های رادیکال‌تر بپیوندند.
افغانستان همچنین دروازه بزرگی برای ایران و پاکستان به آسیای میانه است، به‌ویژه از نظر انرژی و مسیرهای تجاری. آن‌ها مشتاق هستند تا از طریق برنامه زیرساختی گسترده‌ای که به عنوان ابتکار کمربند و جاده شناخته می‌شود، از تلاش‌های اتصال منطقه‌ای چین بهره ببرند. بزرگ‌ترین پروژه کمربند و جاده چین، دهلیز اقتصادی چین و پاکستان است که از مناطق نزدیک مرز افغانستان می‌گذرد و در برابر حملات طا-لبان پاکستانی و نیز شبه‌نظامیان جدایی‌طلب بلوچ آسیب‌پذیر است. پاکستان در تلاش است تا طا-لبان افغان را وادار به سرکوب گروه‌های شورشی بلوچ کند که در خارج از افغانستان فعالیت می‌کنند، اما بعید است که حاکمان جدید کابل، همتایان طا-لب پاکستانی خود را که از پناهگاه در افغانستان برخوردار هستند، مهار کنند. در نتیجه، ناامنی که از افغانستان سرچشمه می‌گیرد، طرح‌های چین در پاکستان را تهدید می‌کند. به همین ترتیب، ایرانی‌ها امیدوارند که توافق هسته‌ای جدید به چینی‌ها اجازه دهد تا برنامه‌های خود را برای گسترش کمربند و جاده به کشورشان ادامه دهند. بنابراین، ایران و پاکستان منافع مشترکی در یک افغانستان باثبات دارند و هر دو کشور متوجه شده‌اند که این امر به این زودی‌ها ظهور نخواهد کرد. اما اگر ایران و پاکستان از رقابت در افغانستان بگذرند و با یکدیگر هماهنگی و همکاری کنند، چنین ثباتی ممکن بیشتر شود.
بین دشت و فلات

قرن‌ها، دولت‌هایی که در فلات فارس در غرب افغانستان و آن‌هایی که در دشت‌های پنجاب در شرق این کشور ظهور کردند، بر سر قلمرو آن رقابت می‌کنند. دولت-ملت‌های مدرن ایران و پاکستان تنها آخرین بازیگرانی هستند که در این پویایی محبوس شده‌اند. در این رقابت پاکستان نسبت به ایران از برتری جغرافیایی و فرهنگی برخوردار است. مرز این کشور با افغانستان تقریباً سه برابر طولانی‌تر از مرز ایران با افغانستان است که به پاکستان اجازه می‌دهد تا بر رویدادهای این کشور محصور در خشکی تأثیر بگذارد. ایران به طور سنتی با گروه‌های مختلف قومی افغانستان (شامل جوامع تاجیک، ازبیک، هزاره، ترکمن، ایماق و بلوچ) ارتباط داشته و از این واقعیت که زبان این کشور فارسی است، بهره می‌برد. این امر به تهران اجازه می‌دهد نه تنها با گروه‌های قومی دیگر بلکه با پشتون‌ها نیز روابط عمیقی برقرار کند.
در دهۀ ۱۹۹۰، حمایت پاکستان از طا-لبان قدرت این روابط را نشان داد. چهار سال پس از سرنگونی دولت کمونیستی در سال ۱۹۹۲ از سوی گروه‌های اسلام‌گرا، طا-لبان به عنوان قدرتمندترین شبه‌نظامیان در فضای جنگ افغانستان ظاهر شدند و حمایت پاکستان را به دست آوردند. حمایت پاکستان به طا-لبان کمک کرد تا اولین حکومت خود را در سال ۱۹۹۶ پایه‌گذاری کنند. حتی پس از این‌که ایالات متحده طا-لبان را در سال ۲۰۰۱ سرنگون کرد، اسلام‌آباد به حمایت از این گروه ادامه داد.
طا-لبان همچنان بزرگ‌ترین جنبش سیاسی افغانستان است که پس از شکست در سال ۲۰۰۱ برای بازپس گیری کشور، خود را احیا کرده‌اند.
دورنمای جئوپولیتیکی در این کشور طی ۲۰ سال گذشته به شدت تغییر کرده است. پاکستان مانند دهه ۱۹۹۰ بر طا-لبان نفوذ ندارد. طا-لبان خود دیگر تنها یک پدیدۀ پشتون نیستند. در واقع، آن‌ها تأثیر قابل توجهی بر جوامع قومی داشته‌اند. همین که این گروه شبه‌نظامی به سرعت مناطقی را در شمال کشور در اوایل اگست ۲۰۲۱ تصرف کرد، بیان‌گر این مدعا است. در ۱۵ سال گذشته، ایران نیز روابط خود را با عناصر طا-لبان توسعه داد؛ اذعان بر این امر که این شبه‌نظامیان بسیار قدرتمند و مهم باقی ماندند و نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت.
پاکستان تلاش کرد تا با سایر نیروها در افغانستان روابط برقرار کند. اولین بار حدود ۱۵ سال پیش با دولت کابل و جناح‌های ضد طا-لبان تماس گرفت. این پیشنهادات همیشه به گرمی مورد استقبال قرار نگرفت. مخالفان دیرینۀ طا-لبان عمیقاً نسبت به اسلام‌آباد بی‌اعتماد بودند. در همین حال، تلاش پاکستان برای همکاری با مبارزات جنگی ایالات متحده منجر به از دست دادن انحصار نفوذ این کشور بر طا-لبان شد. در اواسط دهۀ ۲۰۱۰، طا-لبان نه تنها روابط خود را با ایران گسترش داد، بلکه مذاکراتی را با واشنگتن آغاز کرد، دفتر سیاسی در قطر تأسیس کرد و روابط خود را با دیگر قدرت‌ها مانند چین، روسیه، ترکیه، کشورهای اروپایی و سایر کشورها تعقیب کرد. با این وجود، اسلام‌آباد همچنان وسیع‌ترین ارتباطات را با جنبش شورشی افغانستان داشت، به‌ویژه با جناح حقانی مستقر در شرق افغانستان و شورای قدیمی کویته که از مراکز اصلی طا-لبان در جنوب این کشور نمایندگی می‌کند.
همکاری ناخواسته
اکنون که طا-لبان بر مسند قدرت نشستند و نیروهای مخالف سرکوب شده‌اند، تهران و اسلام‌آباد با وضعیتی روبرو است که احتمالاً برای آن آماده نبودند. آن‌ها چگونه تضمین کنند کسانی که به آن‌ها کمک کردند تا شورش را راه‌اندازی کنند، اکنون به گونه‌ای حکومت کنند که منجر به ناامنی گسترده‌تر نشود و منافع ملی آن‌ها را تهدید نکند؟
ایران و پاکستان متوجه شده‌اند که باید در مدیریت وضعیت امنیتی افغانستان همکاری کنند.
با وجود تلاش‌ها برای همکاری، ایران و پاکستان نمی‌توانند مراقب یکدیگر نباشند. تهران نگران روابط نزدیک اسلام‌آباد با عربستان سعودی و امارات متحده عربی است و از این هراس دارد که سعودی‌ها و اماراتی‌ها با استفاده از این روابط برای ایران دردسر ایجاد نکنند. کشورهای حاشیه خلیج فارس می‌توانند با مشکل‌سازی برای ایران در افغانستان و پاکستان، با تحرکات ایران در جهان عرب مقابله کنند.

پاکستان همچنان نگران همسویی نزدیک‌ رقیبش هند با ایران است. منافع ایران و هند در افغانستان مدت‌ها همپوشانی داشته است؛ یعنی تمایل مشترک برای اطمینان از این که اسلام‌گرایان متخاصم علیه تهران و دهلی‌نو قادر به فعالیت آزادانه در این کشور نباشند. ایران و هند همراه با روسیه، در دهۀ ۱۹۹۰ برای حمایت از ایتلاف شمال همکاری چشم‌گیری داشتند. اگرچه چین و پاکستان در کنفرانس منطقه‌ای افغانستان در ماه نوامبر که توسط اجیت دوال مشاور امنیت ملی هند برگزار شد، شرکت نکردند، دریاسالار علی شمخانی دبیرشورای امنیت ملی ایران (به همراه همتایان خود از کشورهای آسیای میانه و روسیه) شرکت کردند. اما خروج ایالات متحده از افغانستان و به تعقیب آن سقوط جمهوری اسلامی افغانستان که از حمایت بین‌المللی برخوردار است، مشکل استراتژیک بزرگی برای هند ایجاد کرده است. با رویکار آمدن طا-لبان در کابل، دهلی‌نو نفوذ خود را در افغانستان از دست داد. با این حال، همکاری با ایران می‌تواند دسترسی جایگزین هند را در این کشور فراهم کند.
افغانستان، چندین دهه است که حیاط خلوت استراتژیک مشترک برای ایران و پاکستان بوده است. پاکستانی‌ها مدت‌هاست که به دنبال یک دولت دوست در جناح غربی خود هستند تا بتوانند بر دشمن اصلی جئوپولیتیک خود در شرق، یعنی هند تمرکز کنند. برای ایرانیان، جهان عرب در غرب به طور سنتی اولویت آن‌ها بوده و افغانستان تنها عرصه فرعی است. اما فروپاشی جمهوری اسلامی افغانستان که از حمایت بین‌المللی برخوردار بود به افغانستان نقش بسیار مهم‌تری در استراتژی‌های امنیت ملی هر دو همسایه داده است.
ایران و پاکستان بیشترین تأثیر را بر هر نتیجه‌ و برایندی در افغانستان-تحت کنترول طالبان خواهند داشت. قدرت‌های بزرگی مانند چین و روسیه بر روابط دوجانبه خود با تهران و اسلام‌آباد تکیه خواهند کرد تا اطمینان حاصل کنند که بلاتکلیفی در افغانستان، برنامه‌های استراتژیک آن‌ها را در آسیای میانه و جنوبی بر هم نزند.

نویسنده

کامران بخاری

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا