اختلاف و جنجال بر سر معنا و تفسیر واژهها و اصطلاحات در افغانستان از دیرباز به اینسو جریان داشته و نوسانات زیادی را تجربه کرده است.
گاهی تند و خشن شده و گاهی هم در حد میزگردهای رسانهای باقی مانده است، اما هر دو طرف ستیزه بر سر معانی واژهها و اصطلاحات کوتاه نیامده و از مواضع خویش عقب ننشستهاند .
در یک طرف این ستیزهها بیشتر فارسی زبانان قرار داشته و در طرف دیگر پشتونهایی قرار گرفتهاند که مخالف بکارگیری اصطلاحت و واژههای به زعم آنها ایرانی هستند.
در سالهای گذشته بکارگیری واژههای مثل دانشگاه و دانشکده به جای پوهنتون و پوهنزی از سوی فارسیزبانان حساسیت حلقاتی را در میان پشتونها برانگیخته و واکنشهای تندی را در پی داشته است.
بلند کردن لوحه دانشگاه بلخ که در آن دانشگاه نوشته شده بود، در مزارشریف به خشونت گرایید و شماری را زخمی ساخت، ولی سرانجام این لوحه بلند شد و تاکنون نیز در سر درِ دانشگاه بلخ وجود دارد.
زمانی هم جنجال بر سر نام نگارستان ملی در کابل بالا گرفت و هر دو جانب کوشیدند که نام مورد نظر خودشان بر این نهاد گذاشته شود، جنجال نگارستان ملی به پارلمان نیز راه یافت و نمایندگان مجلس موضعگیریهای متفاوتی از خود نشان دادند.
اما به تازهگی موضعگیری گلبدین حکمتیار در مورد اصطلاح «شهروند» موج زیادی از واکنشها را در جامعه و فضای مجازی خلق کرد، ازموافق گرفته تا مخالف.
در گذشته هم حبیب الرحمان حکمتیار، پسر آقای حکمتیار واژه شهروند را «ایرانی» خوانده و کسانی را هم که این واژه را به کار میبرند، توهین کرده بود.
اما موضعگیری آقای حکمتیار در یک نشست خبری در مورد واژههای شهروند و تبعه در نوع خود جالب و قابل دقت است.
سه موضوع میتواند در این موضعگیری آقای حکمتیار بررسی شده و جمعبندی گردد که چرا حکمتیار همانند پسرش موضع مخالف گرفت و حتا متوسل به سکوت سیاسی نگشت.
یک موضوع میتواند ناآگاهی گلبدین حکمتیار از معنی واژه شهروند باشد و اینکه این واژه به عنوان اصطلاحی برای تعریف باشندگان یک سرزمین و رابطهی آنها با نهادی که دولت نامیده میشود به کار میرود،نه به معنای شهرنشین که باشندگان دهات را در بر نگیرد .
شاید حکمتیار به خوبی در مورد مصطلح شدن واژه دقت نکرده، زمانی که یک واژه اصطلاح میشود، معنای اولیه خود را از دست میدهد و معنای ثانوی و مجازی را اختیار کرده و دگردیسی معنایی میپذیرد. همانگونه که واژه پوهنتون دیگر یک کلمه مرکب نبوده و اصطلاحی است برای نامیدن نهادی که باید اکادمیک باشد و تحصیلات عالی در آن فراگرفته شود .
موضوع دوم حساسیت قومی است، در افغانستان حساسیتهای قومی در حدی نیرومند است که هیچکس از آن مصئون نیست و به نحوی آن را بروز میدهد. آقای حکمتیار هم نمیتواند از تعصبات قومی و زبانی مبرا باشد و این موضعگیری هم میتواند نشاندهنده طرز فکر وی نسبت به زبانهای موجود در کشور باشد. روی تند این موضوع در موضعگیری که قبلاَ پسر آقای حکمتیار در برابر واژه شهروند داشت، به خوبی نمایان است.
موضوع سوم راضی نگهداشتن هوادران حزب اسلامی است. حکمتیار از سوی شماری از پشتونها و هواداران حزب اسلامی به مثابه ناجی و هادی قوم پشتون به کابل آورده شد. ظاهراً حکمتیار نمیخواهد این موقف را از دست بدهد. ویدیوهایی که از این چهره سیاسی در شبکههای اجتماعی موجود است، این ادعا را ثابت میسازد که حکمتیار چرا اینگونه موضع میگیرد و در پی چیست؟
با توجه به این مسایل و با در نظر گرفتن کتابهایی که با نام حکمتیار نشر شده، چنین میتوان نتیجه گرفت که حکمتیار به خوبی میداند شهروند به معنای شهرنشین نیست، ولی از سویی عرق قومی و از سوی دیگر راضینگهداشتن هواداران حزب اسلامی او را وادار به چنین موضعگیری میکند.
شکوهمند – کابل