آخرین اخباراسلایدشوتحلیلجهانخبر های مهمسیاست

خروج از افغانستان با کمک روسیه

اگر این نشست‌ها توسط روسیه در ایجاد زمینه برای مذاکرات همه جانبه صلح شود که مردم افغانستان به آن نیاز داشته و مطمئناً مستحق هم هستند، واشنگتن باید اجازه دهد این روند نقش خود را بازی کند و ببیند که به کجا منجر می‌شود.

این که نگوییم ایالات متحده و روسیه خود را در طرف‌های مخالف برخی منازعات بزرگ جهان می‌یابند، کتمان حقیقت خواهد بود. از جنگ داخلی سوریه گرفته تا درگیری داخلی اوکراین، تا کنترول تسلیحاتی و مداخله انتخاباتی، توافق موقت و یا روش سازش بین واشنگتن و مسکو به نظر می‌رسد اغلب به نوعی عادت تبدیل شده است. روابط امریکا و روسیه از زمان ساخت موشک در اوایل دهه ۱۹۸۰ ممکن در پایین‌ترین سطح خود قرار داشته باشد.
با این حال، جنگ بی‌پایان افغانستان این ظرفیت و توانایی را دارد تا این دو رقیب را به هم نزدیک سازد.
با آن که منافع ملی-امنیتی روسیه و امریکا در کشورهای خشونت‌زده آسیای مرکزی قطعاً مشابه نیست، ولی هردو کشور برای این که افغانستان به زمین بازی تروریستان مبدل نشود، هدف مشترکی دارند؛ جایی که تهدید طولانی مدت برای مردم شان خواهد بود. به نظر می‌رسد هر دو به این نتیجه رسیده‌اند که دیپلماسی در میان مردم افغانستان تنها راه دستیابی به این هدف است. ادامه جنگ نه تنها آسیب به کشوری است که شاهد چهار دهه متوالی خونریزی بوده، بلکه فرصت‌هایی را برای گروه‌های تروریستی مانند القاعده و داعش فراهم می‌کند تا نفوذ خود را در بدنه سیاست افغانستان عمیق‌تر کند.
ایالات متحده، روسیه و چین طی نشستی در ۲۵ اپریل در مسکو با صدور اعلامیه‌ای مشترک سه‌جانبه قصد خود را برای حمایت از «روند صلح فراگیر به رهبری و مالکیت مردم افغانستان» اعلام کردند. روسیه برای اعتبار خود تلاش کرد تا گفت‌وگوهایی را تنظیم و تسهیل کند. از ماه نومبر گذشته تاکنون، سه کنفرانس میان‌افغانی در روسیه، به شمول بحث‌ها بین مقامات طالبان و سیاست‌مداران اپوزیسیون برجسته افغانستان انجام شده است. آخرین دور این گفت‌وگوها هفته گذشته انجام شد؛ جایی که نمایندگان طی دو روز در مورد ضرورت صلح در افغانستان و یافتن راه‌هایی برای ختم بُن‌بست مذاکرات صلح، سخنرانی کردند.
در حالی که به استدلال طالبان مبنی بر این که «پیشرفت قابل قبول» در مسکو صورت گرفته، به دیده شک و تردید نگرسته شود، ولی این مسئله نباید به کلی نادیده گرفته شود. حقیقت تلخ این موضوع این است که مذاکره، تنها بدیل برای چهل سال جنگ دیگر خواهد بود.
ارزیابی بی‌عیب و نقص انگیزه روسیه همواره مشکل بوده است. ولادیمیر پوتین شخص زیرک و با جستارهای ماکیاولستی است که تشخیص استراتژی‌اش معمولاً دشوار می‌نماید. در گذشته، مسکو در افغانستان مفید نبوده است؛ جنرال جان نیکلسون که فرماندهی نیروهای ایالات متحده و ناتو را در ماه سپتمبر گذشته تحویل داد، آشکارا روس‌ها را متهم به کمک‌های نظامی به طالبان در مرز شمالی افغانستان می‌کرد. (مقامات روسیه این ادعاها را رد و بی‌اساس می‌دانند.) هیچ شکی نیست که پوتین – کسی که همواره گسترش قدرت روسیه را در آنچه که وی به عنوان رقابت بلندمدت جئوپولیتیک با امریکا می‌پندارد، در سر می‌پروراند – احتمالاً در نظر دارد از طریق مذاکرات افغانستان در مسکو نفوذش را با هزینه واشنگتن در این روند افزایش دهد.
با این همه، ایالات متحده باید نسبت به آنچه حکومت روسیه انجام می‌دهد، با چشم روشن و ذهن باز ببیند. برخی در دولت ترامپ احتمالاً نسبت به گفت‌وگوهای میان‌افغانی در روسیه به چشم طرح شوم برای تضعیف یا از بین بردن تلاش‌های دیپلماتیک زلمی خلیلزاد با طالبان می‌بیند. حقایقی را می‌توان خیلی خوب نسبت به این اتهامات بیان کرد.
اما اگر این نشست‌ها توسط روسیه در ایجاد زمینه برای مذاکرات همه جانبه صلح شود که مردم افغانستان به آن نیاز داشته و مطمئناً مستحق هم هستند، واشنگتن باید اجازه دهد این روند نقش خود را بازی کند و ببیند که به کجا منجر می‌شود. البته، این بدان معنی نیست که دولت ترامپ باید از گفت‌وگوهای خود با طالبان در دوحه منصرف شود. خلیلزاد باید به فشارها بالای هراس‌افکنان برای اهمیت مذاکره و گفت‌وگو با مردم افغانستان در مورد آینده کشورشان ادامه دهد.
اما همزمان با این گفت‌وگوها، مهم است در نظر داشته باشیم هر نشستی که مردم افغانستان را – برخاسته از ایدئولوژی‌ها و گذشته متفاوت باشد – برای گفت‌وگو در یک اتاق تشویق کند، از هر گزینه‌ای دیگر بهتر خواهد بود.
جنگ در افغانستان تا آن اندازه طولانی شده که جوان‌ترین سرباز امریکایی که اکنون برای اعزام آماده می‌شود، در شروع آن نوزادی بیش نبود. امریکایی‌ها از جنگ خسته شده‌اند. برای بسیاری هم خیلی ساده، بی‌تفاوت شده است.
صلح یک چشم‌انداز دور است. اما زمانی که فرصتی به وجود می‌آید، ایالات متحده باید آن را بپذیرد و حمایت و تشویق کند – حتی اگر مسئول آن روند نباشد و ممکن مجبور به تقسیم موقعیت برجسته شود.

نویسنده

چارلز ری

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا