آخرین اخباراسلایدشوافغانستانتحلیلسیاست

خروج زودهنگام؛ توافق صلح بدون پشتیبانی اقتصادی پایدار نیست

هر گونه حل و فصل سیاسی بین دولت افغانستان و طالبان کاملاً به خودی خود عملی نخواهد بود؛ بازیگران خارجی باید با پیوند دادن توافق با مزیت‌های معتبر اقتصادی از آن پشتیبانی کنند.

قیاس‌های تاریخی به ویژه با ویتنام خطرپذیر و ناقص است، اما عناصری از خروج ایالات متحده در افغانستان وجود دارد که همانند سایگون سال ۱۹۷۵ احساس می‌شود. در حالی که ایالات متحده گزینه‌هایی را برای پایان دادن به حضور نظامی تقریباً دو دهه خود در این کشور بررسی می‌کند، این خطر بزرگ نیز وجود دارد که ملاحظات سیاسی داخلی بر امنیت ملی برتری داشته باشد. با توجه به افشا‌گری‌هایی که به تازگی توسط روزنامه واشنگتن‌پُست صورت گرفت، این امر قابل تأمل است که طالبان با خروج نیروهای خارجی به کابل هجوم آورد. چنین پیامدی در کوتاه‌مدت برای مردم افغانستان و منافع ایالات متحده فاجعه بار خواهد بود.
با وجود این که صلح با طالبان برای جلوگیری از این فاجعه ممکن است، خروج نیروهای امریکایی و ناتو باید مسئولانه باشد و دستاوردهایی مانند آزادی مدنی و حقوق زنان که طی ۱۸ سال گذشته به سختی به دست آمده، حفظ شود. این نه تنها خوب است بلکه برای حفظ نیک‌نامی ایالات متحده حیاتی است. برای تحقق این مهم، مقامات امریکایی اکنون باید با تقویت اهرم‌های نفوذ دیپلماتیک و اقتصادی در جهت کمک به ثبات درازمدت در افغانستان توجه كنند.
فشار برای خروج
دولت ترامپ تحت فشار قابل توجهی برای کاهش حضور نظامیان امریکایی در افغانستان قرار دارد. یک بررسی تازه نشان می‌دهد که بیش از نصف مردم امریکا با ادامه حضور این کشور در افغانستان مخالف هستند. تقویم سیاسی بر فوریت این امر افزوده است، زیرا خروج از افغانستان از جمله وعده‌های اصلی کمپاین‌های رییس جمهور ترامپ بود که با نزدیک شدن به انتخابات ۲۰۲۰، مصالحه‌ها از لحاظ سیاسی ممکن هزینه بیشتری پیدا کند.
با وجود سرمایه‌گذاری‌های هنگفت، مردم افغانستان دچار فساد گسترده، ضعف حاکمیت قانون، حضور قوی طالبان و اقتصاد وابسته به کمک شدند که به جای تولید، حمایت و پشتیبانی را اقتضا می‌کند.
در میان این عدم قطعیت، توافق گسترده‌ای وجود دارد که مذاکره صلح تنها راه ممکن برای حل و فصل مناقشه داخلی افغانستان است.
ماهیت دوجانبه مذاکرات – امتیاز دادن به امتناع طالبان از صحبت مستقیم با دولت افغانستان – وضعیت را با تمایل احتمالی ایالات متحده برای خروج از افغانستان، در این کشور وخیم می‌سازد. در عین حال، امتناع طالبان از دخالت دولت افغانستان شک و تردیدهای جدی را در مورد تمایل آن‌ها برای مشارکت معنادار در هر نوع تقسیم قدرت در آینده مطرح می‌کند.
خطرات خروج زودهنگام
اگرچه مأموریت ایالات متحده در افغانستان از اهداف استراتژیک مبهم رنج برده است، اما یک هدف روشن و مداوم داشت: جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان به یک پناهگاه امن تروریستی برای حملات خارجی. خروج زودهنگام از افغانستان ممکن این پیامد را در قبال داشته باشد، مگر اینکه در مذاکرات جامع میان‌افغانی گنجانیده شود.
شدت جنگ داخلی افغانستان احتمالاً افزایش خواهد یافت، چنانچه طالبان به دنبال تخریب پایگاه‌های نیروهای امنیتی در ولسوالی‌های مورد مناقشه است. تلفات غیرنظامیان، آوارگان داخلی و پناهندگان بین‌المللی به طرز چشم‌گیری افزایش می‌یابد و باعث ایجاد بحران بشردوستانه خواهد شد.
دولت افغانستان فرو خواهد پاشید و قدرت می‌تواند به جنگ‌سالاران منطقه‌ای که بین خطوط فرقه‌ای و قبیله‌ای تقسیم شده‌اند، بازگردد. سازمان‌های تروریستی بین‌المللی می‌تواند با استفاده از این هرج و مرج برای ایجاد دوباره قرارگاه‌ها و اماکن آموزشی در افغانستان تلاش کنند، زیرا طالبان انگیزه کمی برای منع چنین گروه‌هایی دارند. همانطور که «استفان بایدل» هشدار می‌دهد، زرادخانه هسته‌ای پاکستان در نتیجه آسیب‌پذیر می‌شود.
مقامات امریکایی اکنون روی انجام توافق با طالبان متمرکز هستند تا زمینه خروج را فراهم کنند. توجه مشابهی باید به طرح نظم پسا-صلح داده شود تا خطر تکرار سال ۱۹۷۵ در سایگون را مهار کند.
آمادگی برای اجرای حل و فصل سیاسی
مقامات پاکستانی به دنبال نفوذ قوی در افغانستان هستند، اما نه یک جنگ داخلی طولانی دیگر و رأی چین نیز ثبات در امتداد ابتکار یک کمربند و یک جاده است. هیچ‌کدام نمی‌توانند شرایط را برای طالبان دیکته کنند، اما هر دو می‌توانند کمک‌کننده باشند. دیپلومات‌های امریکایی باید آن‌ها را در راه‌های خروج مرحله‌وار پسا-صلح که بیشتر برای طالبان مطبوع باشد، شریک سازند.
هر گونه حل و فصل سیاسی بین دولت افغانستان و طالبان کاملاً به خودی خود عملی نخواهد بود؛ بازیگران خارجی باید با پیوند دادن توافق با مزیت‌های معتبر اقتصادی از آن پشتیبانی کنند.

با این حال، کاهش کمک‌های امنیتی باید با توسعه اقتصادی و ایجاد شغل جبران شود. طالبان نیز باید مزایای برنامه‌های کمک‌های مداوم را ببینند تا از آن به عنوان اهرمی برای اجرای قانون استفاده کنند.
مقامات امریكا باید كانگرس را كه از دادن کمک خسته شده‌اند، متقاعد كنند كه برنامه تأمین بودجه بلندمدت برای افغانستان، هزینه‌ای است كه ارزش پرداخت را دارد.
ایالات متحده به تنهایی نمی‌تواند با این چالش‌ها مقابله کند. بازیگران منطقه‌ای در شکل دادن علایق طالبان اهمیت ویژه‌ دارد، زیرا پاکستان، هند، ایران، روسیه، چین و کشورهای آسیای مرکزی نسبت به امریکا احتمالاً در پروژه‌های زیربنایی سرمایه‌گذاری می‌کنند که به جوامع تحت کنترول طالبان سودمند است.
اگرچه روابط ضعیف ایالات متحده با ایران و روسیه و تنش بین هند و پاکستان ممکن در برابر همکاری‌های منطقه‌ای نهادینه شده دسیسه کند، اما دیپلماسی انعطاف‌پذیر می‌تواند در پروژه‌ها و ابتکارات خاص همکاری ایجاد کند.
راه به سوی صلح
با وجود عدم قطعیت‌های موجود، وضعیت پویا در افغانستان فرصت‌ایی را برای همگرایی منافع ایجاد می‌کند که می‌تواند به صلح پایدار منجر شود.
ایالات متحده برای تأمین صلح با بیشترین احتمال موفقیت، باید از قدرت عناصر نظامی، اقتصادی و دیپلوماتیک خود در سال‌های آینده استفاده کند تا به ایجاد و اجرای یک حل و فصل سیاسی پایدار در افغانستان کمک کند.

نویسنده

جان کیورسیاری، فیل پاتر، جاوید علی و رایان ون وی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا