خلیلزاد؛ یک نفر با دو مأموریت
به نظر میرسد بزرگنمایی داعش، معطوف و مبتنی بر راهبردی است که همزمان دو هدف مهم را دنبال میکند: یکی زمینهسازی برای بازگشت طالبان به قدرت و دیگری آغاز دور تازهای از خشونت و کشتار در افغانستان که برای قدرتهای مهم جهانی، سود راهبردی دارد.
به گزارش خبرگزاری دید، وزارت خارجه امریکا در اعلامیهای گفته است که زلمی خلیلزاد نماینده ویژه این وزارت در امور صلح افغانستان، سفرهایش را به دوحه، اسلامآباد و کابل آغاز کرده است.
در اعلامیه آمده است: «تمرکز اصلی سفیر خلیلزاد دستیابی به توافق بین طرفهای افغانستان روی گامهای لازم عملی بعدی برای آغاز گفتوگوهای میانافغانی است.»
اعلامیه میافزاید که سفیر خلیلزاد همچنان تطبیق تمام تعهدات توافقنامه امریکا و طالبان و اعلامیه مشترک کابل و واشنگتن، به خصوص کاهش خشونتها و تبادل زندانیان را در این سفر بررسی خواهد کرد.
این سفر در حالی انجام میشود که پس از امضای توافقنامه صلح میان امریکا و طالبان، میزان حملات این گروه بر مراکز امنیتی، در مقایسه با زمان قبل از امضای آن، افزایش سرسامآوری یافته است. طالبان تنها در ایام عید فطر از کشتار و خشونت دست کشیدند، اما اکنون آنچنان که منابع دولتی میگویند روزانه به صورت میانگین، ۳۰ حمله در سراسر کشور از سوی طالبان بر نیروهای امنیتی انجام میشود. چنین چیزی از این واقعیت پرده برمیدارد که آقای خلیلزاد با امضای توافقنامه صلح به نمایندگی از امریکا، میدان را برای تکتازی و ترکتازی طالبان بازتر کرده است. او به واقع افزون بر دادن مشروعیت سیاسی بینالمللی به یک جریان تروریستی، به لحاظ روانی نیز به طالبان مدد رساند تا در میدان نبرد با نیروهای دولتی، خشِنتر و خونآشامتر از گذشته ظاهر شود.
اکنون اما اگرچه در ظاهر امر، تمهیدات عملیاتی توافقنامه صلح قطر، مبنای مأموریت تازه او را تشکیل میدهد، اما در کنار این مأموریت پیدا، مأموریت پنهانی دارد که دقیقاً پس از قرارداد صلح با طالبان آغاز شد: بزرگنمایی داعش!
او در موارد متعددی از جمله در خصوص حمله بر زایشگاه ۱۰۰ بستر دشت برچی کابل و حمله بر مراسم تشییع جنازه در ننگرهار، با انتساب این حملات به داعش، مأموریت تطهیر طالبان را انجام داد. و البته این مأموریت، در انحصار آقای خلیلزاد نیست، بلکه در کنار و دوشادوش او، دیگر نهادها و نیروهای امریکایی شبانهروز در کار بزرگ نشان دادن خطر داعش و پردهپوشی خطاهای طالبان هستند.
اخیراً جنرال اسکات میلر فرمانده نیروهای خارجی در افغانستان نیز گفته است که داعش، فعالانه سرگرم سربازگیری در کشور است، اما هنوز عملیات خود را شروع نکرده است.
این جنرال امریکایی گفته: «طالبان زیادی هستند که از ملاعمر ناراضی شدهاند. آنها کجا میروند؟ این را فرصتی میبینند تا شاید به منابع بیشتری دست بیابند و این است که با داعش بیعت کردهاند. ما مانع گسترش بیشترشان میشویم تا وضعیت مانند سوریه و عراق نشود.»
هفته گذشته، انستیتوت صلح ایالات متحده (United States Institute of Peace) نیز گزارشی در مورد یارگیری و فعالیت هستههای وابسته به داعش منتشر و تأکید کرد که واحدهای شهری این گروه، عمدتاً از شهر کابل و اطراف آن تشکیل شده و هستههای مخفی آن در پایتخت و اطراف آن مانند پروان، کاپیسا و پنجشیر، فعالیت میکنند.
تمام این موارد نشان میدهد که امریکاییها به صورت سازمانیافته و سیستماتیک، به دنبال بزرگنمایی داعش و پردهاندازی بر جنایات طالبانی هستند که انتظار میرفت پس از امضای توافقنامه صلح، خشونتهای خود را به منظور فراهمسازی بسترهای مذاکرات مستقیم با دولت افغانستان کاهش دهند.
اکنون آنچه مهم است بازیابی پاسخ برای پرسشی است که بزرگنمایی نظاممند داعش به میان میآورد.
چرایی بزرگنمایی داعش
این پرسش مخصوصاً از آنجا بزرگ و مهم میشود که امریکا و دیگر کشورهای غربی همسو و همگام با آن در افغانستان، حضور و فعالیت داعش در موقع هستهگذاری این گروه تروریستی را در افغانستان به هیچ انگاشتند و دولت افغانستان نیز به تبعیت از اطلاعات و دادههای استخباراتی ـ مشورتی نیروها و نهادهای خارجی در خصوص فعالیت هستهگذارانه این گروه در کشور، وقع چندانی به یارگیریهای این گروه در مناطق مختلف کشور نگذاشت. در آن زمان، همهچیز به طالبان نسبت داده میشد و کار و بار داعش در افغانستان، جدی گرفته نمیشد.
این وضعیت اما دیری نپایید و ناگهان پس از توافق امریکا با طالبان، نام داعش بیشتر از گذشته بر سر زبانها افتاد و اکنون خطر این گروه، به مثابه بزرگترین خطر تهدیدکننده افغانستان، نمایانده میشود. واقعیت هم همین است که داعش موقعیت خود را در کشور تثبیت کرده و درست به اندازه حضور و فعالیت این گروه در سوریه و عراق، در افغانستان نیز به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است. این هم درست است که دشمن اگر «پشه» باشد باید «پیل» شمرده شود، اما آیا به راستی داعش به اندازهای بزرگ هست که خطرات و مخاطرات چشمپوشی از جنایات طالبان را توجیه کند؟
به نظر میرسد بزرگنمایی داعش، معطوف و مبتنی بر راهبردی است که همزمان دو هدف مهم را دنبال میکند: یکی زمینهسازی برای بازگشت طالبان به قدرت و دیگری آغاز دور تازهای از خشونت و کشتار در افغانستان که برای قدرتهای مهم جهانی، سود راهبردی دارد.
موج گسترده تبلیغات به راهافتاده علیه داعش، بیش از آن که واقعبینانه باشد، متوهمانه و مبتنی بر بزرگنمایی این گروه است و به همین جهت، مسبب نادیدهانگاری جنایات و خطرات دشمنی میشود که به واقع بزرگ است.
با وجود این، سفر تازه آقای خلیلزاد به قطر، اسلامآباد و افغانستان، حتی اگر با توفیق در عملیاتیسازی متن توافقنامه صلح با طالبان نیز همراه باشد، راهی به دهی نخواهد برد و به امنیت و ثبات در افغانستان کمک نخواهد کرد؛ زیرا او همزمان با این مأموریت، مأموریت چشمپوشی از جنایات طالبان و بزرگنمایی داعش را نیز به پیش میبرد که هر دو از آینده تلخ و خونین این دیار خبر میدهد.