داعش و طالبان؛ تعویض مأموریت؟
از مجموع اظهارات و آمارهای رییس امنیت ملی در مورد بازداشتیهای داعشی به این نتیجه میرسیم که با توجه به هویت و ماهیت پاکستانی این جریان در افغانستان، آنچه در حال جابهجایی است مأموریت طالبان و داعش است.
در حالی که روند صلح با طالبان در حال پشت سر گذاشتن فرازوفرود خود است و چشمها به نشست صلح استانبول به عنوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر کشور دوخته شده است، بحث بر سر داعش بار دیگر بازار گرم امنیتی ـ رسانهای یافته است. این در حالی است که در یک سال گذشته و به موازات مذاکرات صلح امریکا و طالبان، همه چیز تحتالشعاع این روند قرار گرفته بود و موضوع داعش، به مثابه تهدید بالقوه به مراتب خطرناکتر از طالبان، مغفول و مسکوت مانده بود و کسی به آن نمیپرداخت.
روز گذشته (سه شنبه ۷ ثور) احمد ضیا سراج رییس عمومی امنیت ملی با طرح آمارهایی تکاندهنده از پاکستانی بودن ۶۰ درصدی اعضای داعش در افغانستان (۲۹۹ نفر از ۴۰۸ داعشی دربند دولت) یکبار دیگر افکار جمعی را متوجه خطر خفتهای کرد که با آغاز روند امریکایی صلح، از یادها رفته بود یا در فرایند طرحی توطئهآمیز غربیها به نام روند صلح، از یادها برده شده بود!
آقای سراج با تأکید بر این واقعیت که که بیشترین اعضای گروه داعش را در افغانستان شهروندان پاکستان تشکیل میدهند، افزود که اکنون این گروه با موانع جدی برای فعالیت در افغانستان، روبهرو شده است.
بدون شک بازداشت صدها تن از اعضای این گروه مخوف تروریستی توسط نیروهای دلیر امنیتی که به گفته آقای سراج، اتباع ۱۴ کشور خارجی هستند، دستاوردی بزرگ و ارزشمند است، اما با توجه به فراهم بودن بستر حضور و نفوذ این جریان هولناک تروریستی در افغانستان، نباید نسبت به توسعه دامنه هستهگذاری و فعالیت خزنده و خطرناک این گروه، بیتوجه بود.
در این میان، مهمترین مهره بازداشتشده داعش از سوی نیروهای امنیت ملی کشور، عبدالله اورکزی با نام مستعار اسلم فاروقی اهل منطقه اورکزی ایالت خیبرپختونخوا پاکستان و رهبر شاخه خراسان داعش است. او که در ۱۴ حمل ۱۳۹۹ با ۱۹ تن از همکارانش در جنوب افغانستان بازداشت شد، موجب اعمال فشار اسلامآباد برای رهایی وی از چنگ نیروهای امنیت ملی شد؛ به گونهای که وزارت خارجه پاکستان بعد از بازداشت او، سفیر وقت افغانستان در اسلامآباد را احضار کرد و خواستار تحویلدهی اسلم فاروقی به پاکستان گردید.
به گفته آقای سراج حضور این نیروها در افغانستان نشانه آن است که کابل در یک جنگ نیابتی منطقهای و جهانی قرار دارد.
در این میان اگرچه رییس عمومی امنیت ملی به آغاز مذاکراتی با کشورهای متبوع این جنگجویان برای یافتن یک راه حل اساسی اشاره کرد، اما واقعیت امر این است که یافتن راه حل اساسی برای مقابله با این عناصر دهشتافکن، تنها کار امنیت ملی نیست، بلکه دستگاه دیپلماسی کشور نیز باید بیش از گذشته برای بیدارسازی افکار جهانیان نسبت به خطرات شکلگیری هستههای داعشی در افغانستان، تلاش کند و به آنان بقبولاند که بیتوجهی نسبت به این خطر، نه تنها از میزان تهدیدات جهانی تروریزم داعشی چیزی نمیکاهد، بلکه آن را در ابعادی گسترده و غیر قابل کنترول تقویت میکند و توسعه میبخشد.
با این حال، آنچه قابل تأمل است روشن شدن چراغ سبز معامله با پاکستان از طرف ریاست عمومی امنیت ملی در خصوص اسلم فاروقی و رهبران زندانی طالبان در پاکستان است.
آقای سراج، رئیس امنیت ملی میگوید که افغانستان در صورتی رهبر شاخه خراسان داعش را به پاکستان تحویل میدهد که آن کشور یکی دو نفر از رهبران زندانی طالبان را به کابل تحویل دهد.
این تأمل از آنجا ناشی میشود که دست رهبر شاخه خراسان داعش، به خوان هزاران نفر از مردم افغانستان آلوده است و او به جای تعویض با رهبران طالبان، باید محاکمه و مجازات شود. پیشتر دولت نیز تأیید کرده بود که رهبران و جنگجویان زندانی داعش مرتکب جنایاتی بزرگ شدهاند و باید محاکمه شوند؛ در حالی که معامله با پاکستان در ازای تحویل دادن رهبران زندانی طالبان، نه موجب برائت داعشیها میشود و نه مایه تشفی خاطر قربانیان و بازماندگان جنایات این تروریستهای خونآشام خواهد شد.
سخن پایانی این که از مجموع اظهارات و آمارهای رییس امنیت ملی در مورد بازداشتیهای داعشی به این نتیجه میرسیم که با توجه به هویت و ماهیت پاکستانی این جریان در افغانستان، آنچه در حال جابهجایی است مأموریت طالبان و داعش است. اگر روند صلح با طالبان به نتیجه برسد و خروجی آن بازگشت سران و رهبران طالبان به زندگی انسانی باشد، این بار پاکستان در ادامه سیاست مداخلهجویانه و رویکرد تروریستی خود در قبال افغانستان، نیروهای دستپرورده داعش را وارد میدان خواهد کرد که به مراتب خونآشامتر و خطرناکتر از طالبان هستند.
احتمالاً حافظه تاریخی مردم ما از یاد برده است که چند ماه پیش آقای امرالله صالح، معاون اول ریاست جمهوری، برای اولین بار تعبیر «طالبان داعشی» را به کار برد. در آن زمان اگرچه این تعبیر در ضمن بیان هشداری از سوی این گروه مبنی بر تبدیل کردن کابل به «مسلخ شیعه» در صورت اعدام اعضای آنها به کار رفت، اما مبین واقعیتی بود که امروز و با افشاگریهای رییس عمومی امنیت ملی در مورد فعالیت داعش پاکستانی در افغانستان، به وضوح قابل درک است.
بنابراین، بر دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی افغانستان است که با آگاهسازی جهان از خطرات و تهدیدات هردم فزاینده این جریان تروریستی، کشورهای دور و نزدیک متضرر از تحرکات تروریستی داعش و امثال آن را با افغانستان همراه سازد و جبهه واحد و نیرومندی برای مقابله با آن ایجاد کند.