دور بعدی مذاکرات صلح؛ در انتظار چه باشیم؟
قرار است دور بعدی مذاکرات صلح میان هیئت دولت افغانستان و گروه طالبان تا چهار روز دیگر آغاز شود. هرچند تاکنون اطمینانی وجود ندارد که دور بعدی در زمان تعیین شده آغاز شود، ولی اگر چنین شد، در انتظار چه باشیم و کدام سناریوها قابل پیشبینی است.
آتشبس سوژهای است که جانب دولت در صدر اولویت خویش میداند، اما از آن طرف در نازل ترین اولویتهای گروه طالبان قرار دارد، این مسئله هم در گذشته سبب اختلاف نظر بوده و هم در حال حاضر یکی از موارد بحث بر انگیز میان هیئت مذاکره کننده دو جانب است.
به نظر میرسد گروه طالبان کما فیالسابق از پذیرفتن آتشبس سراسری و فراگیر سرباز میزند و آن را مشروط بر شرایط و موکول به حوادث میسازد؛ چیزی که اولویت جانب افغانستان است و باید در صدر دیگر موضوعات بر آن پرداخته شود. گروه طالبان به دلایل مختلفی از آتشبس را نمیپذیرد، از جمله به رسمیت نشناختن دولت موجوده، بیم از فروپاشی ماشین جنگی، از دست دادن اهرم فشار نظامی و نارضایتی فرماندهان نظامی خویش که به کمتر از «فتح» راضی نمیشوند.
گروه طالبان به خوبی میداند که جنگ اهرم فشار نیرومند این گروه علیه دولت است و همچنان توانسته تاکنون صفوف نظامی آن را پس از امضای پیمان صلح با امریکاییها منسجم نگهدارد و قدرت چانهزنی این گروه در دوحه نیز ناشی از ادامه جنگ و انسجام صف ماشین جنگی آن است. اگر این حربه از دست برود، گروه طالبان در حد یک گوگرد بیخطر تنزل کرده و باید از تصاحب سهم بیشتر در ساختار قدرت چشم بپوشد، پس آتشبس عجالتاً از سوی این گروه پذیرفتنی نیست.
از این طرف اما دولت افغانستان میخواهد با تاکید بر مسئله آتشبس به عنوان اولویت ملی، بازی تاکتیکی انجام دهد. دولت از یک طرف میخواهد طالبان را برای انعطاف پذیری در میز مذاکره خلع سلاح کند و از جانب دیگر به اصطلاح «دندان» طرفهایی را بکشد که طرفدار حکومت موقت هستند. اگر گروه طالبان به آتشبس سراسری تن دهد، بدون شک بزرگترین فشار بر حکومت که جنگ است، برداشته شده و میتواند به طرفها و جهتها و جوانب دیگر توجه کند.
اما از آنجایی که طالبان تن به آتشبس نمیدهند مگر در صورت برآورده شدن شروط و خواستههای شان و دولت نیز آتشبس سراسری را اولویت مذاکرات صلح در دور بعدی قرار داده، به نظر میرسد که بنبست از همین اکنون رقم خورده و نیاز نیست حتا منتظر آن باشیم. بنبست در مذاکرات تمام سناریوهای موجوده منطقهای و بینالمللی را بر هم زده و احتمال میرود که حتا کل روند صلح متوقف شود.
یک مسئله اما باید مد نظر باشد، تا پیش از توافق برسر کارشیوه مذاکرات، زمان به سود طالبان بود، اما پس از آن و تحولاتی که در منطقه رخ داد، اکنون زمان به سود دولت میگذرد و گروه طالبان در تنگنا قرار گرفته است. حال جانب دولت میتواند با خیال راحت بر مواضعش پافشاری کند، طالبان را در میدان جنگ سرکوب نماید و بر حمایت منطقهای کشورهایی نظیر ایران و هند اتکا کند؛ زیرا هم دولت امریکا در حال تغییر است و هم افغانستان توانسته در چارچوب دیپلماسی پویای منطقهای، یارانی بگزیند که نه در تکت امریکا بازی میکنند و نه خواستار برگشت دوباره گروه طالبان به قدرت هستند.
در جنب موضوعات یاد شده، جهان یک صدا از طالبان میخواهد که آتشبس سراسری را بپذیرد، اگر این گروه همچنان بر مواضع خویش پافشاری نماید، احتمالاً صلح را دورتر از دسترس میسازد، ولی صد در صد به سود نظام افغانستان بوده و گروه طالبان را به عنوان یک کتله جنگ طلب نظامی فروکاست میدهد. پس انتظاری که باید از مذاکرات صلح داشته باشیم، چیزی فراتر از بنبست نخواهد بود.