آخرین اخباراسلایدشوافغانستانپاکستانتبصرهتحلیلترجمه

دیورند؛ یک خط برای فریب افغانستانی‌ها

مترجم: سیدطاهر مجاب -خبرگزاری دید

خبرگزاری دید: پاکستان هرگز حاضر نبوده این خطر را به جان بخرد که یک دولت پویا و قدرتمند، امور افغانستان را در کنترول خود داشته باشد. افغانستان باثبات و امن به پاکستان اجازه دخالت در مسایل داخلی‌اش را نخواهد داد. اسلام آباد باید بپذیرد که خط دیورند یک مسئله حل شده نیست و آن‌ها نمی‌توانند چیزی را به صورت یک‌جانبه اعلام کنند. مناقشه خط دیورند صرفاً یک مناقشه بر سر مرز بین‌المللی نیست، بلکه بحث هویت، قومیت و حاکمیت افغانستانی‌هاست.

ماه گذشته، شیرمحمد عباس استانکزی، معاون وزیر امور خارجه طا-لبان، در یک گردهمایی عمومی با بیان اینکه مرز رسمی بین افغانستان و پاکستان وجود ندارد افزود؛  افغانستان هرگز خط دیورند را به عنوان مرز رسمی با پاکستان به رسمیت نخواهد شناخت. این در حالی ست که رهبران ارشد طا-لبان در گذشته نیز مشروعیت خط دیورند را زیر سوال بردند. مولوی محمد یعقوب مجاهد وزیر دفاع سال گذشته گفت که خط دیورند صرف یک “خط” است. مولوی یعقوب همچنین گفت هر وقت مردم بخواهند، افغانستان این موضوع را با اسلام‌آباد در میان خواهد گذاشت.

 از زمانی که طا-لبان قدرت را در کابل به دست گرفتند، نیروهای دو طرف مرز مورد مناقشه ، بارها به سوی یکدیگر تیراندازی کرده‌اند که باعث تلفات دو طرف شده است. این اختلاف مرزی چیز جدیدی نیست بل درست پس از ایجاد پاکستان ظهور کرد.

زمانی که پاکستان در سال ۱۹۴۷ به سازمان ملل متحد پیوست، افغانستان تنها کشوری بود که علیه عضویت آن رای داد. افغانستانی‌ها استدلال کردند تا زمانی که مشکل مرز مورد مناقشه حل نشود، پاکستان نباید به رسمیت شناخته شود. در واقع، موضوع خط دیورند ماهیت غیرقابل پیش‌بینی روابط افغانستان و پاکستان را از زمان تولد پاکستان پیچیده‌تر کرده است.

بیایید نگاهی اجمالی به منشا این خط مرزی بحث‌برانگیز بیندازیم. توسعه‌طلبی و نفوذ رو به رشد امپراتوری روسیه در آسیای مرکزی در طول قرن نوزدهم باعث افزایش نگرانی مقامات بریتانیایی در هند شد.

این امر منجر به رویارویی‌های سیاسی و دیپلماتیک زیادی بین دو امپراتوری شد که بعدها به “بازی بزرگ” معروف شد. ساخت راه‌آهن ترانس-خزر، به‌ویژه بخشی که در سال ۱۸۹۰ ساخته شد، و به مرز افغانستان در “گوشگی” می‌رسید، منبع نگرانی دیگری برای راج بریتانیا (دولت هندوستان) بود، زیرا روسیه را قادر می‌ساخت تا نیروهای زیادی را به افغانستان بیاورد.

روسیه از حملات نظامی بریتانیا به آسیای مرکزی می‌ترسید، در حالی که بریتانیا نگران این بود که روسیه «جواهری در تاج» یعنی هند را به قلمرو وسیع خود اضافه کند. در نتیجه، فضای بدگمانی، بی‌اعتمادی و ترس دایمی از جنگ بین دو امپراتوری پدید آمد. برای رسیدگی به این موضوع، بریتانیایی‌ها کمپین‌های نظامی را علیه افغانستان آغاز کردند که به جنگ‌های افغانستان-انگلیس معروف است.

 با این حال، آن‌ها نتوانستند کنترول مستقیم بر افغانستان را اعمال کنند. بنابراین، آن‌ها با تبدیل افغانستان به یک کشور حایل، موضوع را حل کردند. برای تحقق این طرح، دولت بریتانیا به عبدالرحمن خان، امیر افغانستان، سلاح و تجهیزات نظامی برای دفاع از مناطق شمالی افغانستان در برابر نفوذ روسیه داد.

اما از آنجایی که این استراتژی به اندازه کافی امیدوارکننده نبود، و از سویی هم بخشی از تمایل آن‌ها برای کنترول سیاست خارجی افغانستان بود، بریتانیا معتقد بود که تعیین مرزهای خارجی افغانستان از اهمیت حیاتی برخوردار است. اما قبل از هر گونه توافق رسمی مرزی، بریتانیایی‌ها قصد داشتند تا آنجا که ممکن است سرزمین‌هایی را به قلمرو خود الحاق کنند تا نیازهای اقتصادی، جئوپولیتیکی و استراتژیک خود را برآورده کنند. در نتیجه، افغانستان از بیشتر زمین‌هایش محروم و باقی این کشور با یک اداره ضعیف‌تر رها شد. پس از غصب کافی زمین، سِر مارتیمر دیورند، وزیر خارجه وقت دولت هند در دوم اکتوبر ۱۸۹۳ وارد کابل شد تا مذاکرات را با امیر افغانستان در مورد تعیین مرز افغانستان آغاز کند.

در نهایت، مذاکرات منجر به ایجاد خط دیورند شد که نیمی از جمعیت پشتون را که از نظر فرهنگی، تاریخی و خونی باهم نزدیک بودند، تقسیم کرد. اما خط دیورند هرگز به عنوان یک مرز کاربرد نداشت، زیرا پس از امضای قرارداد، سر دیورند خود گفت: «قبایلی که در طرف هند قرار دارند، نباید در قلمرو بریتانیا در نظر گرفته شوند. آن‌ها به معنای واقعی کلمه صرفاً تحت تأثیر ما هستند، یعنی از نظر امیر و تا آنجا که آن‌ها تسلیم نفوذ ما باشند یا ما اعمال نفوذ کنیم».

این امر بیشتر هویدا شد که لرد الگین، نایب السلطنه، در سال ۱۸۹۶ نوشت: “خط دیورند توافقی بود برای تعریف حوزه‌های نفوذ مربوطه دولت بریتانیا و امیر (افغانستان). هدف آن حفظ و جلب رضایت امیر از وضع موجود بود.”

استدلال هر دولت متوالی افغانستان این است که این خط یک مرز قانونی نیست، زیرا هدف آن صرفاً یک خط کنترول است که به خاطر امنیت منطقه در مناطق تحت نفوذ تقسیم شده است. ادعای دیگر از طرف کابل که مشروعیت مرز را رد می‌کند، این است که توافق‌نامه مرزی تحت فشار امضا شده است. اگرچه بسیاری از مورخان دلیل می‌آورند که امیر از مضمون و عواقب آن کاملاً آگاه بوده است. اما نباید اعتراف کرد که امیر با تهدید تحریم اقتصادی مجبور به امضای آن شد.

علاوه بر این، عبدالرحمن خان می‌خواست از جنگ بین بریتانیا و روسیه در قلمرو خود اجتناب کند، که به ناچار عواقب فاجعه‌باری برای افغانستان در پی داشت. این کشور در مواجهه با فشار یک ابرقدرت جهانی آن زمان، یعنی بریتانیا، موضع چندانی برای مذاکره نداشت.

مقامات افغانستان همیشه از همتایان بریتانیایی خود برای حل این مناقشه مرزی خواستار گفت‌وگوهای همه‌جانبه می‌شدند، اما درخواست‌ها شنیده نشد.

وقتی بریتانیا آماده ترک هند شد، افغانستان دوباره خواستار تجدید نظر در مرز شد، اما درخواست رد شد. متعاقباً، افغانستان اعلام کرد که تمام توافق‌نامه‌های قبلی خط دیورند، به شمول معاهدات قبلی بریتانیا و افغانستان باطل و بی‌اعتبار است. علاوه بر این، پارلمان افغانستان در سال ۱۹۴۹ قطع‌نامه‌ای صادر کرد که خط دیورند را به عنوان یک مرز بین‌المللی تقلبی محکوم می‌کرد. خلاصه، درست است که بگوییم هیچ دولت یا حزب سیاسی افغانستان هرگز خط دیورند را به عنوان مرز بین‌المللی با پاکستان نپذیرفته است. اما از آنجایی که افغانستان در اواخر دهه ۱۹۷۰ به یک کشور جنگ‌زده تبدیل شد، این مناقشه مرزی به طور جدی توسط افغانستانی‌ها پیگیری نشد، زیرا آن‌ها بیش از حد مشغول جنگ میان خودشان بودند.

این یک وضعیت ایده‌آل پاکستان بود تا حوزه نفوذ خود را در افغانستان افزایش دهد و حتی این‌کشور را صوب پنجم اسلام‌آباد نامید. پاکستان هرگز حاضر نبوده این خطر را به جان بخرد که یک دولت پویا و قدرتمند، امور افغانستان را در کنترول خود داشته باشد. افغانستان باثبات و امن به پاکستان اجازه دخالت در مسایل داخلی‌اش را نخواهد داد و خط مرزی کنونی با اسلام‌آباد را محکوم خواهد کرد.

پاکستان باید بپذیرد که خط دیورند یک مسئله حل شده نیست و آن‌ها نمی‌توانند چیزی را به صورت یک‌جانبه اعلام کنند. مناقشه خط دیورند صرفاً یک مناقشه بر سر مرز بین‌المللی نیست، بلکه بحث هویت، قومیت و حاکمیت افغانستانی‌هاست. این خط مرزی جنجالی و مناقشه برانگیز تا زمانی که دو کشور در مورد امور فوق الذکر به اجماع نرسند، به دشمنی دو طرف ادامه خواهد داد.

نویسنده: مانیش رای، تحلیل‌گر امور افغانستان و پاکستان

منبع: Ekurd.net -اِکورد.نت

Related Articles

Back to top button