آخرین اخباراجتماعافغانستانتحلیلروند صلحسیاستصلح

روند صلح؛ خواست‌های شیعیان افغانستان/ بخش سوم

در جاهايى كه اكثريت قاطع مردم بومى شيعه هستند، بايد والى و ولسوال و قاضى و علاقه‏داران از خود شيعه اعزام شوند، تا مردم به حكومت مركزى خوشبين گردند و از ظلم و اجحاف و تعصبات ناروا در امان بمانند.

علت نرسيدن كمک‌هاى مؤسسات خيريه بين‏المللى به اين مناطق يكى، جنگ‏هاى داخلى احمقانه و غير اسلامى پاره‏اى از افراد قدرت طلب بود و ديگر دشمنى غربى‏ها با ايران كه هميشه شيعيان جهان را نيز شامل مى‏شد.

۳- فيلم‏هاى مستند حركت اسلامى كه در اوايل حكومت مجاهدين در تلويزيون كابل نمايش داده شد و به تقاضاى بينندگان نمايش آن تكرار شد، نمايانگر فعاليت‏هاى چشمگير حركت اسلامى در كابل و آزادى‏باميان مى‏باشد.

۴- دو جلد كتاب «عكس‏ها سخن مى‏گويد» و يک جلد ديگر «عكس‏هاى شهداى حركت اسلامى» نمايانگر گوشه‏هايى از جهاد شيعيان افغانى مى‏باشد.

۵- شمار زندانيان ما در زندان مخوف پل چرخى كه براى همه معلوم است، دليل ديگر بر وضعيت عمليات جهادى ما، در شهر كابل بوده است.

۶- به موشک بستن لويه جرگه نمايشى نجيب در روز روشن كه جمعى از گروه‌ها آن را به نام خود اعلام كردند و ده‌ها عمليات قهرمانانه ديگر مجاهدين با همت ما در كابل و ساير مناطق كشور بهترين سند گوياى جهاد حركت‌ اسلامى مى‏باشد.

۷- مجله استقامت، فعاليت‏هاى نظامى حركت اسلامى را در مناطق مختلف در سينه تاريخ ثبت‏وضبط كرده است كه با توجه به ضعف امكانات و عدم كمک‏هاى خارجى به تشكيلات، نمايانگر اخلاص و تدين قهرمانان جهادى ما مى‏باشد.

۸- ما در كابل، هرات، قندهار، نيمروز، فراه، هلمند، زابل، ارزگان‏، غزنى، پكتيا، ميدان، باميان، غورات، لوگر، بلخ، سمنگان و … جبهانى داشتيم كه عمق فعاليت‏هاى جهادى ما را روشن مى‏سازد.

۹- حمله بر شخص تره‏كى و كاروان او، توسط يكى از چريک‌هاى شهرى ما (طالب العلم شهيد شيخ جوادى يكاولنگى) در دوران قدرت كمونيست‏ها، در كابل.

بنابراين شيعيان در متن جهاد كشور، با محروميت از كمک‌هاى زياد خارجى كه احزاب محترم ديگر از آن‏ها برخوردار بوده‏اند، حضور داشته‏اند و مستحق‏اند كه خواهان بسيطترين حقوق خود كه رسميت يافتن مذهب‏شان است باشند.

۱۰- در دوران حكومت مجاهدين كه احزاب متحارب به خاطر كسب قدرت بيشتر به قتل مردم و تخريب شهرها مشغول بودند، حركت اسلامى به اصلاح متخاصمين مشغول و از طريق راديو و تلويزيون بهترين خدمت فرهنگى و سياسى را براى مردم انجام مى‏داد و برادرى مسلمان شيعه و سنى را تحكيم مى‏بخشيد كه اثبات آن محتاج به دليل نيست، زيرا همه‏كس آن را مى‏داند.

دوم: حضور شيعه در دولت به اندازه كميت خود

در دوران‏هاى گذشته مردم شيعه به طور غالب، جز در مناصب بسيار پايين دولتى (كاتب، سركاتب و مأمور مثلاً) در پست‏هاى مهم نقش نداشته‏اند و جرم‏شان شيعه بودن‏شان بوده است! اين تبعيض غيرمنصفانه داستان‏هاى زيادى دارد و ما به خاطر عدم تحريک احساسات شيعيان از بيان آن خوددارى مى‏كنيم.

به نظر ما لازم است مردم شيعه به خاطر وحدت ملى، ترقى كشور، اخوت اسلامى و ممانعت از مداخله خارجى به اندازه كميت خود وزير و سفير داشته و در همه امورات دولتى سهيم باشند.

ما خواهان تطبيق عدالت اجتماعى درباره همه اقوام كشور (ازبک، تاجيک، پشتون، هزاره و …) هستيم و آن را مطابق دستورات قرآن عامل ترقى و سعادت كشور و ملت خود مى‏دانيم و بدترين وحشت اين است كه لياقت افراد ناديده گرفته شود و تنها نژاد او موجب برترى و امتيازدهى گردد كه مصداق بارز خسران دنيا و آخرت ملت و حكومت است.

در اين‏كه شيعيان چند درصد نفوس كشور هستند، اختلافاتى وجود دارد كه گاهى به افراط و تفريط مى‏رسد، سبب اين اختلاف اين است كه ما {نه تنها} تاكنون احصائيه رسمى و قابل اعتمادى از شيعيان افغانستان نداريم، بلكه متأسفانه احصائيه علمى و فنى تاكنون نسبت به كل نفوس كشور صورت نگرفته است.

سوم: تعديل نظام ادارى‏

سومين خواست‏ شيعيان تجديد و تعديل نظام ادارى ظالمانه داوود خانى است كه در ساختار ولسوالى‏ها و ولايات، به كار گرفته شده است. مثلاً ولسوالى‏هاى ولايات مشرقى و بعضى جاهاى ديگر از چندهزار انسان معدود تشكيل شده ولى ولسوالى‏هاى ولايات ديگر از چند برابر نفوس ولسوالى‏هاى مشرقى و … به وجود آمده است كه بدين وسيله خواسته‏اند حق مردم شيعه و حتى حق اقوام سنى غير پشتون را ضايع كنند!! زيرا هر ولسوالى حوزه رأى‏گيرى نمايندگان شوراى ملى بوده و مى‏باشد. به عبارت ديگر گاهى از طرف یک‏صدهزار شيعه مثلاً، يا سنى غير پشتون يک نماينده به مجلس شوراى ملى راه پيدا كرده، ولى در مناطق پشتون نشين گاهى از طرف بيست هزار نفر مثلاً يك نفر نماينده در مجلس حضور يافته است كه عواقب بد اين كار براى صاحب‏نظران به خوبى آشكار است.

مدعاى ما اين است كه براى تشكيل ولسوالى‏ها و ولايات معيار معقول و ميزان واحدى در تمام كشور مدنظر گرفته شود و اين نوع تبعيض‏ها، از فضاى كشور براى هميشه رانده شود. ما گمان نمى‏كنيم هيچ عاقلى در صحت اين خواست و حتى ضرورت آن ترديدى به خود راه دهد. در بعضى از مناطق وقتى فردى در زمستان برفى، كه راه‌هاى آن‏جا مسدود مى‏گردد، مى‏خواست از ولسوالى به مركز ولايت خود برود، بايد اول با هزار مصيبت راه‌هاى دور و برفى را طى كرده به كابل برود و از آن‏جا به قندهار و از قندهار به مركز ولايت خود برسد. اين سفر از نظر مصرف و ضياع وقت و اذيت بدنى چه مشكلاتى را به وجود مى‏آورد؟ تنها خدا مى‏داند و خود آن مردم ستم‏ديده!

چهارم: تقرّر كارمندان شيعه در مناطق شيعه‏نشين‏

در جاهايى كه اكثريت قاطع مردم بومى شيعه هستند، بايد والى و ولسوال و قاضى و علاقه‏داران از خود شيعه اعزام شوند، تا مردم به حكومت مركزى خوشبين گردند و از ظلم و اجحاف و تعصبات ناروا در امان بمانند.

بدبختانه گاهى در مناطق مركزى افرادى به عنوان حاكم و قاضى‏موظف شده‏اند كه جان و مال و ناموس شيعه و هزاره را حلال مى‏دانسته‏اند! و تلخى عملكرد اين افراد هنوز در كام مردم باقي‌ست كه گاهى نقل آن‏ها سرگرمى مجالس آن مردم است و ما روى نزاكت‏هايى از بيان آن قصه‏ها ولو به طور نمونه خوددارى مى‏كنيم و در عوض از خداوند تعالى برادرى شيعه و سنى و همكارى آنان را براى ترقى و اعتلاى كشور و ملت خواهانيم. پذيرفتن اين خواست هيچ مشكل اجتماعى و قانونى ندارد، بلكه برطرف‏كننده پاره‏اى از مشكلات و نفوذ بيشتر حكومت مركزى خواهد بود.

پنجم: ثبت عقايد و احكام فقهى شيعيان در كتب درسى مكاتب و ليسه‏ها

همانگونه كه متعلمين اهل سنت عقايد و احكام خود را تا حدودى در مدارس ابتدايى و متوسطه ياد مى‏گيرند، متعلمين شيعه نيز عقايد و احكام خود را در آنجا بياموزند. البته در بسيارى از موارد نظرات سنيان و شيعيان به حمدالله تفاوتى ندارد، ولى مى‏شود دو جزوه درباره موضوعات دينى‏ و مذهبى تأليف و طبع كرد؛ يكى براى متعلمين اهل سنت و ديگرى براى متعلمين شيعه و به همين اقدام بسيط مشكل حل مى‏شود. اين كار يک فايده مهم ديگرى هم دارد كه برادران اهل سنت ما به عقايد و فقه شيعه آشنايى خوبى پيدا مى‏كنند و زمينه براى برادرى و همكارى اجتماعى بهتر فراهم مى‏گردد و دسيسه‏هاى دشمنان اتحاد مسلمانان درباره اتهامات مذاهب اسلامى به عقايد خرافى نظريات كفرآميز بى‏اثر مى‏شود و همه جوانان شيعه و سنى همديگر را بهتر درک مى‏كنند.

متأسفانه معلومات يک عده از برادران سنى ما، درباره شيعه و تشيع از نوشته‏هاى مستشرقين مغرض و نويسندگان جاسوس خارجى مى‏باشد كه باعث بدبينى‏هاى فراوانى بين دو برادر مسلمان گرديده است.

صفحه یاسر محسنی

ادامه دارد….

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا