آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

روند صلح؛ وعده‌های پاکستان از حرف تا عمل

زمان آن فرا رسیده که حکومت ملکی پاکستان، فوج و رهبری آی اس آی که نفوذ زیادی بالای پالیسی این کشور دارد، دلیل اینکه چرا هیچ‌کس در افغانستان و معدود کسانی در جامعه جهانی وعده‌های دیپلوماتیک این کشور را جدی نمی‌گیرند، درک کنند.

اوایل ماه جاری جنرال قمر جاوید باجوا رییس ستاد ارتش پاکستان برای ملاقات با رییس جمهور اشرف غنی و عبدالله عبدالله رییس شورای عالی مصالحۀ ملی به کابل سفر کرد. جنرال فیض حمید رییس آی اس آی و محمد صادق نماینده ویژه پاکستان در امور افغانستان، باجوا را در این سفر همراهی می‌کردند. طبق بیانیه‌ای که از سوی ریاست جمهوری افغانستان منتشر شد، دو طرف توافق کردند که «خاک یک کشور نباید علیه دیگری استفاده شود.»
چنین احساساتی قابل ستایش است، اما به طور سنتی میان آنچه رهبران پاکستان برای صلح در افغانستان وعده داده‌اند و آنچه واقعاً انجام داده‌اند، فاصله زیاد است.
مهم‌تر از همه اگر باجوا جدی است، پاکستان دیگر نباید اجازه دهد خاک این کشور به عنوان پناه‌گاه امن برای رهبران طالبان باشد. پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتمبر سال ۲۰۰۱، ملا عمر بنیان‌گذار گروه طالبان در کویته زندگی می‌کرد و به اصطلاح شورای کویته را رهبری می‌کرد. شورای پشاور مدت‌ها از شبکه حقانی پشتیبانی کرده است؛ شبکه‌ای که از عملیات‌های طالبان در شمال و شرق افغانستان حمایت می‌کند. شبکه حقانی همچنان بر شورای میران شاه تسلط دارد که مقر آن در ناحیه وزیرستان شمالی پاکستان است. مقامات پاکستانی اغلب می‌گویند که آن‌ها نیز قربانی تروریزم هستند؛ این درست است، اما میزبانی پاکستان را از گروه‌هایی که خونریزی در افغانستان را تمویل می‌کنند، توجیه نمی‌کند و نه گروه طالبان مشروعیتی به دست می‌آورد، وقتی رهبران آن نسبت به هر جایی، بیشتر در پاکستان زندگی کرده‌‌اند. این حقیقت را نمی‌توان انکار کرد که اجازه دادن به رهبران طالبان برای زندگی در پاکستان و طراحی فعالیت‌های تروریستی از پناه‌گاه‌های امن در کویته، پشاور و میران شاه، وعده‌های باجوا را پوچ و میان‌خالی نسازد. ناکامی زلمی خلیلزاد برای رسیدگی به پناهگاه‌های امن طالبان در پاکستان ممکن مرگبارترین اشتباه توافق‌نامه امریکا و طالبان باشد.
مقامات پاکستان اغلب می‌گویند آن‌ها سزاوار اعتبار بیشتر در پایتخت‌ کشورهای غربی هستند، زیرا دهه‌ها از پناهجویان افغان میزبانی کرده‌اند. در نشست‌های دوجانبه، مقامات پاکستانی از افغانستان می‌خواهند تا برای بازگشت پناهجویان، اقدامات بیشتر انجام دهند. اما با نبود امنیت، پناهجویان بر نمی‌گردند. بنابراین، اینجا پاکستان مسئول ایجاد چنین مخمصه‌ای است. یک بار دیگر می‌گویم تا زمانی که پاکستان از حمایت طالبان دست نکشد، هیچ پیشرفتی در زمینه بازگشت مهاجرین صورت نمی‌گیرد.
تروریزم طالبان هزاران فرد ملکی افغانستان را به کام مرگ کشانده است. اکثریت مواد منفجره‌ای که طالبان در بمب‌گذاری‌های وسایط نقلیه و سایر ابزارهای انفجاری کار می‌گیرند، از مواد شیمیایی پیش‌ساز استفاده می‌کنند که از دو کارخانه در پاکستان حاصل می‌شود. هرچند، افغانستان از مدت‌ها پیش واردات آمونیم نایتریت را غیرقانونی کرده بود، پولیس مرزی پاکستان همواره اجازه می‌دهد این محموله‌ها بدون هیچ‌گونه بررسی واقعی از مرز عبور کند. مقامات امریکایی مدت‌هاست به دنبال نظارت بر این گونه محموله‌ها هستند، اما کاهش نیروها از سوی دولت ترامپ بر توانایی‌های پنتاگون و جامعه اطلاعاتی تأثیر منفی گذاشته و این مشکل همچنان بر سر جای خود است. تنها بستن پناهگاه‌های امن در این کشور کافی نیست. اگر پاکستان در افغانستان صلح می‌خواهد – و اگر دیپلوماسی خلیلزاد از اهمیت بیشتری برخوردار باشد تا نمادین – آن‌گاه پاکستان باید صادرات ابزارهای ساخت بمب به طالبان را متوقف کند.
همه مشکلات وجهه نظامی ندارد. برای ثبات افغانستان، این کشور باید خود را از کمک‌های بین‌المللی دور کند. با این حال، سیستم حمایت از تولیدات داخلی پاکستان، توانایی سکتورهای تولیدی و کشاورزی افغانستان را از رشد می‌ماند. امروز، پاکستان روزانه فقط به پنجاه کامیون تولیدات افغانستان اجازه ورود از مرز را می‌دهد. این یک مبلغ ناچیز برای پاکستان است، کشوری که بیش از دو صد میلیون جمعیت دارد و توانایی کشاورزان افغانستان را برای داشتن یک زندگی شرافت‌مندانه بدون روی آوردن به مواد مخدر و تروریزم تضعیف می‌کند. مقامات پاکستانی در این رابطه می‌گویند هر دوی این موارد باعث خونریزی در هر دو طرف مرز می‌شود. تأکید می‌کنم، اگر باجوا جدی بود و برای مخاطبان دیپلوماتیک دروغ نمی‌گوید، باز کردن بازارهای پاکستان به روی کالاهای افغانستان به روابط صلح‌آمیز دو همسایه کمک خواهد کرد.

توپ اکنون در زمین اسلام‌آباد است. زمان آن فرا رسیده که حکومت ملکی پاکستان، فوج و رهبری آی اس آی که نفوذ زیادی بالای پالیسی این کشور دارد، دلیل اینکه چرا هیچ‌کس در افغانستان و معدود کسانی در جامعه جهانی وعده‌های دیپلوماتیک این کشور را جدی نمی‌گیرند، درک کنند؛ چون نقشه راه برای عملی کردن آن‌ها واضح است، اما پاکستان تاکنون حتی حرکت به سوی مسیر درست را نپذیرفته‌ است.

نویسنده

میشل روبین

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا