آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

روند صلح افغانستان چگونه از سر گرفته شود؟

بدترین کار ممکن این است که دوباره به قطر برگردیم و گفت‌وگوها را پیش ببریم و به کسانی (مذاکره کنندگان طالبان) قدرت دهیم که طی یک سال گذشته نسبت به پرداختن به نگرانی‌های مردم خیلی متکبر و بی‌اعتنا بوده‌اند؛ به خصوص وقتی نیاز به توقف حملات انتحاری و دیگر حملات است که شمار تلفات را افزایش داد.

به گفته کارشناسان امریکایی و افغان، توقف مذاکرات صلح با طالبان که در هفتم سپتمبر از سوی رییس جمهور ترامپ اعلام شد، باید نقطه شروع مذاکرات جدید باشد. امریکا و مردم افغانستان چانس جدیدی برای شکل‌دهی مرحله جدیدی از گفت‌وگوها را دارند تا امکانات برای توافق صلح مورد پذیرش مردم افغانستان را به حد اکثر برسانند. برخی هم، از سر گیری هر چه عاجل گفت‌وگوها را تقاضا دارند. برخی هم استدلال می‌کنند که نخست باید روی اتحاد افراد ملکی بی‌طرف پس از انتخابات ۲۸ سپتمبر متمرکز شویم و از خستگی طالبان از جنگ استفاده کنیم.
لورل میلر رییس برنامه آسیایی گروه بین‌المللی بحران و دیپلمات سابق امریکا می‌گوید:« مرحله جدید گفت‌وگوها باید هر زودتر آغاز گردد. رییس جمهور ترامپ باید اظهارات ۷ سپتمبر خود را مبنی بر این که مذاکرات (از بین رفته است) پس بگیرد. اما وی نشان داده است که در رد کردن تصمیمات و اعلامیه‌ها، وقتی آن را لازم می‌داند، به طور خارق‌العاده‌ای چابک است. شروع دوباره این روند باعث می‌شود زلمی خلیلزاد نماینده خاص امریکا برای صلح افغانستان اعتماد خود را، به ویژه در میان کشورهای منطقه افغانستان در مورد تعهد امریکا برای مذاکره، دوباره برگرداند.»
تمام کارشناسان موافق‌اند که از سر گیری مذاکرات صلح تنها گزینه پایدار سیاست ایالات متحده است. هرگونه خروج یک‌جانبه نیروهای امریکایی منجر به جنگ داخلی گسترده‌تر و خطراتی ناشی از تروریزم خواهد شد که به زودی نیاز به مداخلات جدید خواهد داشت.
میلر خاطر نشان می‌کند:« حفظ وضع فعلی امریكا به طور نامحدود، اگرچه از بسیاری جهات قابل كنترول است، به معنای ادامه خونریزی در افغانستان است. آنچه گزینه در دسترس نیست، بدبختانه …. نوع روند صلحی است که ایالات متحده مدت‌ها به دنبال آغاز آن بود که با آتش‌بس شروع می‌شود و به نوعی تضمین می‌کند نتیجه آن، دستاوردهای زنان و اقلیت‌ها را حفظ می‌کند.»‌
به گفته وی، وقتی سیاست‌گذاران امریکا برای گام‌های بعدی آماده می‌شوند، آن‌ها باید بحث و جدل را در واشنگتن کاهش دهند. بسیاری انتقادات از مذاکرات اخیر به رهبری خلیلزاد بر اساس این «برداشت غلط» بوده که این توافقنامه صلح است و بنابرین کافی نیست. مذاکرات امریکا و طالبان فقط مقدمه‌ای برای طرح گفت‌وگوهای صلح میان‌افغانی است تا به یک حل و فصل سیاسی برسند و جنگ خاتمه یابد.
بیانیه هفتم سپتمبر ترامپ یک سال مذاکره بین مقامات امریکایی و هیئت طالبان را متوقف کرد که در آن طالبان توافق کردند به گروه‌های افراطی مانند القاعده و داعش اجازه فعالیت در قلمرو تحت کنترول خود نمی‌دهند. این گروه همچنان موافقت کرد تا به گفت‌وگوهای صلح میان‌افغانی بپیوندند که کارشناسان می‌گویند گام مهمی در روند صلح است.
مایکل سمپل و بارنت روبین دو تحلیل‌گر کارکشته مسایل افغانستان می‌گویند یک میکانیزم برای شروع گفت‌وگوهای میان‌افغانی، از سر گیری ساده مذاکرات بین امریکا و طالبان نیست. روبین بر مفیدیت بالقوه نشست منطقه‌ای کشورهای همسایه افغانستان، به شمول چین، روسیه و امریکا تأکید می‌کند.
روبین می‌گوید:« هیچ دلیلی وجود ندارد که یک روند منطقه‌ای، مذاکرات دوجانبه ایالات متحده و افغانستان، مذاکرات میان‌افغانی نتوانند با هم کار کنند. ممکن است که مذاکرات ایالات متحده و طالبان محیط مناسبی برای دور بعدی صلح نباشد.»
سمپل با آغاز گفت‌وگوهای دوجانبه امریکا و طالبان مخالف است. وی می‌گوید:« بدترین کار ممکن این است که دوباره به قطر برگردیم و گفت‌وگوها را پیش ببریم و به کسانی (مذاکره کنندگان طالبان) قدرت دهیم که طی یک سال گذشته نسبت به پرداختن به نگرانی‌های مردم خیلی متکبر و بی‌اعتنا بوده‌اند؛ به خصوص وقتی نیاز به توقف حملات انتحاری و دیگر حملات است که شمار تلفات را افزایش داد.»
سمپل خواستار گسترش این گفت‌وگوها فراتر از رهبری تحریک طالبان و یک تیم مذاکره کننده کوچک این گروه است.
چرا طالبان مذاکره خواهند کرد
خستگی جنگ از جانب همه طرف‌ها با افزایش خشونت‌ها در سال جاری افزایش یافته است، زیرا هر دو جانب در مذاکرات صلح اخیر برای کسب منفعت مانور داده‌اند. گزارش بی بی سی در جریان ماه اگست نشان می‌دهد که از میان ۲ هزار و ۳۰۷ تن که در ۳۱ روز کشته شدند، ۹۴۷ تن آنان (۴۰ درصد) جنگجویان طالبان بودند.

سِمپل و روبین به طور مستقلانه از زمان ایجاد تحریک طالبان در دهه ۱۹۹۰ با اعضای این گروه در تماس بوده است. آن‌ها تأکید دارند که طالبان، همانند دیگر مردم افغانستان، خیلی از جنگ خسته شده‌اند و این گروه ضعف‌هایی دارند که می‌توان از آن برای شکل‌دهی گفت‌وگوهای میان‌افغانی استفاده کرد. سمپل می‌گوید:« جناح‌های مهم … در درون جنبش طالبان نیز به این نتیجه رسیده‌اند که این جنگ مسیر خود را طی کرده است و باید پایان یابد. بسیاری از آن‌ها نیز به این نتیجه رسیده‌اند که باید مبتنی بر سازش باشد نه بر تسخیر.» وی می‌افزاید:« چالش نحوه جذب این روحیه خواهد بود.»
به گفته روبین، طالبان ادعا می‌کنند که هدف آن‌ها دستیابی به خروج نیروهای امریکایی و تأسیس امارت اسلامی است. عنوانی که آن‌ها از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ به حکومت خود داده بودند. اما طالبان در کنترول پایتخت موفق نبودند. آن‌ها می‌خواهند بخشی از حکومت مشروعی باشند که کمک‌های خارجی را دریافت کنند. مناطقی از افغانستان وجود دارد که ما از آن‌ها گزارش مداوم داشته‌ایم، جایی‌که نیروهای امنیتی، اداره پولیس، در دست طالبان است – اما آن‌ها تمام نهادهای افغانستان را از بین نبردند. در واقع، مدارس، کلینیک‌های بهداشتی تحت هدایت آن‌ها به کار خود ادامه می‌دهند. نوعی همزیستی به میان آمده است. آنچه ما باید انجام دهیم، ایجاد شرایط سیاسی برای آن همزیستی است که به مردم امکان دهد تا از حقوق خود دفاع کنند.
سمپل می‌گوید یافته‌هایش موازی با روبین است. او خاطرنشان می‌کند که رهبران طالبان کنترول قابل توجهی را بالای جنگجویانش در سال ۲۰۱۸ از دست داد؛ وقتی حکومت آتش‌بس یک‌جانبه اعلان کرد و گروه‌هایی از مردان جوان طالبان وارد شهرها شدند و با حامیان حکومت عکس گرفتند. وی می‌گوید:« خستگی جنگ یک استراتژی نیست، کافی هم نیست. اما یک ماده مهم است … که می توان از آن بهره برد.»
سمپل به شکاف‌های دیگر در جنبش طالبان اشاره کرد. یکی از آن، نارضایتی در میان اعضای طالبان نسبت به «کنترول از سوی استادان» – رهبران طالبان و حامیان آن‌ها در جوامع نظامی و اطلاعاتی پاکستان – نشسته در کویته و پشاور است. اما هیچ‌کس روش راهبردی روشنی برای بهره‌گیری از آن پیدا نکرده است. ضعف دیگر که می‌تواند مذاکرات روند صلح میان‌افغانی را پیچیده کند این است که رهبری طالبان برای آگاهی جنگجویانش در زمینه گفت‌وگوها یا آماده نمودن آن‌ها برای سازش، تلاشی نکرده‌اند.
قشر جدید زنان و جوانان تأثیرگذار افغانستان
رویا رحمانی سفیر افغانستان در ایالات متحده تأکید می‌کند تغییرات جمعیتی و فرهنگی در بین مردم افغانستان وجود دارد که می‌تواند در حمایت از تقویت دموکراسی و حمایت از حقوق زنان و مردان در روند مذاکره با جنبش طالبان بسیج شود. رحمانی می‌گوید:«‌ شهروندان ما انتظار دموکراسی را دارند و ما را پاسخگو می‌دانند. ۶۸ درصد مردم افغانستان که زیر ۲۵ سال سن دارند، با آرزوهای آمده‌اند که کسانی که پیش از آن‌ها آمده بودند هرگز جرأت دستیابی به آن‌ها را نداشتند. آن‌ها تحصیلات و شغل می‌خواهند. آن‌ها توانایی ارتباط با بقیه جهان را می‌خواهند. دیدی که آن‌ها نسبت به فرصت‌ها و رفاه آینده دارند، موثر‌ترین بیمه‌ای است که ما علیه ناامیدی، خشونت و ترور داریم.»
شهرزاد اکبر یکی از رهبران جامعه مدنی و کارمند سابق شورای امنیت ملی افغانستان که به تازگی به عنوان رییس کمیسیون حقوق بشر افغانستان منصوب شده است، می‌گوید:«‌ بسیاری مردم افغانستان مذاکرات صلح اخیر امریکا و طالبان را (دو قطبی) دنبال کرده‌اند.»
وی می‌افزاید:« در روند مذاکرات امریکا و طالبان، طالبان به جایی رسیدند که احساس کردند واقعاَ نیازی به تعامل با مردم افغانستان ندارند. اگر طالبان علاقه‌مندن صلح دایمی در افغانستان هستند که به گفته آن‌ها هستند، آنها باید با مردم افغانستان تعامل کنند، زیرا در طولانی‌مدت، آن‌ها باید با حکومت افغانستان بنشینند، آن‌ها باید با قشرهای مختلف جامعه افغانستان، به شمول جوانان و زنان بنشینند و بهتر است اکنون این روابط را ایجاد کنند.‌»
آیا مردم افغانستان می‌توانند متحد شوند؟
شهرزاد اکبر می‌گوید:« اکنون مسئولیت همه ما، به خصوص مسئولیت حکومت و نخبگان سیاسی است تا از این فرصت برای ایجاد یک حوزه مرکزی متحد و یکپارچه در دور بعدی مذاکرات با طالبان استفاده کنیم که خواستار دموکراسی واقعی باشد و به انسانیت و حقوق زن احترام بگذارد. توقف گفت‌وگوها از سوی ترامپ، در میان نخبگان افغانستان «گفتمان‌هایی را ایجاد کرد که نیاز به انسجام و داشتن یک صدای قوی داشت.»

اما خانم اکبر و دیگران تأکید می‌کنند که ایجاد چنین اتحادی مشکل خوهد بود. روبین پافشاری می‌کند که انتخابات ۲۸ سپمتمبر احتمالاَ این کار را پیچیده خواهد کرد. انتخابات ۲۰۱۴ ریاست جمهوری افغانستان با اتهامات تقلب گسترده همراه بود که موجب مداخله امریکا برای توافق و تصدی مقام از سوی غنی شد. ادامه اختلافات در انتخابات پارلمانی سال گذشته، بر شکنندگی روند انتخابات فعلی تأکید دارد. و در حالی که رییس جمهور اشرف غنی به دنبال انتخاب مجدد در این ماه است، سایر جناح‌های سیاسی خارج شدند، بسیاری غنی را به استفاده از نهادهای دولتی برای پیشبرد ناعادلانه کمپاین‌های خود متهم کردند.
کار اساسی برای ایجاد یک ایتلاف سراسری برای صلح مربوط به جامعه مدنی افغانستان و جوامع حقوق بشری می‌شود تا روی گسترش این ایتلاف برای حقوق و ارزش‌هایی که به آن باور داریم، کار کنند. از سال ۲۰۱۴ به این طرف، ناامیدی‌های عموم از جنگ و مسائل مربوط به حکومت‌داری باعث ایجاد چندین گروه‌های اعتراضی، به شمول جنبش صلح‌خواهی مردم شد که برای آتش‌بس و مذاکرات صلح تلاش کردند.
ماریا استفان کارشناس جنبش‌های مسالمت‌آمیز در انستیتوت صلح امریکا بیان می‌کند که اینگونه اقدامات شهروندان عادی می‌تواند روند صلح را در افغانستان تقویت کند. این‌گونه جنبش‌ها بیان‌گر این امر است که مردم افغانستان از چهار دهه جنگ خسته شده‌اند و آماده‌اند تا برای صلح قربانی دهند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا