اسلایدشوافغانستانتحلیلسیاست

زخم آنچنان بزن كه به رستم شغاد زد


آقای پرویز كاوه، مدیرمسوول روزنامه هشت صبح، كه از آقای نادر نادري وعده وزارت فرهنگ گرفته، مثل همكار دیگرش كه سخنگو شدن را با همه چیز معاوضه كرد و برای این وعده همه كاندیدهای دیگر را با هم قلع و قمع كردند و بعد برای عرض ارادت و وفاداری، بر علیه بت سیاسی‌اش كه چندی قبل او را تكیه‌گاه تاجیكان خوانده بود به شدیدترین لحن قلم گرفت.
تو با علی چه وفا كردی
كه با معاویه خواهی كرد
بعد در این مقاله پیشكش، عطا محمد نور را سیاستمداری تصادفی خوانده، انگار بقیه برنامه‌ریزی شده‌اند. گویا بقیه را دولت انگلیس مثل داستان‌های فراموش‌خانه از بچه‌گی دزدیده و تربیت كرده‌اند. سیاست امری كاملا تصادفی است. هم گاندی هم مانديلا هم چرچیل حتی، كاملاً تصادفی سیاستمدار شده‌اند.
اما بعد او گفته که آقای نور در یك سال چند بار موضعش را عوض كرده است. اتفاقاً این كار سیاست است، سیاست فورمول ریاضی نیست. تیوری‌های سیاسی پر از تغییر است، اما در روزنامه‌نگاری تغییر موضع یك بی‌شرمی مطلق است. آرشیو روزنامه هشت صبح در سال گذشته بیانگر این دیدگاهست. هربار براساس پول دریافتی از بنگاه‌های زر و زور، از مداحی كرزی و سپنتا و نبیل تا نادری و اتمر و مجاهدین، عینك عوض كرده و حالا موجی نمی‌زنند كه باد از كدام سو است؟
دوم، وزیر معارف را به خاطر بیماری سرطان سرزنش كرده كه این در همه اصول حقوق بشری جنایت است. بیماری عیب نیست و تازه جای افتخار دارد كه یك بیمار مبتلا به سرطان هنوز شوق كار برای وطنش را دارد. كارنامه وزارت هم معلوم است، اصلاح املایی كتب درسی و بعد اصلاح محتوایی آن، ساختن شهرك معلمین و استخدام لایق‌ترین چهره‌های فرهنگی مثل مجیب مهرداد و سعید عقیقی و ده‌ها چهره دیگر. این را مقایسه كنید با دیگر وزارت‌خانه‌ها…
سوم، نویسنده مدعی شده كه آقای نور و هم ائتلافی‌هایش بعد از گرفتن چند وعده و حق حزبی دست از مبارزه می‌كشد. خب، جان برادر! خود این بزرگواران هم همین را گفته‌اند، ائتلاف كرده‌اند كه ارگ از انحصار برآید و حق این‌ها را بدهد، وقتی حق‌شان داده شود معلوم است كه دعوا تمام شود. نویسنده توقع داشته كه عطا محمد نور، حمام خون راه بیاندازد و نظام را چپه كند. فكر می‌كنم ایشان زیادی فیلم‌های هندی دیده‌اند. سیاست عرصه كنش‌های زمانی است و مبارزه برای احقاق حق و این‌ها هم گفته‌اند كه قصدشان اصلاح است نه براندازی. تا اینجا موهوم بودن هر سه ادعا معلوم می‌شود. و این‌كه چقدر عقده‌مندانه برخورد شده، از آقای نور و همراهانشان خواهش می‌شود در لیست بعدی چوكی‌ها، نام آقای كاوه را بنویسند. یا نه ایشان توقع دارد یك حزب بعد از گرفتن سهم سیاسی به جای اعضای فعال حزبش، از هند و پاكستان، آدم‌های متخصص را به سفارت و وزارت معرفی كند و البته اعضای یك حزب لاجرم چاپلوس نیستند كارشان دفاع از حزب‌شان است. خی نی بروند از حزب مخالف تعریف كنند؟ …البته این نقد به همه سیستم اجتماعی افغانستان واردست كه چاپلوسی خیلی زود جا باز می‌كند. همین اکنون مشكل حكومت و رییس‌جمهور دانشمندی مثل اشرف غنی هم، محاصره چاپلوس‌هاست كه به او دروغ می‌گویند و او را با همه نخبگان سیاسی دشمن كرده‌اند و سرانجام درباره بی‌سوادی صلاح الدین ربانی، فكر می‌كنم تحصیلات سیاسی‌اش در انگلستان و عربستان و سابقه سفارتش در ترکیه، به تنهایی می‌تواند از او دفاع كند. من طرفدار كسی نیستم، اما بوی مشمیزكننده چاپلوسی و خیانت، این نوشته مختصر را شكل داد.
پيروز خراساني – خبرگزاري ديد

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا