آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

درنگی در اظهارات اخیر مایک پمپئو

سقوط جمهوریت؛ خیانت امریکا

به رغم آن که مایک پمپئو کوشیده است برف بام دولت متبوع خود در زمینه خیانت به افغانستان و سقوط جمهوریت را بر بام اشرف غنی بیندازد و او را مسئول و مقصر درجه یک این مهم‌ترین رویداد تاریخ سیاسی افغانستان معرفی کند، اما واقعیت امر آن است که با این اعتراف شرم‌آور، این امریکا است که در موقعیت متهم ردیف اول سقوط نظام سیاسی افغانستان و نابودی دستاوردهای عظیم بیست ساله مردم کشور قرار می‌گیرد

هرچه زمان می‌گذرد، حقایق پشت پرده سیاست افغانستان آشکارتر می‌شود و دست‌های خائن نهفته در سقوط جمهوریت و بر سر کار آمدن امارت، هویداتر. اعتراف اخیر مایک پمپئو وزیر خارجه پیشین امریکا به تقلبی بودن انتخابات‌های افغانستان، نشانه آن است که ایالات متحده مستقیماً در مهندسی خیانت‌آلود انتخابات‌های بیست سال دوره جمهوری دست و دخالت داشته؛ زیرا بیش و پیش از همه از نتایج آن، حمایت کرده است.

مایک پمپئو وزیر خارجه پیشین امریکا می‌گوید اشرف غنی مخالف مذاکرات صلح با طا-لبان بود، چون مدعی بود در انتخابات برنده شده. «در حالی‌ که انتخابات را دزدیده بود، او در دزدی رأی از رقیبش [عبدالله عبدالله] ماهرتر بود.»

اعتراف مایک پمپئو به عنوان وزیر امور خارجه پیشین دولت امریکا به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان توسط اشرف غنی فراری، در حالی صورت می‌گیرد که در هر دو دوره نامزدی اشرف غنی برای ریاست جمهوری، رقبای انتخاباتی وی او را به تقلب در انتخابات متهم کردند و با ارائه مستندات انکارناپذیر جعل و تقلب تیم اشرف غنی، مشروعیت و شفافیت هردو آخرین انتخابات‌ ریاست جمهوری را زیر سؤال بردند، اما حمایت بی‌دریغ و تحکم‌آمیز امریکا از نتایج دست‌کاری‌شده‌ای که اشرف غنی را به ارگ می‌رساند، زمینه‌ساز تحمیل او بر مقدرات تاریخی مردم افغانستان شد. گو این که سناریوی سقوط نظام جمهوری، دقیقا از زمانی عملیاتی شد که اشرف غنی وارد میدان رقابت‌های انتخاباتی گردید و امریکا نیز به رغم آگاهی دقیق و مستند از خیانت او به آرای مردم افغانستان، قویاً از وی پشتیبانی کرد و به روشنی نشان داد که مدعیان دموکراسی‌سازی در افغانستان، هرگز به دموکراسی و آراء و اراده مردم، باور ندارند.

به رغم آن که مایک پمپئو کوشیده است برف بام دولت متبوع خود در زمینه خیانت به افغانستان و سقوط جمهوریت را بر بام اشرف غنی بیندازد و او را مسئول و مقصر درجه یک این مهم‌ترین رویداد تاریخ سیاسی افغانستان معرفی کند، اما واقعیت امر آن است که با این اعتراف شرم‌آور، این امریکا است که در موقعیت متهم ردیف اول سقوط نظام سیاسی افغانستان و نابودی دستاوردهای عظیم بیست ساله مردم کشور قرار می‌گیرد؛ زیرا اعتراف مایک پمپئو به دست‌برد اشرف غنی در آرای مردم و مهندسی انتخابات ریاست جمهوری به نفع دزدی که برنده این بازی نبوده است، مؤید این حقیقت است که غنی دست‌نشانده امریکا بوده و به دلیل نابرخورداری از حمایت انتخاباتی مردم، از راه نامشروع و به زور حمایت استکباری امریکا به قدرت رسیده است.

 البته نباید از یاد برد که نه تنها انتخابات‌های ریاست جمهوری، بلکه همه انتخابات‌های افغانستان و از جمله انتخابات‌های پارلمانی، با مهندسی و مداخله آشکار امریکا به نتیجه می‌رسید و واشنگتن سعی می‌کرد با نادیده گرفتن خواست مردم افغانستان، کسانی را به نمایندگی از مردم در شورای ملی و شوراهای ولایتی بگمارد که بیشترین نزدیکی را با ایالات متحده داشتند و بیش از آن که نماینده مردم افغانستان باشند، نماینده منافع امریکا بودند.

وجه دیگر تاکید پمپئو بر مخالفت غنی با مذاکرات صلح آن است که این مذاکرات به اندازه‌ای استعماری و در تقابل با منافع ملی افغانستان بوده که حتی مهره دست‌نشانده‌ای مانند اشرف غنی نیز با آن مخالفت می‌ورزیده است.

 پمپئو گفت «از رییس جمهور غنی شدیداً خسته شده بودم»، امریکا از دوره اوباما می‌خواست افغان‌ها را دور یک میز گردهم آورد، اما اشرف غنی «مخالف» بود.

اما با توجه به ناراستی و بدعهدی امریکا در قبال سرنوشت مردم افغانستان، این که امریکا قصد داشته افغان‌ها را دور یک میز جمع کند، عمیقاً تردید وجود دارد؛ زیرا در روند مذاکرات صلح روشن شد که امریکا هرگز حاضر به مشارکت نمایندگان و رهبران واقعی تمام مردم افغانستان در مهم‌ترین برنامه ملی شان نبود. امریکا به دلیل طرح‌های استعماری و سناریوی سلطه‌جویانه‌ای که در مورد افغانستان در سر داشت، حتی رییس جمهور دست‌نشانده خود اشرف غنی را از جزئیات مذاکرات دوحه بی‌خبر گذاشت و اجازه نداد که او و دیگر مهره‌های مهم دولتی از اتفاقات پشت پرده مذاکرات صلح استعماری امریکا در دوحه، آگاه شوند. حتی هنوز هم که نزدیک به دو سال از امضای توافقنامه دوحه می‌گذرد، بخش‌های مهم این توافقنامه، پنهان مانده و کسی از مفاد و محتوای آن آگاهی ندارد.

به این ترتیب، بزرگترین عامل سقوط نظام جمهوری و نیز بزرگترین مانع استقرار امنیت و شکل‌گیری دولت فراگیر مبتنی بر عدالت و مشارکت گسترده اقوام و جریان‌های سیاسی افغانستان در سازوکار قدرت، نه اشرف غنی فاسد فاشیست، بلکه خود امریکا بود.

وزیر خارجه پیشین امریکا گفت آقای غنی برخلاف زلنسکی در کنار مردمش نماند، رفت به کشوری که زندگی «آرام» داشته باشد؛ در حالی که مردم کشورش رنج می‌کشند.

در این مورد هم نمی‌توان از فرافکنی شیطانی و استعماری امریکا چشم پوشید. این درست است که غنی به کشورش خیانت، ارتش را متلاشی کرد و خود با پول فراوان بیت المال از کابل گریخت و با همین سرمایه بادآورده و دزدی‌شده، در امارات متحده عربی زندگی مرفه و آرامی برای خود تشکیل داد، اما این تنها برنامه او برای فروپاشی جمهوریت سه نفره‌اش نبود، بلکه اشرف غنی به موجب غلام گوش به فرمان امریکا بودن، برای تمام برنامه‌ها و سیاست‌هایش از واشنگتن دستور می‌گرفت و با امر اربابان امریکایی خود از کشور فرار کرد؛ رویدادی که پس از خودداری امریکا از حمایت از جنگ اتفاق افتاد و غنی ترجیح داد که به جای در پیش‌گیری رویکرد ولادیمیر زلنسکی، افغانستان را با محموله‌های سنگین پول و طلا ترک کند. این در حالی است که قضیه در مورد زلنسکی، برعکس اشرف غنی است؛ زلنسکی مأمور و مزدور امریکا برای ماندن و جنگیدن است و در ازای این مأموریت، از امریکا و شرکایش در ناتو پول و سلاح دریافت می‌کند تا مسکو را به زانو درآورد. بنابراین نه زلنسکی قهرمان است و نه اشرف غنی ناقهرمان، بلکه هردو مزدورهای موظف از سوی واشنگتن بوده و هستند و هرآنچه کردند یا می‌کنند متناسب با دستوراتی است که از سوی اربابان امریکایی شان بر پایه یک توطئه استعماری، صادر می‌شود.

نویسنده

سید محسن احمدی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا