سوار از دل کولاک برف آمده بود
قبول شراکت و همراهی آقای عطا، همه طرفها را راضی میکند هم فارسی زبان و هم پشتو زبان و هم باقی اقوام و گروههای اجتماعی خود را در حکومت مییابند، فکر پالیسی ساز آقای غنی با توان اجرایی آقای عطا و پشتوانه فرهنگی آقای دانش یک تیم کامل است.
آن چه این روزها به عنوان ماجرای امرالله صالح مطرح شده، نشاندهنده سوختن یک مهره جوان و مستعد برای آینده است. آقای صالح در مقابله با فشارهای انتخاباتی و هیجانات سیاسی خیلی زود دستپاچه شد، اما همین امرالله خان در وزارت داخله بسیار موفق و محبوب به نظر آمد. ارباب فکر و تدبیر، خیلیها به این نکته تامل دارند که چرا باید چنین سرمایه سوزی همیشه در افغانستان صورت بگیرد، لعلی از کان مروت بر نیامد سالها و چون بر می آید خود ما اول او را میشکنیم. از طرف دیگر، وضعیت سیاسی افغانستان در شرایط بحرانی قرار دارد. دو تیم پیش تاز انتخاباتی و چند تیم مطرح دیگر هیچ کدام سر سازگاری با اعلام نتایج و قبول شکست را ندارند. از طرفی بازی انتخاباتی را تبدیل به یک مسئله حیثیتی قومی کردهاند که نتیجه هر چه باشد در انتخابات پس لرزهها و شکاف قومی پس از آن، قابل کنترول برای سالها نخواهد بود، متاسفانه اشتباه امرالله صالح هم دقیقاً در همین زخم ناسور صورت گرفت، اشتباهی که دیگر قابل جبران نیست و به فرض بردن تیم دولت ساز، پذیرفتن او به عنوان معاون اول از سخت ترین کارهاست.
راه معقولی که اهل خبره و ارباب دقت و کیاست پیشنهاد می کنند و در محافل پالیسیساز خارجی هم بسیار مورد استقبال قرار گرفته، یک جابجایی در ساختار قدرت است ، همه میدانیم که استاد عطا محمد نور، شخصیت کاریزماتیک شمال کشور، امروزه به عنوان مهم ترین چهره سیاسی تاجیک و البته از معدود سیاستمداران روزگار معاصر که محبوب و مورد اعتمادهزارهها و شیعیان و پشتو زبانها و ازبیکها و جامعه ترکتبار و حتی نورستانی و بلوچ کشور هم هست. چنان که در دو سال گذشته دیدیم، جنرال افسانهای جنوب، عبدالرازق گفته بود اگر استادعطا در کوه هم باشد همراهش هستم در دریا هم باشد همراهش هستم، این چنین عبارتی در طول چهل سال نزاع داخلی از زبان هیچ قهرمان جنوب برای یک سیاستمدار شمال گفته نشده است. باقی بزرگان و ریش سفیدان پشتون هم حتی تصمیم شان در انتخابات را موکول به نظر جنرال نور کرده بودند، در نورستان و شرق افغانستان هم، روشنفکران آنها در همه این سالها تنها پشتیبانی که داشتهاند آقای نور بوده است، تنها رادیوی مهم مشرقی و نشریات فرهنگی و انجمنهای مردمی همه و همه با حمایت او فعالیت دارند، همین وضع در میان بلوچهای معزز افغانستان چه در نوار مرزی غرب افغانستان و چه در شمال کشور هم وجود دارد، از رهبران مهم تیم ثبات، جنرال دوستم و استاد محقق که نقاط اتکای مردمی آن تیمند هر دو به آقای نور اعتماد دارند، عکس مشترک آنها در برگشت جنرال دوستم از ترکیه و سخنرانی و ایستادگی آقای عطا درین باره، جنرال کهنه کار ترکتبار را مدیون او ساخته، نزدیکی و دوستی آقای محقق هم با او اظهر منالشمس است، مردم شیعه مذهب افغانستان هم، پس از اقدام تاریخی آقای نور در بلخ که مراسم مذهبی دهم محرم را برای اولین بار در تاریخ در داخل روضه مبارک اجازه داد، بیش از هر کسی دوستش دارند. آن وقت آقای نور گفته بود« اگر امام حسین پسر حضرت علی کرماللهوجهه است خی حق دارد در مرقد پدرش عزاداری داشته باشد». از طرف دیگر توجه او به فرهنگ، او را در دورههای متفاوت تکیه گاه روشنفکران و تاکیدش در بازسازی، او را الگوی افغانستان نوین ساخته است. اینها صفاتی برای تعریف یک سیاستمدار یا مسئله تیمی نیست. راهی است که مراکز پالیسی بینالمللی در امریکا و اروپا به آن رسیدهاند و شاید تنها راه برای نجات افغانستان از بحران پیش رو باشد. آقای عطا با این اوصاف اگر قربانی کرده قبول کند، به عنوان شریک درجه یک حکومت به جای آقای صالح و عبدالله با هم وارد ساختار حکومت شود و آقای صالح به وزارت داخله برود. این تنها راه چارهای است که در مقابل جنگ و خونریزی داخلی وجود دارد وگرنه چشمانداز پیش رو، تنها یک سناریو میتواند داشته باشد، آقای غنی برنده اعلام شود و از شمالی فرماندهان و جوانان احساساتی جنگ را دربدهند یا برعکس، آقای عبدالله برنده اعلام شود و از مشرقی و جنوب کابل جنگ در بگیرد، این سناریوی خونبار مورد قبول همسایهها است اما افغانستان را به پرتگاه میکشاند، اما قبول شراکت و همراهی آقای عطا، همه طرفها را راضی میکند هم فارسی زبان و هم پشتو زبان و هم باقی اقوام و گروههای اجتماعی خود را در حکومت مییابند، فکر پالیسی ساز آقای غنی با توان اجرایی آقای عطا و پشتوانه فرهنگی آقای دانش یک تیم کامل است، سومین ضلع مهم انتخابات آقای نبیل هم که ظاهراً همه پیشنهادهای حکومت را رد کرده با وجود استاد عطا، حتماً همراهی کرده و میتواند ضلع امنیتی حکومت را تکمیل کند، استاد عطا محمد نور همان مهره وصل گمشده تنازع سیاسی در افغانستان است، نقطهای که نزاع را به وحدت و خرابی را به بازسازی بدل خواهد کرد.