آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

شبه نظامیان ناآشکار در ولایات فراموش شده نشان می‌دهند که چرا جنگ افغانستان تمام نشده است

بدون توجه به اینکه چه کسی در کابل در راس دولت است، کنترول دولتی در بسیاری از ولایات افغانستان شکننده است

بازی سرزنش در افغانستان ادامه دارد. شش ماه گذشته و هنوز اتهامات در مورد اینکه چه کسی جمهوری را فرو ریخت وجود دارد: زلمی خلیلزاد مذاکره کننده امریکایی و توافقنامه عقب‌نشینی مبهم او با طا-لبان؟ جو بایدن رییس‌ جمهور امریکا برای پایبندی به تصمیم دوران ترامپ برای خروج؟ یا اشرف غنی رییس جمهور پیشین افغانستان به خاطر فرار از کاخ ریاست جمهوری و دعوت از طا-لبان برای تصرف کابل با این کار؟
در حالی که در هر روایت حقیقتی وجود دارد، تغییر در افغانستان به ندرت به یک شخص یا تصمیم بستگی دارد. اما پویایی‌های محلی که آنچه را که در خارج از کاخ ریاست‌ جمهوری اتفاق می‌افتد شکل می‌دهد، نادیده گرفته شده است
ولایت غور یک مثال کامل است. غور که نه کانون طا-لبان بود و نه میدان جنگ برای سیاست ملی، صلح آمیز تلقی می‌شد و به ندرت مورد توجه بین‌المللی یا افغان‌ها قرار می‌گرفت.
اما غور نه صلح آمیز بود و نه بی‌اهمیت. طا-لبان ارزش استراتژیک غور را تشخیص دادند و عمداً پویایی‌های محلی را دستکاری کردند تا نفوذ خود را در یک منطقه غیرطا-لبانی سنتی تسهیل کنند. استراتژیی که در سراسر افغانستان تکرار شد و دلیلی برای فروپاشی سریع جمهوری افغانستان در سال ۲۰۲۱ بود.
تاجیک‌ها و هزاره‌ها قومیت‌های اکثریت غور هستند. غور با زمین های کشاورزی کم، شش ماه برف سنگین و صنایع اندک، حتی بر اساس معیارهای افغانستان بسیار فقیر است.
ایتلاف ایالات متحده و ناتو در اوج حضور خود، تنها چند صد سرباز را در آنجا مستقر کرد، در مقایسه با پایگاه‌های به اندازه شهر که در جاهای دیگر داشت. غوری ها همچنین نسبت به حضور کمرنگ خود در نهادهای دولتی در ۲۰ سال گذشته شدیداً انتقاد داشتند. به ندرت وزرا یا مقامات بلندپایه دولتی از غور بوده‌اند.
غفلت از غور یک اشتباه بود. طا-لبان محلی، با درک ارزش یک گروه ستیزه جوی محروم اما کاملاً مسلح به نام قوم مرغابی‌ها در غور، دست به کار شدند. مرغابی‌ها از رابطه جدید استقبال کردند.
مرغابی‌ها در سال ۲۰۱۳ با طا-لبان به توافق رسیدند. اما طا-لبان به سرعت از نظام بد مرغابی‌ها خسته شدند و در جولای ۲۰۱۴، زمانی که دو فرمانده مرغابی ۱۶ نفر عمدتاً هزاره را به قتل رساندند، روابط خود را قطع کردند.
در اواخر سال ۲۰۱۴، دولت افغانستان در تلاش بود تا نیروهای شبه نظامی محلی به اصطلاح «جنبش‌های خیزش مردمی» را در پاسخ به عقب نشینی نیروهای بین‌المللی افزایش دهد. پسر جنرال معروف مرغابی‌ها زمام امور را به دست گرفت و به دنبال انتقام بود. او با حمایت نیروهای امنیتی افغان، روستای فرمانده طا-لبان را با خاک یکسان کرد و طا-لبان را مجبور کرد به ولایت همسایه فاریاب فرار کنند.
مرغابی‌ها که سال قبل از آن متحد طا-لبان بودند، اکنون به عنوان قهرمانان ضد طا-لبان مورد احترام قرار می‌گرفتند. اما این مسئله ناديده گرفته شد كه تلاش آنها بيشتر برای انتقام شخصی بود تا قيام مردمی.
با این حال، این رویدادها به جای صلح آمیز کردن غور، شرایط را برای درگیری بیشتر فراهم کرد. کینه‌های قدیمی تازه شد و بی‌ثباتی ولایتی را فرا گرفت که بین‌المللی‌ها هنوز آن را «صلح‌آمیز» می‌خواندند. طا-لبان وارد عمل شدند و جبهه جدیدی را علیه نیروهای افغان آغاز کردند و با قدرت‌های ولایتی ارتباط برقرار کردند.

مثال غور می‌تواند فرصتی برای انتقاد از خودشیفتگی استراتژیک غربی و برداشت نادرست غرب از پویایی‌های محلی باشد. غور را باید به عنوان یک جهان کوچک برای نشان دادن پیچیدگی لایه‌ای افغانستان در نظر گرفت.
غور باید یک داستان هشدار دهنده برای آینده نیز باشد. این به ما یادآوری می‌کند که مشکلات کنونی پیش روی افغان‌ها به دلیل عواملی فراتر از سوء حکومت غنی یا جئواستراتژی خارجی است.
نه عقب نشینی غرب و نه بازگشت طا-لبان، پویایی‌های محلی غیرقابل پیش بینی را آرام نمی‌کند یا نارضایتی‌های نسلی را خنثی می‌کند. بدون توجه به اینکه چه کسی در کابل در راس دولت است، کنترول دولتی در بسیاری از ولایات افغانستان شکننده است.
غور یادآور این است که جنگ‌های افغانستان پایان نیافته و مرحله بعدی درگیری در افغانستان آغاز شده است.

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا