ترجمه و تلخیص: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: در دو سال و نیم گذشته، طا-لبان به طور اساسی تعادل سیاسی-اجتماعی را تغییر داده اند. رفتار طا-لبان با شیعیان به شدت با قوانین بینالمللی حقوق بشر، از جمله میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، و کنوانسیون بینالمللی رفع همه اشکال تبعیض نژادی، که افغانستان عضو آن است، مغایرت دارد.
احیا شدن طا-لبان، تهدیدات جدیدی را برای شیعیان به وجود آورد که مشخصه آن تشدید خشونت، تبعیض و انزوا است. در حکومت اول طا-لبان، قانون احوال شخصیه شیعیان لغو، فقه جعفری از ساختار آموزشی حذف و قضات شیعه صلاحیتی نداشتند. باید یادآوری کنم که کابینه و دادگاه عالی طا-لبان فاقد نمایندگان شیعه است. علاوه بر این، بهرغم حضور قابل توجه جمعیت شیعیان، اظهارات اخیر مقامات طا-لبان بهرسمیتشناسی شیعیان را به عنوان شهروندان افغانستان تضعیف میکند.
سیاستهای کنونی طا-لبان که آغشته به خشونت و تبعیض است، نه تنها شیعیان، بل ثبات افغانستان را تهدید میکند. این اقدامات خطر تسریع درگیریهای قومی و مذهبی، از بین بردن دستاوردهای ساختاری، قانونی و زیرساختی این کشور را در پی دارد و افغانستان را در یک وضعیت بینظمی عمیق، عاری از هرگونه حکومت قانونی فرو خواهد برد.
با وجود خشونت و تبعیض و انزوا و تشدید حملات علیه شیعیان، بسیاری حملات علیه آنها مورد پیگرد قانونی قرار نگرفته است. به عنوان مثال، در ۳۰ سپتمبر ۲۰۲۲، حمله انتحاری در مرکز آموزشی کاج در منطقه دشت برچی غرب کابل منجر به کشته شدن ۳۵ دانشآموز و زخم برداشتن بیش از ۸۲ نفر دیگر شد. تا به امروز هیچ گروهی مسئولیت این جنایات را بر عهده نگرفته است. دو انفجار مهیب دیگر در لیسه “عبدالرحیم شهید” و مرکز آموزشی “ممتاز” در دشت برچی جان دستکم ۶ نفر را گرفت و نزدیک به ۲۰ تن دیگر را زخمی کرد که اکثریت آنها هزارههای شیعه بودند.
جامعه شیعیان تحت حاکمیت طالبان تمام حمایتهای قانونی خود را از دست داده است.
در ۱۷ دسمبر ۲۰۲۳، ندا محمد ندیم، وزیر تحصیلات عالی طا-لبان علناً وجود هرگونه تنوع فرقهای را در افغانستان تکذیب کرد.
وی تاکید کرد که تنها فرقهای که ملت به آن اذعان دارد، فرقه امام ابوحنیفه است که به گفته وی، همه افغانستانیها از آن پیروی میکنند.
رهبران طا-لبان دامنه سیاستهای اعتقادی خود را گسترش داده و ممنوعیتهایی را اعمال کردهاند که فراتر از برنامههای آموزشی است و محدودیتهای ادبیات مرتبط با سایر اقلیتهای مذهبی را در بر میگیرد.
اعمال ممنوعیتها بر فقه مذهبی شیعیان نه تنها سنتهای دیرینه را تضعیف میکند، بل به طور موثر حقوق اساسی و هویت فرهنگی این جوامع را از بین میبرد. چنین اقداماتی پیامدهای گستردهای دارد و جوهر موجودیت و میراث آنها را در افغانستان از بین میبرد.
کابینه ۳۳ نفره طا-لبان عمدتاً از اعضای پشتون، از جمله سه فرد تاجیک و ازبیک تشکیل شده است. با این حال، این کابینه فاقد حضور هیچ گونه نماینده شیعه و هزاره است و حتی از ورود اسمی هزارههای سنی نیز اجتناب میشود.
چنین تبعیض گستردهای وحدت ملی و بافت اجتماعی را از بین میبرد و پیامدهای سنگینی برای آینده این کشور به همراه دارد.
پس از تسلط بر کابل، طا-لبان بلافاصله اقداماتی را برای سرکوب کثرت مذهبی آغاز کردند. اولین اقدام قابل توجه آنها در این راستا لغو قانون احوال شخصیه شیعیان افغانستان بود، قانونی که طبق قانون اساسی دولت قبلی وضع و تصویب شده بود.
قوانین احوال شخصیه نظم اجتماعی، بهویژه در رابطه با مسایل حقوقی مربوط به خانواده مانند ازدواج، طلاق، حضانت فرزند و ارث بسیار مهم هستند.
لغو قانون احوال شخصیه شیعیان توسط طا-لبان، اقدامی است که بیتفاوتی را نسبت به اصول آزادی مذهبی نشان میدهد؛ امری که جامعه شیعه را در افغانستان کاملا بیحقوق میسازد.
در دو سال و نیم گذشته، طا-لبان به طور اساسی تعادل سیاسی-اجتماعی را تغییر داده اند.
رفتار طا-لبان با شیعیان به شدت با قوانین بینالمللی حقوق بشر، از جمله میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، و کنوانسیون بینالمللی رفع همه اشکال تبعیض نژادی، که افغانستان عضو آن است، مغایرت دارد.
علاوه بر این، آموزههای اسلامی که اساساً از تبعیض نژادی اجتناب میکنند، از وحدت در اسلام پشتیبانی میکند.
حکومت طا-لبان آشکارا مفاد میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی را نقض کرده است.
طالبان تا کنون توجه چندانی به هنجارهای بینالمللی و اصول حقوقی نشان ندادهاند. بنابراین، تعجب آور نیست که رفتار آنها معاهدات بینالمللی متعدد را نقض میکند.
آنچه ممکن به درک میزان بدرفتاری با شیعیان و هزارهها کمک کند، این است که ببینیم چگونه چنین اعمالی برخلاف اصول و بهترین شیوههای اسلامی است. فقه اسلامی ساختاری را ترسیم میکند که نه فقط اقلیتهای دینی اسلامی بل همه افراد را در بر میگیرد.
قرآن به همه اقوام و ملل سفارش میکند که به جای دشمنی، به دنبال تفاهم و هماهنگی باشند. برای استقرار حقوق و تکالیف اقلیتها در جوامع اسلامی، تصویب احکام اسلامی از جمله “امانت” ضروری است.
این اصل اسلامی که تبعیض نژادی را به صراحت منع میکند، اعتبارش را هم از قرآن و هم از تعالیم پیامبر میگیرد.
در سوره حجرات (۴۹:۱۳) یک آیه قرآنی که زیربنای اخلاق برابر و نفی تبعیض نژادی است، آمده است: «ای مردم، ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را در قوم و قبیله قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. همانا بزرگوارترین شما نزد خدا باتقواترین شماست. همانا خداوند دانا و آگاه است.»
همچنین حضرت محمد (ص) در خطبه خود میفرماید: «همه مردم از آدم و حوا هستند. نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب. نه سفید پوست بر سیاهپوست و نه سیاهپوست بر سفید پوست. هیچکس برتری ندارد مگر با تقوا و عمل شایسته.»
در اصل، این آیه روشن میکند که همه انسانها از نسل یک مولد مشترک هستند که از یک جفت مفرد (آدم و حوا) شکل گرفتهاند و تقسیم آنها به قومها و قبیلهها برای شناخت متقابل است، نه برتری سلسله مراتبی. از نظر آموزههای اسلامی، ملاک اشراف در پیشگاه الهی، منوط به نژاد و قومیت نیست، بل بر تقوا و اخلاق نیکو است.
اساساً، سیاستهای طا-لبان در قبال شیعیان در تضاد با اصول حقوق بشر و ارزشهای اصلی اسلامی است.
چنانچه سیاستها هویدا میسازد، تبعیض نه تصادفی و نه پراکنده است، بلکه عمدی و ساختارمند تنظیم شده است. پارادایمهای سیاسی، اداری و قضایی کنونی تحت حاکمیت طا-لبان ظاهرا هیچ راهی برای ادغام شیعیان و هزارهها ارایه نمیدهد. تداوم چنین سیاستهای انحصاری احتمالاً منجر به پیامدهای نامطلوب مانند درگیریهای قومی-مذهبی، تبدیل افغانستان به یک کشور بیقانون و عاری از هرگونه سیستم حقوقی ساختاریافته میشود.
نویسنده: تواب دانش
منبع: جوریست – Jurist.Org