آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

طالبان؛ فروپاشی از درون

تمام این موارد، نشان‌دهنده این حقیقت است که طالبان طرف چندانی از امضای توافقنامه صلح با امریکا نخواهند بست و فروپاشی شتابناک درونی این گروه، اوضاع را بر وفق مراد دولت افغانستان رقم خواهد زد.

رحمت‌الله نبیل رییس پیشین امنیت ملی در توییتر خود از قرار گرفتن ملا یعقوب، پسر ملا عمر رهبر فقید طالبان، در هرم قدرت سازمانی این گروه خبر داده است. آقای نبیل نوشته است: «ملا یعقوب فرزند ملا عمر به رهبری گروه طالبان دست یافته و هم اکنون رهبری آن را بر عهده دارد. رهبری طالبان به دلیل اختلافات نوظهور در وضعیت بی‌ثباتی قرار دارد. چند تن از رهبران این گروه آلوده به ویروس کرونا هستند. برخی از اعضای دفتر سیاسی در دوحه حذف شدند و به پاکستان بازگردانده می‌شوند».
از نظر آقای نبیل، آشفتگی و اختلاف درون‌سازمانی در میان طالبان بر سر رهبری این گروه، مسبب آن شده است که سازمان استخباراتی پاکستان، نقش شبکه حقانی را در افغانستان برجسته کند. آقای نبیل نوشته است: «آی.اس.آی می‌خواهد با پشتوانه و تقویت نقش شبکه حقانی، دوباره کنترول خود را بر این گروه تثبیت کند. طبق منابع معتبر در دفتر سیاسی طالبان تغییراتی ایجاد خواهد شد».
این درحالی است که مجله فارن‌ پالیسی به نقل از سه تن از سران گروه طالبان در شهر کویته پاکستان گفته است که «ملا هبت‌الله آخوندزاده» رهبر طالبان در اثر ابتلا به ویروس کرونا فوت شده است.
اما چه آخوندزاده فوت شده باشد و چه زنده باشد، توفیری در بروز اختلاف درونی در میان تیم رهبری طالبان نمی‌کند، بلکه مهم این است که حتی بیماری او نیز به ملا یعقوب برای رسیدن به رهبری این گروه، مدد می‌رساند. آنچنان که مرگ ملا عمر راه را برای رهبر شدن ملا هبت‌الله باز و هموار کرد. ضمن این‌که نباید از نظر دور داشت که در پی مرگ ملا هبت‌الله، امکان بروز چنددستگی و انشعابات درون‌گروهی نیز دور از احتمال نیست؛ آنچنان‌که این اتفاق پس از مرگ ملا عمر واقع شد و طالبان به چند دسته متعارض تقسیم شدند، و این هم از سیطره رهبرانه ملا یعقوب بر کلیت جریان تحت رهبری ملا هبت‌الله می‌کاهد و هم از قدرت میدانی و مبارزاتی گروه طالبانی که انتظار می‌رود پس از مرگ ملا هبت‌الله، دچار پراکندگی و پریشانی بیشتری شود.
این از آفات رهبری کاریزماتیک است که با وفات رهبر، نیروی دیگری برای جانشینی او با همان خصوصیات کاریزماتیک در میان بازماندگان سیاسی وی یافت نمی‌شود تا جایش را به آسانی پر و از فروپاشی درونی و ریزش سازمانی جریان تحت رهبری خود جلوگیری کند. بنابراین، همچنان که از مرگ ملا عمر، شاخه‌ها و شُعَب زیادی در جریان طالبان متولد شد، با فوت ملا هبت‌الله یا دست‌کم درگیری‌اش با بیماری‌ کرونا نیز دارودسته‌های تازه‌ای از طالبان سر برخواهند کشید که کار رهبری این گروه را بر جانشین او- ملا یعقوب- زار و دشوار خواهد ساخت.
موضوع دیگری که طالبان را در معرض فروپاشی درونی قرار داده است، صلح با امریکا است. اگر بخشی از رهبران طالبان، امضای قرارداد صلح با زلمی خلیلزاد را برای خود فتح‌الفتوح می‌دانند، دسته‌ای دیگر از آنان، چنین توافقنامه‌ای را برای خود عین ننگ و شکست و عقب‌نشینی از آرمان‌های ایدئولوژیک تلقی می‌کنند و آن را به مثابه «مودت با کفار» می‌انگارند. این دوگانه‌انگاری از صلح با امریکا به سهم خود طالبان را در دو دسته متقابل و متخاصم تقسیم می‌کند و راه شان را از یکدیگر جدا می‌‌سازد.
این رویارویی تا آن اندازه می‌تواند جدی باشد که در حقانیت جنگ جاری طالبان با دولت اسلامی و مردم مسلمان افغانستان خدشه و خلل وارد کند و مشروعیت آن را برای برخی از رهبران طالبان، با تشکیک و تردید جدی مواجه سازد. برایند طبیعی این رویارویی درونی، بی‌اعتباری بیرونی طالبان به ویژه در چشم امریکا است؛ چیزی که می‌تواند بر فرایند صلح این گروه با امریکا عمیقاً تأثیرگذار باشد و در مواردی آن را با چالش جدی روبرو کند.
بگذریم از این که شرایط پساصلح نیز برای طالبان، چندان مطلوب نخواهد بود؛ زیرا یکی از گمانه‌های مطرح برای رویارویی هسته مرکزی رهبری گروه طالبان، تلاش هرکدام برای دستیابی به امتیازات بیشتر پس از اجرای توافقنامه صلح است. چنین چیزی، بیش از هر چیزی دیگر، موجبات فروپاشی درونی طالبان را فراهم خواهد آورد. به علاوه این‎‌که سازمان استخباراتی پاکستان، (آی.اس.آی) نیز در پی تسطیح هسته رهبری طالبان برخواهد آمد تا از این طریق، کنترول بیشتری بر طالبان به عنوان نیروی دست‌نشانده خود در افغانستان داشته باشد.
تمام این موارد، نشان‌دهنده این حقیقت است که طالبان طرف چندانی از امضای توافقنامه صلح با امریکا نخواهند بست و فروپاشی شتابناک درونی این گروه، اوضاع را بر وفق مراد دولت افغانستان رقم خواهد زد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا